هدفدار است. (نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ) (هود-۱۲۰)
حق است، نه خیال. (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ) (کهف-۱۳)
بر ا ساس علم است، نه گمان. (فَلَنَقُنَّ عَلَیهِم بِعِلمٍ) (اعراف-۷)
وسیله تفکر است، نه تخدیر. (فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ) (اعراف-۱۷۶)
وسیله عبرت است، نه تفریح و سرگرمی (لَقَد کَانَ فِی قَصَصِهِم عِبره) (یوسف-۱۱۱)
به عنوان مثال، در داستان جناب یوسف هزاران نکته تربیتی قرار دارد. پر واضح است بنده ای که ایمانش را برای خدا خالص کرده و جانش از محبت خدا لبریز شده، جز خدا به چیز دیگری توجه نمیکند. خداوند خودش سرپرستی امور او را به عهده میگیرد و او را به بهترین شیوه پرورش میدهد و به خود نزدیک کرده، از جام محبتش سیراب میکند و او را برای خودش پاک و خالص میگرداند و به او زندگی الهی میبخشد؛ اگر چه تمام اسباب ظاهری دست به دست هم داده باشند تا او را نابود کنند. همچنین او را سر بلند میگرداند؛ هر چند حوادث بخواهد او را خوار کند، نیز او را عزیز میکند؛ هر چند ناملایمات روزگار بخواهد او را ذلیل کند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
قرآن مجید همچنین در باره داستان زندگی آسیه همسر فرعون می فرماید:
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (تحریم-۱۱)
و خداوند برای مومنان، به همسر فرعون مَثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش.».
گفتهاند هنگامی که او معجزه موسی ۸ را در مقابل ساحران مشاهده کرد، قلبش به نور ایمان روشن شد و از همان لحظه به پیامبر خدا ایمان آورد؛ امّا ایمان خود را مکتوم میداشت. هنگامی که فرعون از ایمان او با خبر شد، بارها اورا نهی کرد؛ ولی این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد، سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخ ها بسته، در زیر آفتاب سوزان قرار دهند. سنگ عظیمی را بر سینه او بیفکنند. هنگامی که آسیه آخرین لحظه های عمر خود را میگذراند دعایش این بود «پروردگارا، خانهای برای من در بهشت نزد خودت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش»
بنابراین، یک مربی باید بتواند در مباحث خود از این داستانها استفاده کند و بر جاذبه کلاسش بیفزاید و مسائل تربیتی را به شنونده القا نماید.
۳-۳-۴- بهره گیری از مَثَل و تَشبیه:
استفاده از مثل و تشبیه در مسائل تعلیم و تربیت نیز از جمله موارد موفقیّت مربی در تعلیم و تربیت است که استفاده بموقع از آن، شرینی و جذابیت کلاس را دو چندان می کند. در قرآن، مثَل های فراوان دیده میشود، چراکه از یک سو، مسائل عقلی بسیاری وجود دارد که اکثر مردم قابلیت فهم و جذب آن را ندارند و از سوی دیگر، مردم به محسوسات و عینیّات عادت کردهاند و پدیده ها و امور قابل لمس را آسان تر و بهتر درک میکنند. خداوند متعال برخی از مفاهیم بلند عقلی را در قالب مثل بیان فرموده است تا عموم مردم آنها را به تناسب ادراک خود دریابند. بنابر این، فلسفه مثلهای قرآن، تنزّل مسائل بلند و عمیق و بیان آنها در افق فکر مردم است.
برخی از مثل های قرآنی از این قرارند:
- مثل انفاق اموال:
مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِّئَهُ حَبَّهٍ (بقره-۲۶۱)
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند. همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد.
- مَثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند (سستی تار عنکبوت):
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت-۴۱)
مَثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مَثَل عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرده؛ در حالی که سست ترین خانهها خانه عنکبوت است اگر میدانستند.
این آیه، مثال جالب و گویایی زده برای کسانی که غیر خدا را معبود و سرپرست خود قرار میدهند. هر حیوان و حشره ای برای خود خانه و لانه ای دارد؛ امّا هیچ یک از این خانهها به سستی خانه عنکبوت نیست. لانه عنکبوت که از تارهای بسیار نازک ساخته میشود، نه دیواری دارد، نه سقفی، نه حیاطی و نه دری، از سوی دیگر، مصالح آن به قدری سست و بیدوام است که در برابر هیچ حادثه ای مقاومت نمیکند. اگر نسیم ملایمی بوزد، تار و پودش در هم میریزد و اگر چند قطره باران بر آن ببارد، متلاشی میگردد. با کمترین شعله آتشی نابود میشود. حتّی اگر گرد و غبار بر آن بنشیند، پاره پاره میشود و از سقف خانه آویزان
میگردد. معبودهای دروغین نیز نه سودی دارند و نه زیانی، نه مشکلی را حل میکنند و نه در روز
بیچاره گی، پناهگاه کسی هستند. درست است که این خانه برای عنکبوت با آن پاهای بلند و طولانی اش، هم مر کز استراحت و هم دامی برای صید حشرات و تحصیل غذا، ولی در مقایسه با خانه های حیوانات دیگر
بی نهایت سست و بی دوام است.
کسانی که غیر خدا را تکیه گاه خود قرار دهند، تکیه آنها بر تار عنکبوت است. تخت و تاج فرعونها، اموال بیحساب قارون ها، قصرها و گنجهای شاهان، همچون تار عنکبوت، سست و غیر سزاوار اعتماد در برابر طوفان حوادث ناپایدارند؛ ولی کسانی که با توکل به خدا و ایمان به او زندگی میکنند بر سدّی پولادین تکیه دارند. (مکارم شیرازی،۱۳۸۱،ج۱۶،ص۲۷۷)
- مَثَل انسانهای دنیاپرست:
فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (اعراف-۱۷۶)
مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را برون میآورد و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را میکند (گویی چنان تشنه دنیا پرستی است که هرگز سیراب
نمیشود ). این مَثَل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند، این داستانها را (برای آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند.)
از امام رضا ۸ نقل شده که بلعم با عورا که از اسم اعظم خداوند آگاهی داشت و با آن، هر دعایی که
میکرد مستجاب میشد، ولی (بر اثر هوی پرستی ) به سوی فرعون متمایل شد. هنگامی که فرعون برای گرفتن موسی و اصحابش حرکت کرد، به بلعم گفت؛ از خدا بخواه که موسی و یارانش را به دام ما بیندازد. آنگاه بلعم بر الاغ خود سوار شد تا به جستجوی موسی برود. الاغ از راه رفتن باز ایستاد. بلعم شروع به زدن آن حیوان کرد. سپس خداوند حیوان را گویا کرد و گفت: وای بر تو، چرا مرا میزنی؟ آیا میخواهی که با تو بیایم تا علیه پیامبر خدا و مومنان نفرین کنی؟ سپس بلعم او را آنقدر زد تا حیوان مرد. در این هنگام، اسم اعظم از بلعم گرفته شد و این است معنای فرمایش خداوند که: (سر انجام) خود را از او تهی کرد. (طباطبائی،۱۳۵۰،ج۸،ص۲۴۲)
- مَثَل خلقت مگس:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ (حج-۷۳)
ای مردم! مَثَلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند؛ و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید،
نمیتوانند آن را باز پس گیرند.
امام صادق ۸ فرمودند:« علّت اینکه خداوند به پشه مثال زده است، این است که پشه علیرغم جسم کوچکش تمام اعضاء و جوارح حیوان بزرگی چون فیل را داراست و علاوه بر آن، دو عضو دیگر دارد که فیل فاقد آن است.» (مکارم شیرازی،۱۳۸۶،ج۱،ص۲۴)
- مَثَل منافقان:
مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُونَ ÇÊÐÈ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ ÇÊÑÈ (بقره-۱۸،۱۷)
مَثَل آنان (منافقان) همانند کسی است که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)؛ ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفان میفرستد و) آن را خاموش میکند و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمیکند، آنها را رها میسازد، آنها کران، گنگ ها و کورانند، از این رو (از راه خطا) باز نمیگردند.
بنابراین، با توجه به آموزه های قرآنی، یک مربی باید بتواند برای تربیت متربیانش از مثل های زیبا استفاده نماید و مطالب سخت و سنگین را به صورتی روان و ساده به آنان بیاموزد.
۳-۳-۵- استفاده از ابزارها و روش های نو:
مربی باید خود را به علوم جدید مجهز نماید که بتواند تاثیر بهتر و بیشتری بر مخاطبان خود داشته باشد. امروزه شیوه های آموزشی، تکامل یافته و با بهرهگیری از پیشرفت علوم و فنون، این امکان پدید آمده که در مدّتی کوتاه تر، بازدهی بیشتر آموزشی میّسر شود.
مقام معظم رهبری میفرماید: «در دنیایی که تازه های ابزاری و ساختاری به دانش پژوهان فرصت میدهد که تازهترین دستاوردهای ذهن بشر را به سهولت کسب کنند، روا نیست که طالب علم دین، راهی به نو آوری در روش های ناقص و معیوب نداشته باشد… وقتی که میبینیم که امروزه در دنیا، مساله کامپیوتر و کاربردهای آن، به کجاها رسیده، چه استفادههایی از آن میشود، مسایل مربوط به این علوم دقیق و ریز به چه مراحلی رسیده است و چطور زندگی مردم و نیز علوم و مراکز علمی را در آفاقی که خیلی از چشم های ما دور است، بر بالهای خودش سیر میدهد و چطور ما هنوز در ابتدایکاریم، از اینکه چرا ما اینقدر دیر فهمیدیم و دیر جنبیدیم، واقعاً دل غمگین میشود.» (برخوردار،۱۳۸۷،ص۱۸۱)
بنابراین، مربی باید نسبت به علوم و استفاده از ابزارهای جدید آن آشنایی داشته باشد و متربیان را به استفاده صحیح و معقول از این دستاوردها تشویق نماید. نمونه استفاده صحیح از این علم این است که امروزه اطّلاعات یک کتابخانه عظیم، در حجم بسیار کوچکی جا میگیرد. مثلاً چند صد هزار کتاب را میشود روی یک دستگاه کوچک به همراه داشت و هر مطلبی را که خواست از آن بیرون آورد !
مربی باید به متربی یاد دهد که این علم مربوط به فناوریها را در اختیار گرفته و در خدمت انسانیت بکارگیری نماید؛ اهداف عالیه ای که انسان به خاطر آن خلق شده است.
استفاده از وسایل سمعی و بصری جدید نیز که سبب قدرت تفهیم و سرعت بیشتر در انتقال مسائل تعلیم و تربیت می شود حائز اهمیت است و از سوی صاحب نظران تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار گرفته است.