تجلیه: زینت دادن باطن از گناه و آراستن آن به خوبی ها انسان جلوه ای از جلوات حق خواهد شد.
فنا: مرتبه چهارم فنا فی الله است یعنی به این معنا که همه چیز را با خدا دیدن و غیر از ذات حق چیزی ندیدن و همه غیر خدا را وابسته به او دانستن.[۱۴۶]
استاد جوادی آملی در مراتب عقل نظری می فرماید؛ اگر این دو قوای عقل( علمی و عملی) مراتب کمال خویش را طی کند در یک مرحله به جایی می رسد که دوگانگی بین این دو قوا ازبین رفته به وحدت می رسد. پس هر چه علم و عمل به جایگاه وحدت نزدیکتر شوند ارتباط و اتحاد آنها نیز قوی و نیرومندتر می شود. فاصله بین این دو در مقام کثرت است. از این جا است که گاهی عالم است و عمل نیست مانند عالم بی عمل در این شخص فقط قوه نظری رشد کرده است. گاهی هم عمل بدون علم دیده می شود همانطور که در عبادت جاهلانه محسوس است. گاهی در بعضی از انسان ها قوه نظر و عمل هر دو از مرحله اولی هم سقوط می کند همانطور که در افراد جاهل متهتک دیده می شود. در بعضی از افراد هر دوقوه به مرحله نهایی و مقام وحدت می رسد و علم او در عملش بروز و ظهور پیدا می کند آیه شریفه “إنّما یخشی الله من عباده العلماء” به نوع افراد اشاره دارد.[۱۴۷]
۲-۲-۲- محور دوم: اقسام عقل از نظر روایات
اگرچه تقسیم عقل به عقل نظری و عقل عملی با این اسم و رسم در روایات موجود نیست ولی کارکردهای متفاوتی برای عقل در احادیث بیان شده که بعضی از آنها با عقل نظری سازگاری دارد و برخی دیگر با عقل عملی هم خوانی دارد. پس روایاتی که در این باره از معصومین علیه السّلام صادر شده است، در دو بخش بیان می شود. در بخش اول روایاتی که به عقل نظری اشاره دارد، بیان می شود و در بخش دوم عقل عملی از نظر روایات بررسی می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بخش اول:عقل نظری در روایات
در بحث گذشته این مطلب برای ما روشن شد که در یک مطلب در تعریف عقل نظری تمام علماء و اندیشمندان اتفاق نظر دارند و آن جنبه کاشف و ادراکی بودن عقل نظری است حالا بعضی آن را منحصر در واقعیت های عالم می دانند و برخی آن را علاوه بر این شامل درک باید ونباید ها هم می دانند. لذا روایاتی که این جنبه از عقل را بیان نموده، در واقع درپی بیان عقل نظری است لذا آن دسته از روایات این جا ذکر می شود.
حضرت علی علیه السّلام می فرماید:
خزینه و گنج حکمت بوسیله عقل قابل دسترسی است.[۱۴۸]
مراد از عقل در این روایت عقل نظری است که انسان می تواند با قوه نظری خود معارف و علوم الهیه را درک کرده عالم عقل را از شبهات و قیود مجرد سازد.[۱۴۹]
میرداماد نیز در تعلیقه اصول کافی گفته است که مراد از حکمت در این حدیث شریف کمال قوه نظریه است و از ادب الصالح در ادامه حدیث کمال قوه عملیه اراده شده است.[۱۵۰]
همچنین آن حضرت درباره نفس شناسی می فرماید:
بهترین عقل این است که انسان بوسیله آن نفس خویش را بشناسد.[۱۵۱]
از آنچه که در مفهوم عقل نظری گذشت، معلوم شد که کار عقل نظری شناخت هست و نیست های عالم است و نفس انسان نیز یکی از این واقعیات است و انسان با شناخت نفس خود می تواند به شناخت آفریننده خود راه یابد لذا است که در حدیث دیگری از رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمده که هر کس نفس خود را بشناسد، پروردگار خود را می شناسد.[۱۵۲]
در حدیث دیگری راجع به حق شناسی می فرماید:
همانا برترین عقل شناختن حق با خود حق است.[۱۵۳]
از نگاه امیرالمؤمنین خداباوری هم از راه عقل امکان پذیر است لذا می فرماید:
معرفت پروردگار از راه عقل استحکام می یابد و با تفکر حجت خدا اثبات می شود.[۱۵۴]
از امام صادق علیه السّلام یک حدیث زیبا و طولانی نقل شده است که هر دو جنبه عقل(نظری و عملی) را می توان فهمید. این جا فقط آن قسمتی از حدیث ذکر می شود که به عقل نظری اشاره دارد و قسمت دیگر در عقل عملی ذکر خواهد شد:
همانا اول و مبدأ و قوت و ساختمان تمام امور که بدون آن هیچ چیز سودمند نیست، عقل است که خدای متعال آن را برای خلق زینت و نور قرار داده است که با عقل بندگان خالقشان را می شناسند و می یابند که آنها مخلوق خدایند، و خدا مدبر آنها است و آنها تدبیر می شوند و درک می کنند که او باقی است و غیر او فانی است. بندگان خدا با عقل از چیزهایی که می بینند از مخلوقات خدا مانند آسمان و زمین و خورشید و ماه و روزو شب استدلال کرده اند که برای خود و این مخلوقات خالق و مدبری است.[۱۵۵]
در این روایت امام علیهالسلام کارکردهایی را به عقل نسبت داده اند که از وظایف عقل نظری است مانند شناخت خالق بودن خدای متعال و مخلوق بودن بندگان. پی بردن به اینکه کسی هست که امور مخلوقات را تدبیر می کند. شناخت ابدیت وجود پروردگار و فانی بودن غیر او. استدلال بر وجود خدا از چیزهایی که در پیرامون خود مشاهده می کند. این ها کارهایی است مربوط به جنبه نظری عقل. پس می توان گفت که در این قسمت از روایت، امام علیهالسلام کارکردهای عقل نظری را بیان نموده اند. همانطور که در قسم
ت دیگر روایت که در بخش عقل عملی ذکر خواهد شد، به بیان کارکرد عقل عملی پرداخته اند.
بخش دوم: عقل عملی در روایات
در احادیث جنبه های مختلف عقل عملی بیان شده است لذا می توان احادیث مربوط به عقل عملی را در چند گروه دسته بندی کرد.
الف. روایاتی که آثاری مانند حلم، کمال نفس، خوبی ها، ترک گناهان، بهشت، رضایت خداوند وغیره را برای عقل ذکر کرده است:
حضرت امیر علیه السّلام در کلام گهربارشان می فرماید:
بالعقل کمال النّفس[۱۵۶]
کمال نفس با عقل قابل دسترسی است.
انسان هر چه در مسیر هدفی که خدای متعال انسانها را برای آن، خلق نموده است، قرار گیرد، بیشتر به سوی کمال خواهد رسید و آن مسیر تعبد و بندگی عاقلانه در برابر خدای منان است.
حضرت امام کاظم علیه السّلام در خطاب به هشام به جنبه دیگر عقل عملی اشاره نموده می فرماید:
ای هشام همانا عقلاء بیش از نیاز، لذت های دنیوی را ترک گفتند چه برسد به گناهان و نیز خردمندان از دنیا روی گردانده در آخرت راغب شدند.[۱۵۷]
شارحین واژه “فضول” را بر مباح و مکروه از احکام خمسه، حمل کرده اند و ذنوب را بر محرمات.[۱۵۸] وقتی که این دو مطلب معلوم شد، در تعریف عقل عملی دانستهایم که بعضی از اندیشمندان ترک محرمات و انجام واجبات را به عقل عملی نسبت می دهند. پس از این جهت می توان گفت که این روایت عقل عملی را بیان می کند.
هنگامی که راوی از امام صادق علیه السّلام راجع به عقل سوال می کند
قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ؟
عقل چیست؟
امام علیه السّلام در پاسخ می فرماید:
قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان[۱۵۹]
عقل چیزی است که با آن عبادت رحمن انجام می شود و جنت بوسیله آن بدست می آید.
میرداماد کلمه “عبد به” با “عرف به” شرح کرده می فرماید: امام علیه السّلام با این جمله به کمال قوه نظری اشاره فرموده است و با جمله بعدی این حدیث شریف به کمال قوه عملیه اشاره فرموده است.[۱۶۰]
ملا صدرا در شرح این حدیث به بیان معانی گوناگون عقل پرداخته می فرماید:
نفس انسان دو نوع قوه تعقل دارد، که اجزاء نفس محسوب می شود. یکی از آن دو جزئی است که از مبادی علوم ومعارف عالیه منفعل شده، سبب ایمان به خدای متعال و روز قیامت می شود و دیگری جزء عملی است که وفق آراء و علومی که عمل به واجبات و اجتناب از محرمات را اقتضا می کند، عمل می کند.[۱۶۱]
سپس در ادامه می فرماید؛ عقل که در حدیث شریف ذکر شده، به معنای سرعت تعقل و جوده الرویه است و این قوه در انسان خوب، در امور دین و معرفت آنها به کار گرفته می شود و کارهایی که باید انجام داد یا از آن ها پرهیز کرد، را درک می کند ولی اگر در انسان دنیا پرست باشد، سبب فساد و کجروی و اضطراب می شود که جمهور مردم به آن عقل اطلاق می کنند و اهل حق آن را شیطنت و نکراء نامگذاری کرده اند. لذا است که امام علیه السّلام همین جزء نفس را وسیله عبادت و حصول بهشت قرار داد ولی در معاویه همین را به شیطنت و نکراء معرفی فرمود.[۱۶۲]
طبق این شرح منظور از عقل در این حدیث قوهای است که سبب کارهای خوب و پسندیده می شود که بر آن عقل عملی اطلاق شده است.
استاد جوادی آملی درباره این حدیث می نویسد: که امام صادق علیه السّلام در این حدیث عقل عملی را تعریف کرده است.[۱۶۳]
گرهبان و عقد بند میان عصاره قضیه و قلب انسان فقط عقل عملی است همانطور که امام صادق علیه السّلام فرموده است؛ عقل چیزی است که بوسیله آن عبادت خدا انجام می شود و حصول جنت امکان پذیر است.[۱۶۴] چون آنچه به جزم علمی برمی گردد، بر عهده عقل نظری است و آنچه به جزم عملی برمی گردد، بر عهده عقل عملی است خواه از قبیل است و نیست باشد یا از قبیل باید و نباید باشد.[۱۶۵]
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم در وصیتی به حضرت علی علیه السّلام می فرماید:
ای علی عقل همان چیزی است که به وسیله آن بهشت حاصل می شود و به رضایت خدای رحمن می رسیم. [۱۶۶]