دیویدهاروی در کتاب عدالت اجتماعی و شهر زاغه نشینی و حاشیهنشینی را چنین عنوان میکند:
” محلات زاغه نشین آخرین چاره بازماندگان است، و در تلاش بیامان برای بدست آوردن مزایای شهری، این محلات از نظر مدرسه، شغل، جمع آوری زباله، روشنایی معابر، خدمات اجتماعی، و هر چیز دیگری که به طور دسته جمعی فراهم میشود نیز بازنده هستند. محله زاغه نشین محلهای است که جمعیت آن نمیتواند در روند رقابت برای خدمات و کالاهای عمومی به نحو موثری شرکت جوید و بدین ترتیب هیچ کنترلی بر نحوه توزیع این خدمات و کالاها ندارد. این موضوع نحوه برخورد با مسئله برنامهریزی توسعه کلان شهرها را پیش میکشد و لزوم باز توزیع قدرت، دسترسی وسیعتر به منابع و حق انتخاب را برای افرادی که تاکنون فاقد آن بودهاند مطرح میسازد. [۱۴]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دکتر پرویز پیران در شهرنشینی شتابان و ناهمگون تعاریف زیر را عنوان نمودهاند:
زاغه: محل سکونتی که در آن مصالحی به کار نرفته و پایینتر از سطح زمین و یا در دیوارگود و یا کوه کنده شده باشد.
الونک: مسکن یک اتاقهای که با مصالح کهنه و نامتعارف از قبیل سنگ و گل و قوطی و حلبی سرهم بندی شده باشد.
کپر: محل سکونتی که با دله و حصیر و خشت یا حصیر و خشت و یا حصیر خالی ساخته شده باشد.
چادر: شامل چادر کامل و یا چادرهایی که با پارچه، نایلون و مواد مشابه سرهم بندی شده باشد.
اتاق: محل سکونتی که از خشت و گل و آجر که به صورت منظم ساخته شده باشد. و اما شکل کیفیت آن از خانههای معمولی شهر کاملا متمایز است.
قمیر: محل سکونتی که از قمیرهای (محل چیدن و پختن خشت) واحدهای کورهپزی متروک به وجود آمده باشد.
زیرزمین: محل سکونتی که در پایینتر از سطح زمین ایجاد شده و در ساخت آن مصالح به کار رفته باشد.
مقبره: اتاقهایی است که در صحن امامزاده ساخته شده باشد که هم محل دفن مردگان است و هم محل سکونت زندگان.
گرگین: محل سکونتی است که دیوارههای آن با مصالح ساختمانی معمولاً خشت و گل و سقف آن با حصیر و مشابه آن ساخته شده باشد.
دیواره کپری: مسکنی که باسر هم بندی مصالح ساختمانی مانند بلوک سیمانی یا خشت و گل ساخته شده و در مقابل آن سایبانی از حصیر یا مشابه آن قرار داشته یا به وسیله حصاری از حصیر و مشابه آن محدود شده باشد.
باشلی: نوعی مسکن کپری، با دیواره سنگی و طاق حصیری است.
اتاق حلبی: مسکنی که عمدتاً از پیت های حلبی ساخته شده باشد.”[۱۵]
اسکان غیررسمی: در شهرهای بزرگ به علت محدودیت فضا و تقاضای فزاینده مسکن، قیمت آن بسیار بالاست و کم درآمدها که توان ماندن ندارند به بیرون از محدوه اصلی شهر پرتاب میشوند و همراه با مهاجرین به صورت غیررسمی یا بدون کسب مجوز و بدون برنامه از پیش تعیین شده اقدام به ساخت سرپناهی با مصالح و امکانات در حد توان می کند. این نحوه انتخاب مسکن را اسکان غیررسمی میگوییم. در یک عبارت کوتاه اسکان غیررسمی به شیوه و فضای خاصی از زندگی شهری اطلاق میشود که در تمامی یا غالب جهات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی، حقوقی، سابقه استقرار، نحوه شکلگیری وسیر تحولات تاریخی با کل شهر و بخشهای مجاور تفاوت اساسی و فاصله زیاد دارد.[۱۶]
در کشورهای در حال توسعه، توسعه شهری با سرعت بیشتری صورت گرفته است و به موازات این توسعه شهری، زاغهها و کلبههای ناسالم به گسترش خود ادامه داده است. در نواحی گرم دنیا این نوع کلبهها از گونی پاره، کاغذ روزنامه، حلبی، پیتهای نفت برپا میگردد که در مقابل آتشسوزیها، بارانها و طوفانها به هیچ وجه مقاومت ندارد.[۱۷]
“زمانی که روستاییان بیزمین انزوا میگزینند و به حاشیه شهرها روی میآورند، در واقع به نوعی انتخاب دست میزنند. آنان فلاکتی را رها میکنند و فلاکتی دیگر را بر میگزینند، به نظر آنها شهر افق امکانات و آزادی است. حرکت اینان تحت تاثیر دو عامل گریزاننده در موطن و جذب کننده در شهرهای کلان میباشد.” (شکویی، حسین، ۱۳۵۴)
“حاشیهنشینی به توسعههای شهری اطلاق میشود که بدون برنامه ریزی، هدایت، کنترل و بدون رعایت مقررات شهرسازی توسط تودهی مردم ایجاد میشود. امروز ساخت و سازهای غیرمجاز به گونهای وسیعتر و سازمان یافتهتر از سابق به شکل زاغه و. .. تحت عنوان بخش بازار غیررسمی در حال تکوین است.[۱۸]
” اجتماعات و گروههای غیررسمی، آن بخشی از جامعه هستند که فعالیتهای آنها را توسط حاکمیت و نهادهای رسمی، حمایت نمیشوند. براساس این تعریف حوزهی گروههای غیررسمی دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی وسیعی است به گونهای که میتوان آن را برابر با مفهوم شهروندان در حاشیه قلمداد نمود.”[۱۹]
” حاشیه نشینی، پدیدهای است که در طول شصت سال گذشته در شهرهای بزرگ ایران پدیدار شده و خانوارها و افرادی را که در مجاورت شهرها، در شرایطی نامطلوب بسر میبرند در بر میگیرند.”[۲۰]
دکتر ناصربنیادی در یادداشتهای درسی مبانی بهسازی و نوسازی بافتهای کهن شهری، بافت حاشیه ای (سکونتهای غیر رسمی ) را طبق مصوبه بهسازی بافتهای فرسوده شهری مصوب ۱۳۸۴ چنین تعریف می کنند:
” بافت حاشیه ای (سکونت غیررسمی ) بافتهایی هستند که بیشتر در حاشیه شهرها و کلانشهرهای کشور قرار دارند و خارج از برنامه رسمی توسعه گرفته اند. ساکنین این بافتها را گروههای کم درآمد و مهاجران روستایی و تهیدست شهری تشکیل می دهند. این بافتهای خودرو که با سرعت ساخته شده اند فاقد ایمنی، استحکام، امنیت اجتماعی، خدمات و زیر ساختهای شهری می باشد.”
در واقع می توان گفت اسکان غیررسمی نوعی از سکونتگاه است که خارج از برنامه ریزی شهر شکل گرفته و بدلیل مهاجرت ناشی از فقر، بیکاری، درآمد کم و عوامل پس ران مبدا و گاها جاذب مقصد میباشد ساکنین آن معمولا افراد فقیر، بدون مسکن وغیر ماهربه کارشهری و بافت این سکونتگاهها نابسامان و با حداقل تاسیسات شهری و خانههایی کوچک گاها غیر قانونی و رسمی، در قطعات زمینهای کوچک و ساخته شده با مصالح نامتعارف و غیر مستحکم می باشد.
در این جا سعی شده است برخی از تعاریف انجام شده برای حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی که توسط صاحب نظران صورت پذیرفته، دسته بندی و نوع نگرش آنها به موضوع روشن گردد.
دسته بندی برخی از تعاریف انجام شده در خصوص اسکان غیر رسمی و حاشیه نشینی | ||||||||||
تعریف شده توسط | علت | رویکرد تعریف | ||||||||
حاشیه نشینی | انتخاب محل توسط ساکنین | اجتماعی | اقتصادی | فرهنگی | کالبدی | محل سکونت | ساختمان مسکونی | حقوقی مسکن | افراد | |
موسسه تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه تهران |