این فرایند را میتوان از طریق شاخصهایی همچون ایجاد ارتباط بین تسهیم دانش، تناسب تسهیم دانش با فرهنگ سازمان، ایجاد ارتباط منسجم میان تسهیم دانش و امور کاری روزانه و نهادینه کردن اصول یادگیری (لوبویتز[۵۴] و همکاران، ۲۰۰۱) و طرح ایدهها و پیشنهادات جدید از طرف کارمندان، وجود جلسات بین واحدی برای بررسی روندها در زنجیره تامین (هالت ، ۲۰۰۴ ) تسهیل نمود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
همچنین میتوان شاخصهای دیگری مانند تشویق مدیریت برای تسهیم دانش، تطابق سیستمهای اطلاعاتی با تسهیم اطلاعات صحیح، وجود فرهنگ قوی تسهیم اطلاعات، تبلیغ در مورد منابع دانشی جدید برای کارمندان، تسهیم اطلاعات روان در میان بخشهای مختلف وظیفهای، وجود شبکههای اینترنتی قوی، وجود مسیر تسهیم اطلاعات از بالای سازمان به سمت پایین سازمان، وجود مسیر تسهیم اطلاعات از پایین سازمان به سمت بالا (داناییفرد و سلسله، ۲۰۱۰) را نیز مدنظر قرار داد.
د) استفاده، کاربرد و بهرهبرداری
بهرهبرداری و کاربرد دانش، اشاره به میزان بکارگیری دانش به اشتراک گذاشته شده در سازمانها دارد (لیو و همکاران، ۲۰۱۰). این فرایند، اشاره به کاربرد دانش برای شرایط جدیدی دارد که کاربران میتوانند در آن شرایط، امر را آموخته و دانشی جدید را ایجاد نمایند. از طرفی، نکته کلیدی در مدیریت دانش، استفاده بهرهور از دانش معرفی شده در سازمان است و شامل حمایت از تصمیمگیریها و حل مسئله در جهت پاسخگویی موثر به تغییرات محیطی خواهد بود(لیو و همکاران، ۲۰۱۰، ص ۴۳)
بنابراین میتوان این مرحله را بهعنوان استفاده موثر از دانش معرفی کرد. همچنین بسیاری معتقدند که مزیت رقابتی در دانش موجود در داخل سازمان نیست، بلکه در کاربرد آن دانش است که میتواند این مزیت را برای سازمان ایجاد نماید. سدرا و گابل (۲۰۱۰) معتقدند که این مرحله از مدیریت دانش، بیشترین تاثیر را بر چرخه عمر سیستمهای سازمانی و موفقیت آنها در یک کسبوکار دارد (سدرا و همکاران، ۲۰۱۰، ص ۳۰۰).
آنچه که در این مرحله مهم است، این است که دانش انتقالی به سازمان و بین افراد، بایستی با کالاها، خدمات و فرآیندهای سازمانی یکپارچه شده و برای دریافتکننده و منتقلکننده دانش، یک مفهوم مشترک ایجاد نماید. زمانی که دانش، خلق شده ، منتقل و حفظ میشود، افراد از این دانش در زمانی که با سیستمهای سازمانی در تعاملاند، استفاده میکنند. برای این فرایند میتوان شاخصهایی همچون بکارگیری فرآیندهای یادگیری از تجارب و خظاها، توسعه محصول جدید، قدرت حل مسئله جدید، دسترسپذیری دانش افراد نیازمند به این دانش، وجود منابع مرتبط و بههمپیوند خورده دانش در حل مسئله را نیز معرفی کرد (شفیعی نیکآبادی، ۱۳۹۱، ص ۶).
ماسا و تسا (۲۰۰۹) راجع به کسب مزیت رقابتی در صنعت با بهره گرفتن از رویکرد مدیریت دانش، کاربرد دانش را فرایند مشارکت دانش در تولید کالاها و خدمات و اقدامات سازمانی برای ایجاد ارزش میدانند و برای این فرایند شاخصهای پاسخگویی به دانش مشتری، پاسخگویی به تکنولوژی مربوط به رقبا، و پاسخگویی به دانش مربوط به تکنولوژی را معرفی نمودهاند (ماسا و همکاران، ۲۰۰۹، صص ۱۴۱-۱۲۹).
شاخصهایی همچون تشویق کارمندان برای کاربرد دانش، علاقه شخصی افراد برای کاربرد دانش در فعالیتهای کاری خود، تعداد ابزارهایی که کارمندان در طول دورههای آموزشی فرا میگیرند، وجود فرهنگ قوی کاربرد دانش، وجود فرآیندهای نظامیافته برای استفاده از دانش فردی در سازمانها، میزان دخالت دانش در تولید کالاها و خدمات، علاقه کارمندان به انجام فعالیتهای دانشمحور، میزان استفاده از مجموعه تجارب حاصله از پروژههای کاری قبلی نیز برای این فرایند لحاظ شده است (داناییفرد و سلسله، ۲۰۱۰، ص ۳۰۱).
گلدونی و الیویرا (۲۰۱۰) نیز شاخصهایی همچون تعداد پیشنهادات مرتبط با فرایند و محصول، میزان استفاده از سیستم، میزان استفاده از عمل جستجو، تعداد ایدهها و حق ثبت اختراعات را در فرآنید کاربرد و بهرهبرداری دانش لحاظ کردهاند (گلدوانی و همکاران، ۲۰۱۰ ، ص ۳۰۵).
ه) فرایند ارزیابی و بازخور
برای ارزیابی فرآیندهای مدیریت دانش جهت دریافت بازخور، رویکردهای متفاوتی از جمله اندازهگیری اثرات مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی، رویکرد کارت امتیازبندی متوازن، ارزیابی براساس نرخ بازگشت سرمایه، ارزیابی بر اساس چرخه عمر (بلوغ) مدیریت دانش و پیمایش کارمندان وجود دارد (اندود[۵۵]، ۲۰۰۹ ، ص ۲۷).
چن[۵۶] و همکارانش (۲۰۰۹) اعتقاد دارند که برای ارزیابی سیستم مدیریت دانش رویکردهای متفاوتی وجود دارد. رویکرد کیفی، شامل مواردی مانند استفاده از پرسشنامهها، مصاحبه با خبرگان و عوامل کلیدی موفقیت بوده و تحلیلهای کمی نیز به شاخصهای مالی همچون نرخ بازگشت سرمایه و ارزش جاری خالص و شاخصهای غیرمالی همچون داراییهای دانشی فرآیندها و افراد
اشاره دارد. آنها همچنین معتقدند که این ارزیابی هم میتواند رویکردی داخلی (استفاده از کارت امتیازبندی متوازن و ارزشیابی فعالیتمحور) داشته باشد و هم رویکردی خارجی (الگوبرداریها و بررسی بهترین اقدامات) و یا اینکه پروژهمحور بوده ( توجه به الگوهای اجتماعی و مدل
های مدیریت پروژه دانش) و یا سازمانمحور (توجه به سرمایههای فکری) باشد (چن و همکاران، ۲۰۰۹، ص ۸۴۵۱).
آنچه که در این مرحله وجود دارد، توسعه مجموعهای از معیارها برای این فرایند میباشد. معیارهای انتخابی برای این مرحله بایستی با اهداف سازمانی مطابقت داده شوند، برای مخاطبان آشنا باشند، معیارها، واضح تعریف شده باشند (یعنی هم معتبر باشند و هم اجرایی)، نوع و نحوه اطلاعات مورد نیاز، شناسایی شده باشند تا بتوان معیارها را تحلیل و توزیع کرد (اندون، ۲۰۰۹، ص ۲۹).
لین[۵۷] و همکارانش (۲۰۰۷)، برای ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش جهت دریافت بازخور از این سیستم سه بعدی کلیدی رشد دانش، گستردگی و یکپارچگی دانش را مطرح نمودهاند (لین و همکاران، ۲۰۰۷، صص ۳۹-۲۲).
۲-۲-۴٫ نوآوری
۲-۲-۱٫۴٫ تعریف
در نظریههای تکامل اقتصادی، نزدیک به یک قرن است که نوآوری نیروی محرکه رشد و توسعه اقتصادی شناخته شده است. در سالهای اخیر با ظهور اقتصاد دانشمحور، نوآوری نقش حیاتیتری در تحول ساختارهای اقتصادی و اجتماعی پیدا کرده است، بهطوری که در بعضی از مقالات از اقتصادهای پیشرفته امروزی به عنوان اقتصادهای مبتنی بر نوآوری یاد میشود. همچنین در نیم قرن گذشته سیاستگذاران علاقه و توجه فزایندهای به توسعه سیاستهای نوآوری مبتنی بر دانش بهعنوان نیرو محرکه توسعه اقتصادی پیدا کردهاند (نصرالهی و همکاران، ۱۳۸۸، ص، ۶).
به بیان دیگر امروزه عواملی چون تغییرات محیطی، پیشرفتهای تکنولوژیکی و افزایش رقبا باعث شده است که کشمکش و رقابتی بیپایان بین سازمانها بهوجود آید. این در حالی است که سازمانها با گرایش به پذیرش نوآوری بیشتر، در پاسخ به تغییرات محیطی و همچنین گسترش قابلیتهای جدید که به آنها برای دستیابی به عملکرد بالاتر کمک مینماید، موفقتر خواهند بود ( سعیدا اردکانی و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۴).
بنابراین با پیچیدگی و رقابت رو به گسترش، نوآوری به عنوان یکی از مزیتهای اصلی برای حیات شرکتها محسوب میشود. همه سازمانها برای بقا نیازمند ایدههای نو و بدیع هستند. ایدههای نو و بدیع همچون روحی در کالبد سازمان دمیده میشود و آن را از نیستی و فنا نجات میدهد. ظهور نوآوری نه تنها سازمانها را قادر میسازد نسبت به رقبا مزیت رقابتی بهدست آورند بلکه ابزار سودمندی را برای ارتقای عملکرد سازمانی ارائه میکند (دهقان نجم، ۱۳۸۸، ص ۴۹). بنابراین همانطور که اهمیت و ضرورت نوآوری سازمانی در محیطهای سازمانی به طور فزایندهای در حال مطرح شدن میباشد، طیف کاربردهای آن نیز به طور پیشروندهای در حال گسترش میباشد.
بعضی از محققان مانند وان دی ون آن را به عنوان فعالیتی برای توسعه ایده، اجرا، واکنش و تغییر آن در صورت لزوم تعریف کردهاند. از نظر وی فرایند نوآوری بیش از ایجاد و یا ابداع ایده جدید است که شامل فعالیتهای درگیر در توسعه و اجرا است در واقع، فرایند نوآوری به عنوان توسعه و اجرا ایدههای جدید توسط افرادی که در طول زمان در تبادل با دیگران تغییر زمینههای نهادی و سازمانی مشارکت میکنند میباشد (ونگ[۵۸] ، ص ۲۱). از نظر افاه (۱۹۸۸) نوآوری استفاده از دانش فنی و اجرایی جدید برای ارائه محصول جدید و یا خدمت به مشتریان که شامل تجهیزات، محصولات، خدمات، فرآیندها، سیاستها و پروژهها میشود، میباشد (یولین[۵۹]، ۲۰۰۷، ص ۲۵). البته همسو با کاربردهای وسیع و گسترده نوآوری در سازمانها، تعاریف متعددی نیز از سوی صاحبنظران مختلف از آن ارائه شده است.
سوبرامانیام و یوندت[۶۰] (۲۰۰۵) نوآوری را شناسایی و استفاده از فرصتهای جدید جهت ایجاد محصولات، خدمات یا فعالیتهای کاری جدید تعریف میکند( سوبرامانیام و همکاران، ۲۰۰۵، ص ۳۰۰).
نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشههای نو ناشی از خلاقیت (طالب بیدختی و انوری، ۱۳۸۳، ص ۱۶). .
از نظر ون دی ون (۱۹۸۶) فرایند نوآوری بیش از ایجاد و یا ابداع ایده جدید است که شامل فعالیتهای درگیر در توسعه و اجرا است. در واقع، فرایند نوآوری به عنوان توسعه و اجرا ایدههای جدید توسط افرادی که در طول زمان در تبادل با دیگران تغییر زمینههای نهادی و سازمانی مشارکت میکنند، میباشد (ونگ، ۲۰۰۴، ص ۲۲).
نوآوری بهعنوان خلق دانش جدید و ایدههای کسبوکار برای تسهیل محصولات جدید با هدف بهبود فرآیندهای کسبوکار داخلی، ساختار و ایجاد بازار به سوی محصولات و خدمات است (بارقه[۶۱]و همکاران، ۲۰۰۳، ص ۱۳۲۴).
نوآوری ایجاد، قبول و اجرای ایدهها و فرآیندها و محصولات و خدمات جدید است (جیمنز[۶۲]و همکاران، ۲۰۰۸، ص ۳۹۱).
با توجه به مطالب گفته شده نوآوری را میتوان اینگونه تعریف کرد: ایجاد دانش و ایدههای جدید برای بکار بردن و تسهیل نتایج کسبوکار جدید، هدفگذاری برای بهبود فرآیندها و ساختارهای داخلی تجارت و ایجاد محصولات و خدمات متحرک. (چن و همکاران، ۲۰۰۴، ص ۲۷۴).
۲-۲-۲٫۴٫ انواع نوآوری
چندین راه برای طبقهبندی نوآوریها وجود دارد. که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) نوآوریهای اساسی (بنیادی) و توسعهدهنده
یکی از طبقهبندیها بر مبنای تمایز میان فعالیتهای بنیادی نوآوری، مثل شناسایی نوآوری هم بهعنوان نوآوری اساسی و هم بهعنوان فعالیتی افزایشی میباشد. نوآوریهای اساسی تغییرات بنیادی را در فعالی
تهای یک سازمان ایجاد میکنند و جهشی بزرگ و روشن نسبت به فعالیتهای جاری سازمان در بردارد. برخی نوآوریها به طور کامل گروه محصولات و خدمات جدید و یا سیستمهای تولیدی و تحویل جدید را نیز شامل میشوند. نوآوریهای توسعهدهنده[۶۳]، از جنبهی دیگر، بهطور انحصاری قابلیتهای موجود سازمان را رشد و توسعه میدهد و شامل تطابقدهی، تقویت و افزایش خدمات، محصولات موجود و سیستمهای تحویل و تولید هستند (برگلمن[۶۴]، ۲۰۰۱، ص۵۶).
ب) نوآوریهای اداری و تکنیکی
طبقهبندی دیگر، براساس تمایز میان نوآوریهای اداری و تکنیکی است. نوآوری تکنیکی مربوط به تکنولوژی محصولات، خدمات و تکنولوژیهای فرایند تولید است در حالی که نوآوریهای اداری شامل ساختار سازمانی و فرآیندهای اداری مربوط به مدیریت سازمان میباشد (دامنپور[۶۵] و همکاران، ۱۹۹۸، ص ۲۹).
ج) نوآوری تصادفی در برابر نوآوری استراتژیک
بسیاری از شرکتها بر فعالیتهای اتفاقی خلاقیت برای رسیدن به نوآوری تکیه میکنند. برخی دیگر هم از رویکردهای غیرساختارمند و موقت بهره میبرند که در اغلب موارد سرانجامی جز بهبود کند و پیادهسازی ضعیف نخواهند رسید. نوآوری استراتژیک، یک رویکرد جامع و سیستماتیک و با تمرکز بر تولید فراتر از نوآوریهای تدریجی، موقتی و ناپیوسته است. نوآوری زمانی استراتژیک شناخته میشود که یک فرایند عمدی، قابل تکرار موجب تفاوت قابل توجهی در ایجاد ارزش ارائه شده به مصرفکنندگان، مشتریان، شرکا و بنگاه شود (پالمر و همکاران[۶۶]، ۲۰۰۷، ص ۴۰).
د) نوآوری باز در برابر نوآوری بسته
برای توصیف روند تحولات اخیر در حوزه مدیریت نوآوری چسبرو[۶۷] (۲۰۰۳) عبارت نوآوری باز[۶۸] را مطرح نمود. از نظر چسبرو و همکاران (۲۰۰۶) نوآوری باز عبارت است از استفاده هدفمند از جریان ورودی و جریانهای خروجی دانش جهت شتابدهی به نوآوری درونی و سپس توسعه بازارها برای استفاده بیرونی از نوآوری. نوآوری پارادیمی است که بیان میکند سازمانها میتوانند و باید هنگامی به دنبال ارتقای فناوری خود هستند، ایدههای بیرونی را علاوه بر ایدههای درونی، از مسیرهای درونی و بیرونی به بازار بکار گیرند. (چسبرو و همکاران، ۲۰۰۶، ص ۴۶). در گذشته بسیاری از سازمانهای صنعتی بر پژوهش و توسعه درونی در فعالیتهای خود متمرکز بودند (گرونلاند و همکاران[۶۹]، ۲۰۱۰، ص ۱۰۸). در مقابل بعضی از سازمانها چندین دهه با شرکای بیرونی همکاری فعالانهای در فرآیندهای نوآوری خود داشتهاند (مووری[۷۰]،۲۰۰۹، ص ۱۲). فرآیندی که در آن سازمانها فناوریهای خود را به طور درونی کشف، توسعه و تجاریسازی مینمایند، نوآوری بسته[۷۱] نامیده میشود. اگرچه این مدل برای مدت زمانی به خوبی عمل نمود، اما فضای نوآوری کنونی متحول شده و در سالهای اخیر روند همکاری نوآوری بیرون از مرزهای سازمانی شدت یافته است (چسبرو، ۲۰۰۶، ص ۴۷).
مدل نوآوری باز تحولاتی در رویکرد سازمانها به مدیریت راهبرد فناوری ایجاد نمود که طی چندین سال به عنوان پاسخی به تغییرات مهم در محیط رقابتی شکل گرفته بود. این تغییرات شامل افزایش پویایی و تلاطم جهانی شدن بازارها و فعالیتهای کسبوکار، تشدید رقابت و پیشرفتهای سریع در توسعه فناوری میباشد. علاوه بر این، این تحولات شامل پایان کار مدل خطی نوآوری، افزایش اتکای سازمانها به منابع خارجی فناوری، توسعه نگرش سازمانها به سوی به کارگیری کانالهای چندگانه جهت استفاده از فناوری و بینالمللی شدن فعالیتهای پژوهش و توسعه و نوآوری صنعتی میباشد (ولف[۷۲]،۲۰۰۶، ص ۲۰).
فرض اصلی مدل نوآوری بسته این است که نوآوری موفق نیازمند کنترل است (چسبرو، ۲۰۰۳، ص ۱۸). این منطق به شدت تمرکز بر داخل دارد، زیرا نمیتوان تضمین نمود که فناوریها یا ایدههای سایر سازمانها دردسترس بوده و از کیفیت کافی برخوردار باشند. اما سازمانها دریافتند که اهمیت یک چنین کنترلی در حال افول است. نیازی نیست ایدههای باارزش در داخل سازمان تولید شده و انتشار آن ایدهها در بازار نیز حتماً توسط فعالیتهای خود سازمان انجام شود. این امر بدین معنا است که سازمانها نه تنها ایدهها و فناوریهای داخلی خود را به همراه مسیرهای داخلی به بازار بکار میگیرند، علاوه بر این آنها میتوانند و بهتر است از ایدهها و فناوریهای خارجی و نیز مسیرهای خارجی به بازار برای پیشبرد پروژههای نوآوری خود استفاده کنند (چسبرو، ۲۰۰۳، ص ۲۲). در حقیقت اقدامات نوآوری بایستی بدون به مخاطره انداختن اسرار تجاری سازمان، از بینشها، قابلیتها و حمایت سایر سازمانها بهرهبرداری نماید (ولپرت[۷۳]، ۲۰۰۲، ص ۷۸).
به منظور عملیاتی نمودن مفهوم نوآوری باز چارچوبهای مختلفی از سوی محققان مطرح شده است. به عنوان مثال چارچوب لیشتنهالر که شامل چهار بعد اکتشاف درونی و بیرونی و بهرهبرداری درونی و بیرونی میباشد استفاده شده است. اکتشاف درونی بیانکننده خلق دانش جدید در درون سازمان میباشد، مانند اختراعات حاصل از پژوهشها که سبد فناوریهای موجود در یک سازمان را توسعه میدهند. اکتشاف بیرونی اشاره به اکتساب دانش از منابع بیرونی دارد. بهرهبرداری درونی به معنای بهکارگیری دانش در محصولات خود سازمان میباشد. بهرهبرداری بیرونی نیز اشاره به انتقال دانش
به بیرون از سازمان ( به عنوان مثال از طریق فروش حق امتیاز) دارد ( اخوان و همکاران،۱۳۹۲، ص ۳).
و) نوآوری فرایند و محصول
معمولاً عبارت است از تمایز قائل شدن و جدا کردن نوآوریهای محصول که محصولات و خدمات جدید را ایجاد میکند و نوآوریهای فرایند، که هزینه تولید محصولات موجود را کاهش میدهد یا امکان تولید محصول جدید را میسر میسازد اگر چه نوآوری در فرایند و محصول دست در دست هم پیش میرود، اما این تفاوت به شکل شفاف و با خطوط روشن قابل تشخیص نیست. در اینجا نوآوری فرایند بهعنوان یک سرمایه برای مهارتها، منابع و رقبای شرکت توصیف میشود که زمینه را برای یک شرکت تولیدی جهت نوآوری در محصول فراهم میسازد. دیدگاهی که نوآوری محصول را پذیرفته باشد، هم تغییرات هزینهی صرفهجویی در فرایند تولید و هم معرفی تکنولوژی جدیدی که باعث تولید محصولات جدید شود را در بر میگیرد. همچنین نوآوریهای تکنولوژی بر مبنای فعالیتهای R&D، نوآوریهای فرایند خوانده میشود، البته ممکن است مهارتهای بازارمحور و شایستگی در رقابت نیز نوآوری فرایند خوانده شود(داویس[۷۴]، ۱۹۹۸ ، ص ۳۶۴).
۲-۲-۳٫۴٫ مفهوم و انواع نوآوری فرایند
به گفته دستورالعمل اسلو[۷۵] (۲۰۰۵)، نوآوریهای فرایند به منظور کاهش هزینه تولید یا تحویل هر واحد، افزایش کیفیت یا تولید یا تحویل محصولات جدید یا با بهبود قابل توجه مورد توجه قرار میگیرند. هدف غایی از نوآوری فرایند در این دستورالعمل، تقویت بهرهوری دانسته شده است (دستورالعمل اسلو، ۲۰۰۵، ص ۲۰). نوآوریهای فرآیندی ممکن است شامل چنین مواردی بشوند: مواد ورودی، ویژگیهای شغل، جریان کار و اطلاعات (آبژناثی و اوتربک[۷۶]، ۱۹۷۸، صص ۴۷-۴۱).
در مورد انواع نوآوری فرایند، مناسب است توجه گردد که یک فرایند بطور عملی شامل چه مواردی میشود که این خود شاید بتواند نگاه مناسبتری از نوآوری فرایند را ارائه دهد. داونپورت (۱۹۹۳) فرایندهای معمول در شرکتهای تولیدی را شامل دو گروه فرآیندهای عملیاتی و مدیریتی برمیشمرد. وی فرآیندهای عملیاتی را مواردی شامل توسعه محصول، کسب مشتری، شناسایی نیازهای مشتری، ساخت، پشتیبانی یکپارچه، مدیریت سفارش، خدمات پس از فروش و فرآیندهای مدیریتی را شامل نظارت بر عملکرد، مدیریت اطلاعات، مدیریت داراییها، مدیریت منابع انسانی، برنامهریزی و تخصیص منابع میداند (دانپورت[۷۷]، ۱۹۹۳ ، ص ۸).
ریچ اشتین و سالتر[۷۸] (۲۰۰۶) به اقتباس از پیمایش نوآوری انگلیس (۲۰۰۱) گونههای نوآوری فرایند را شامل معرفی ماشینآلات و تجهیزات جدید (با فراوانی ۳۷ درصد ) مانند ماشینهای خودکار ماکارونیسازی، جوشکاری خودکار مواد PVC و سیستمهای روشنایی تونل با شکلدهی تزریقی، تغییرات در فرآیندهای تولید (با فراوانی ۶/۱۶ درصد) همچون اصلاح شگردهای پردازش کاتدی، معرفی بستهبندی حجمی محصولات دارای پوشش، تغییر از سیستم انباشتی تجمعی به سیستم مستمر متراکمسازی انرژی، استفاده از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات ( با فراوانی ۱۵ درصد) همچون استفاده از فناوریهای ICT در طراحی (مثل استفاده از CAD برای طراحی آشپزخانه) و استفاده از فناوریهای جدید ارتباطاتی (همچون نرمافزار مدیریت شبکهای، شکایات، سایت تجارت الکترونیک برای فروش و خدمات) و اقدامات جدید مدیریت(با فراوانی ۸/۸ درصد) همچون معرفی سیستمهای تولید ناب، تغییر از خط تولید مونتاژ به یک روش عملیات مونتاژ تک نقطهای، و سایر نوآوریهای فرایند( با فراوانی ۷/۱۱ درصد) معرفی میکنند (ریچ اشتین و همکاران، ۲۰۰۶، صص ۶۸۲-۶۵۳).
در دستورالعمل اسلو، نوآوری فرایند جدا از نوآوری سازمانی و نوآوری بازاریابی لحاظ شده است و تعریف آن به این صورت است. یک نوآوری فرایند، پیادهسازی یک روش تولید یا تحویل جدید یا بهبود قابل توجه آن است. این شامل تغییرات مهم در شگردها، تجهیزات و یا نرمافزارها میشود. روشهای تولید شامل شگردها، تجهیزات و نرمافزارهای مورد استفاده برای تولید کالاها یا خدمات هستند که از مثالهای آن پیاده کردن تجهیزات جدید خودکار روی یک خط تولید یا استفاده از طراحی به کمک رایانه[۷۹] برای توسعه محصول میباشد (دستورالعمل اسلو، ۲۰۰۵، ص ۴۹).