بسط و شرح: از پیشههای سخت وفقیرانه قدیمی است. از ابزار کار آنها ماکو و شانه چوبی است که برای بافتن لباس مورداستفاده قرار می گیرد. جولاه هر روز پشت یک کارگاه خود ساخته می نشیند ، با پاهایش اهرم هارا بالا و پایین می دهد و با دست هایش ماکو و ماسوره ی حامل نخ پود را به چپ و راست می راند و به دنبال هرحرکت یک بارهم شانه ی چوبی را به روی پود می کوبد و هر ساعت یک بار هم گرده چوب را می چرخاند و مقدار پارچه ی بافته شده را به روی آن می پیچد … و بدین وسیله پارچه تولید می شود . جولاه می تواند با بهره گرفتن از همین دستگاه پارچه کرباسی و متقال و فاستونی نخی ساده ببافد ، ولی آنهایی که دستمال ابریشمی و پارچه های خیلی ظریف می بافند شعرباف نامیده می شوند. ( بقیعی، ۱۳۸۴: ۶۲)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مطلوبیت: در قدیم در نظر مردم از کارهای مهم بود چون کار هر کس نبود و به تخصص نیاز داشت. در ضرب المثل ” کارت را به جولاه بده” (میرکیانی،۱۳۹۱: ۲۰۱) ارزش خود را حفظ کرده است.
————————————————————————
۲۵.عنوان شغلی: چاووش
معنی لغوی: کسی که با خواندن شعرهایی مردم را به سفر زیارتی دعوت می کرد. کسی که پیشاپیش موکب شاه ، دیگر قدرت مندان یا بازگشتگان از زیارت حرکت می کرد و ورودشان را با صدای بلند خبر می داد (صدری افشار،۱۳۹۴:۵۸)
مثال: حالا چاووش کی بوده؟ (راز مثل های ما، میرکیانی،۲۳۲))
کد isic: 3480
طبقه شغلی: اشتغال ناقص
بسط و شرح: کسی که پیشاپیش کاروان زیارتی راه می رفت و برای اهل کاروان می خواند و آنان را پیش از رسیدن به شهر مقصد با خبر می کرد. چاووشان هیچ کار دیگری جز این انجام نمی دادند در نتیجه در مقایسه با کارها و مسئولیت های دیگر، کار او اصلا کاری محسوب نمی شد. و ارزش چندانی نداشت. این کار معمولا شغل دوم افراد به حساب می آمد و در شرایط دیگر او در کار دیگری مشغول بود.
مطلوبیت: حرکت این فرد در پیشاپیش قافله انسجام و ابهت ویژه ای به کاروان می داد.
————————————————————————
۲۶.عنوان شغلی: چوبدار
معنی لغوی: کسی که کارش خرید و فروش دام های کوچک است. قپاندار؛
۱ - کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است ؛ گله دار. ۲ - قپاندار؛ ۳- مامور چماق داری که پیشاپیش شاه یا قدرتمندان دیگر حرکت و مردم را از سر راه شان دور می کرد؛ جلودار؛دورباش؛ ریکا؛ مطرق؛ نی دار؛ یساول.( صدری افشار، ۱۳۹۴: ۶۲)
مثال: … غلام چوبدار امد اینجا….یک ظرف برای کاه و علف ریختن جلوی گوسفندانش می خواست (قطار سنگی، میرکیانی،۶۵)
کد isic: 3421
طبقه شغلی: تکنسین ها و دست یارها
بسط و شرح:
مطلوبیت:
————————————————————————
۲۷.عنوان شغلی: چوبکی
معنی لغوی: ۱- فروشنده دوره گرد چوبک( کوبیده ی بوته ای که کف می کرد و برای شستن چربی به کار می رفت. ۲- چوبک زن (صدری افشار، ۱۳۹۴: ۶۲)
مثال: “…. اگر چوبکی نیاید، فردا ظرف هایمان کثیف می ماند….” (سماور زغالی، میرکیانی، ۷۷)
کد isic:
طبقه شغلی: تکنسین ها و کمک متخصصان
بسط و شرح: در زمانی که هنوز پودرشوینده و صابون و دیگر مواد بهداشتی و شوینده ها در کشور ما تولید نمی شد، مردم برای شست و شوی ظروف خود از این ماده استفاده می کردند.
مطلوبیت:
————————————————————————
۲۸.عنوان شغلی: چوپان
معنی لغوی: کسی که کارش چراندن دام های کوچک است ؛ شبان ؛ شوان؛ راعی؛ رامیار(صدری افشار،۱۳۹۴: ۶۲)
مثال: “…..چوپان پیر از همان کودکی، نواختن نی هفت بند را به ….چوپان پیر…..می دانست پسرش تجربه ی زیادی در چوپانی ندارد و مثلا نمی داند ابرهای بارانی کدام هستند و از کدام بادها باید ترسید. یادش داده بود که هروقت مشکلی پیش آمد ، با زدن نی هفت بند، از او بپرسد….."پسرش یاد داده بود (لالو، قوجق،۷۱)
کد isic: 9211
طبقه شغلی: کارکنان مشاغل ساده
بسط و شرح: از ابزار بسیارکار یک چوپان “نی” است. او در نی خود می دمد تا با خدای خود صحبت کند. در نی می دمد تا گوسفندانش را جمع کند ونیز اهالی ده را ازخطرات احتمالی مطلع سازد. گاهی برخی از آنان به علت سادگی بیش از حد، اعمال ناشایستگی مثل قاطی کردن آب در شیری که به مردم می فروشند، انجام می دهند. تجربه آنان در شناخت انواع ابرها و بادها و زمان های باران بسیار با اهمیت است.
مطلوبیت: شغل بسیاری از انبیاء چوپانی بوده است و نشانگر دریافت های درونی انسان وقتی که با طبیعت به یگانگی می بنا براین از مسئولیت های مهم چوپان آموزش است و امانتداری. به علت بیان اجتماعی ساده و سادگی اندیشه شایستگی ارتباط با خدا را دارند. همیشه جزء قشرهای پایین اجتماعی حساب می شوند.
————————————————————————
۲۹.عنوان شغلی: حلوافروش
معنی لغوی: پیشه اش ساختن و فروختن انواع حلویات است؛ حلوایی؛ حلواگر(صدری افشار،۱۳۹۴: ۶۶)
حلوا یک نوع خوراک چرب و شیرنی می باشد که شب های جمعه در بعضی از خانه ها میپزند و برای امواتشان خیرات می کنند،ولی کسی است که پیشه اش ساختن و فروختن انواع حلویات می باشد (بقیعی، ۱۳۸۴:؟)