زد پابه هرچه جُز وی و، سَرداد و شد روان
تا کوی دوست بر اثر کُشتگان حَی
(نیّرتبریزی،۱۷۳)
۳-۶٫ ایثار
از مقامات عرفانی ایثار است. ایثار و مقدم داشتن دیگری بر خود در راه رضای خدا، از فضیلتهای وجود آدمی است خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَه»(و آنها را بر خود مقدم میدارندهرچند خودشان بسیار نیازمند باشند) (حشر(۵۹)، ۹) . علاوه بر قرآن در متون عرفانی نیز به ایثار پرداخته شده به طور مثال در مصباح الهدایه در این زمینه چنین آمده: «از جمله مکارم اخلاق یکی بذل است یعنی اعطای چیز و آن چند نوع است اول آنک در مقابلۀ بذل دیگر افتد و آن را مکافات خیر خوانند. دوم آنکه بر سبیل ابتدا و افتتاح بود با توقّع مکافات و آن متاجره خوانند، و این هر دو قسم مرتبه عوام است. سوم آنکه بر سبیل ابتدا بود بی توقّع مکافات و آن را ایثار خوانند و این قسم مرتبه ی خواصّ است. چهارم آنکه در مقابلۀ سیئه بود و آن را احسان خوانند و این قسم مرتبه اخصّ الخواصّ است( کاشانی، ۱۳۸۹: ۵۰۷).
در کتاب اوصاف الاشراف هم آمده است که: ایثار اختصاص و اختیار است؛ کسی که ایثار می کند، دیگری را مقدم میدارد و خود را در این کار مختار میپندارد. در هر حال ایثار برای سالک، پیش از آنکه بارقه های احوال را شامل شود، خُلقی پسندیده است. ایثار را سه درجه است: درجه نخست، آن است که مردم را بر خود مقدم داری در آنچه شرعاً بر تو حرام نیست. درجه دوم: آن است است که بنده، رضایِ حق تعالی را بر خشنودی او برگزیند و مقدم دارد؛ اگرچه در این ایثار سختی ها و بلاها بزرگ گردد و بارها گران آید؛ و از آن ایثار، توانِ تَن او و افزون از توان او ضعیف گردد. درجه سوم، آن است که ایثار حق تعالی کند؛ یعنی از ایثار خود بگذرد و بیرون رود، به اینکه مقدم داشتن دیگران را بر خود در مالکیت، ایثار خداوند ببیند(کاشانی، ۱۳۷۳: ۱۲۹-۱۲۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در مجموع هردو شاعر چنین نگاهی به ایثارگری امام حسین دارندکه امام هر آنچه از تعلقات را که پرده و حجابی در رسیدن به آرزویش یعنی وصال حق بود کنار زد، ایشان و یارانش امیال دنیا دوستی و دنیا پرستی را در خود کشته بودند و یاران تا پای جان خویش با امام خویش ماندند.
در ابیات زیر، شاعر تصویر خونباری از صحرای کربلا و پیکر های در خون تپیده شهیدان ارائه می دهد و می گوید امام در راه رسیدن به محبوب جان خود را آماده فدا کردن نمود مانند یک قربانی پای در بزم قربانگاه نهاد اما بر خلاف مرسوم سایر قربانیان، با لب تشنه روان شد در حالی که امام حسین (انسان کامل) خود دریای حقیقت است:
عرصۀ دشت چو دیبای منقّش از خون
جان به قربان ذبیحی که به قربانگهِ دوست
وان همه صورت زیبا که در آن دیبا بود با لب ِتشنه روان می شد و خود دریا بود
(نیّرتبریزی، ۱۸۰ )
شاعر می گوید: امام حسین مردمی را که به دنیا مشغولند دعوت می کند تا از خواهش های نفسانی دست بردارند و از راه او پیروی کنند و خود را آماده سختیها و مشقتهای راه خداوند نمایند و تمثیل پروانه را برای نمونه می آورد که برای وصال با محبوب می سوزد آنها نیز پروانهوار در آتش اشتیاق جان می دهند و سرنوشتشان جدای از سرنوشت پروانه نیست و می گوید در این راه جز تیر و تیغ نیست و هرکس که از نثار جانش دریغ دارد همرا ما نیاید سخن شاعر این فرمایش امام حسین راکه در تاریخ داریم به ذهن متبادر می کند «مَنْ کانَ باذِلاً فینا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِناً عَلی لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ: فَلْیَرْحَلْ مَعَنا، فَإِنّی راحِلٌ مُصْبِحاً»(هر کس خواستار آن است که در راه من خون خویش را نثار کند و مهیای سفر است همرا من کوچ کرده بیاید) (سید بن طاووس، ۹۰ و ۹۱).
گفتشان ای مردم دنیا طلب
مغزتان را شور شهوت غالب است
ای اسیران قضا؛ در این سفر
هـمره مـا را هـوای خانه نـیست
نیست در این راه غیر از تیر و تیغ
اهل مصر و کوفه و شام و حلب
نفستان، جاه و ریاست طالب است
غیر تسلیم و رضا، این المفر؟
هر که جست از سوختن، پروانه نیست
گو میا هر کس که جان دارد دریغ
(عمان، ۲۷۷ و ۲۷۶)
امام حسین ضمن دعوت یاران وآشنایان به راه پر بلای عاشقی، موانع وسختی های راه را برای سالکان وصل برمیشمارد و خطاب به آنها میگوید این راه به ترک مال وجان ختم می شود وهر آن کس که بیم جان دارد در این راه پای نگذارد وتنها کسانی که آمادگی بذل جان دارند قدم در این راه پر مخاطره بگذارند:
بعدِ تحمید ودُرودْ آن شاهِ راد
این حُسَین و این زمین کربلاست