۲-۱-۱-۲-۵-۱. پارادایم همبستگی[۱۲۵]
این رویکرد که در تقسیم بندی دامبروزیو و گرداین[۱۲۶] تحت عنوان رویکرد فرانسوی[۱۲۷] مطرح شده است(غفاری و تاج الدین: ۱۳۸۴)، که تأکید خود را بر همبستگی، انسجام و نظم اجتماعی قرار میدهد و گسیختگی روابط اجتماعی بین فرد و جامعه را از این منظر مینگرد. این رویکرد معتقد است یکپارچگی مبتنی بر انسجام ارگانیک و نظم اجتماعی محقق شده پیرامون ارزشها و هنجارهای مشترک، از طریق سازمانهای حدواسط و سیاستهای ائتلافی، انجام می گیرد(سازمان ملل،۲۰۰۷ به نقل از همان) و نظم اجتماعی به جای این که بر منافع طبقاتی، گروهی یا فردی بنا شود، به صورت خارجی، اخلاقی و هنجاری نمود مییابد. در این میان مرزبندیهای اخلاقی یا فرهنگی بین گروه ها دسته بندیهای دوگانهای برای تنظیم جهان ایجاد می کند(سیلور، ۱۹۹۴) و همین دسته بندیهای دوگانه است که طرد را، ذاتی همبستگی ملی، نژادی، قومی، محلی و دیگر پیوندهای دیرپا و کهن یا فرهنگی میسازد که حد و مرزهای گروهی را تعیین می کنند(سازمان ملل: ۲۰۰۷). در واقع مانند انحراف یا آنومی، طرد نیز پیوستگی اجتماعی را هم تهدید و هم تقویت می کند. نقطه مقابل طرد، ادغام[۱۲۸] و فرایند الحاق[۱۲۹] است. در مفهوم دورکیمی الحاق، به تشابه نسبت به فرهنگ مسلط اشاره می کند، اما اخیراً این اصطلاح توسط پست مدرنیستها مورد استفاده قرار گرفته با این مضمون که فرهنگ مسلط با فرهنگ اقلیت و نیز با فرهنگ معارض خودِ تعدیل گردیده و مبنای هبستگی اجتماعی را فراهم می آورد(سیلور، ۱۹۹۴). بنابراین بر طبق این رویکرد اساس طرد اجتماعی تفاوت و مغایرت ارزش ها و هنجارهای فرد و گروه ها از فرهنگ مسلط است. هنگامی که این تفاوتها در زمینه فرهنگ مسلط قابل اغماض نباشد مبنایی برای سلب صلاحیت اجتماعی افراد و گروه ها فراهم می آورد و روابط بین افراد و جوامعی که در آن زندگی می کنند را نقض و قطع مینماید. ویژگی و امتیاز رویکرد فرانسوی در مورد طرد اجتماعی نقش محوری است که به پیوستگی، همبستگی و مسئولیت اجتماعی میدهد. طرد اجتماعی نه تنها نشانگر رفتار هر فرد است، بلکه ناتوانی دولتها را در تأمین همبستگی اجتماعی نیز نشان میدهد(غفاری و تاج الدین: ۱۳۸۴). این الگو دولت جمهوری را تأیید و پشتیبانی می کند و با تجربه فرانسه، جایی که اندیشه طرد از آنجا منشأ گرفت، مرتبط می شود(سازمان ملل: ۲۰۰۷).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جمعبندی پارادایم همبستگی و شناسایی منابع مطرودساز اجتماعی: این رویکرد اساس طرد اجتماعی را تفاوت و مغایرت ارزشها و هنجارهای فرد و گروه ها از فرهنگ مسلط میداند. هنگامی این تفاوتها در زمینه فرهنگ مسلط قابل اغماض نباشد مبایی برای سلب صلاحیت اجتماعی افراد و گروه ها فراهم می آورد و روابط بین افراد و جوامعی که در آن زندگی می کنند را نقض و قطع مینماید.
جدول شماره(۲-۱۸): جمعبندی پارادایم همبستگی و شناسایی منابع مطرودساز اجتماعی
منابع مطرودساز اجتماعی | ||||
تفاوت ارزش ها و هنجارهای فرد و گروه ها از فرهنگ مسلط |
گسیختگی روابط اجتماعی بین فرد و جامعه | طرد اجتماعی |
۲-۱-۱-۲-۵-۲. پارادایم تخصصی سازی[۱۳۰]
این رویکرد که در تقسیم بندی دامبروزیو و گرداین تحت عنوان رویکرد آنگلوساکسون[۱۳۱] مطرح است(غفاری، تاج الدین: ۱۳۸۴)، ریشه در فلسفه سیاسی آزادی خواهی[۱۳۲] لاک و فایده گرایی[۱۳۳] مریسون دارد(سیلور: ۱۹۹۴). پارادایم تخصصیسازی با نگاهی ویژه به جامعه، ساختارهای اجتماعی، گروه های اجتماعی، مبنایی را برای تحلیل خود از طرد اجتماعی فراهم می آورد. بر طبق این رویکرد جامعه به عنوان مجموعه ای از افراد که دارای حقوق و وظایف هستند و به رقابت با یکدیگر میپردازند دیده می شود. در یک جامعه مردم سالار با فرصتهای برابر برای همه، افراد در اندیشه کسب آنچه که مطلوبشان میباشد هستند. در نتیجه هیچکس مسئول موقعیت اجتماعی دیگران نیست( غفاری، تاج الدین: ۱۳۸۴). ساختارهای اجتماعی تخصص یافته، فضاهای جداگانه و رقابتی و نه لزوماً فضاهایی نابرابر را در برمیگیرند که به تبادل و وابستگی متقابل بین آنها منجر می شود. گروه های اجتماعی به صورت داوطلبانه به وسیله اعضایشان تشکیل میشوند و اتحاد و پیوستگی های متغیر و متناوب بین آنها، تنوع منافع و خواستههایشان را منعکس مینماید(سیلور: ۱۹۹۴) و پیوندهای اجتماعی به عنوان تماسهای داوطلبانه متقابل بین افراد مهم می شود( غفاری، تاج الدین: ۱۳۸۴). نظم اجتماعی در این رویکرد مانند نظم اقتصادی و سیاسی، از طریق شبکه های مبادلات داوطلبانه بین افراد مستقل ایجاد میگردد؛ مبادلاتی که مبتنی بر منافع و انگیزه های شخصی افراد است( سازمان ملل: ۲۰۰۷). از این دید طرد اجتماعی نتیجه رفتارها و مبادلات فردی میباشد. طرد اجتماعی از طریق ترجیحات فردی یا ساختارهای حاصل از همکاری و رقابت بین افراد، بازارها و انجمنها شکل میگیرد. وقتی که مرزبندیهای گروهی، مانع مشارکت آزادانه فرد در تبادلات اجتماعی گردد، طرد اجتماعی به شکل تبعیض آمیز خود بروز می کند( همان: ۲۰۰۷). بر طبق این رویکرد، تخصصگرایی در واقع آزادیها را حمایت می کند و می تواند مادامی که افراد مطرود حقی برای عبور کردن از موانع داشته باشند، مؤثر و کارآمد باشد. آزادی انتخاب فردی مبتنی بر ارزشهای شخصی و انگیزه های روانشناختی گوناگون برای درگیر شدن در روابط اجتماعی باید منجر به پیوستگیهای متقاطع گروهی و مشارکت کردن صادقانه برای یکپارچگی جامعه گردد. به میزانی که مرزبندیهای گروهی از آزادیهای فردی برای مشارکت در مبادلات اجتماعی، ممانعت ایجاد می کند، طرد شکلی از «تبعیض» به خود میگیرد(سیلور، ۱۹۹۴). علاوه بر شکل تبعیض آمیز طرد اجتماعی، رویکرد تخصصگرایی معتقد است از آن جایی که افراد در بازار کار و گروه های اجتماعی تخصصی شده جایگاه متفاوتی دارند، طرد به صورت نتیجهای از تخصصگرایی مطرح می شود؛ نتیجهای از تفکیک اجتماعی، دسته بندی اقتصادی کار و جدایی انجمن ها و محافل(همان: ۱۹۹۴). بنابراین در این رویکرد ممانعت از مشارکت آزادانه که عامل خارجی و تبعیض آمیز طرد محسوب می شود تنها جنبه طرد نیست، بلکه تفاوتهای افراد در مشارکت و انتخاب آنها نیز می تواند طرد اجتماعی را موجب گردد. رویکرد تخصصگرایی اگر چه عاملیت طرد را صرفاً در فرد جای نمیدهد و آن را در ساختارهای حاصل از همیاری و رقابت بازارهای اختصاصی، انجمنها و مانند آن نیز جای میدهد، باز رویکردی فردگرایانه محسوب می شود(همان: ۱۹۹۴). مطابق با این رویکرد دو نوع طرد وجود دارد. یکی طرد تحمیلی بواسطه عدم قابلیت و شکست در فعالیتهای بازار و سایر عرصه های حیات جتماعی و دیگری طرد ارادی که فرد از روی اختیار با جامعه قطع رابطه مینماید(غفاری، تاج الدین: ۱۳۸۴).
جمعبندی رویکرد تخصصیسازی و شناسایی منابع مطرودساز اجتماعی: طبق این رویکرد طرد به صورت نتیجهای از تخصصگرایی است که زمانی پدید می آید که جامعه دچار تمایز ناکافی و ناپسند قلمروهای اجتماعی است و تنظیمات و مقررات نامناسبی برای یک عرصه معین به کار میبندد یا موانعی را برای حرکت و مبادله آزاد در یک عرصه یا میان عرصه های مختلف اعمال می کند.
منابع مطرودساز اجتماعی | ||||||
تخصصگرای | مرزبندیهای گروهی | مانع مشارکت آزادانه فرد | طرد اجتماعی |