فرضیه اول: کارآفرینی سازمانی بر عملکردسازمان در صنایع غذایی تاثیرگذار است.
بین دو متغیر کارآفرینی سازمانی و عملکرد در سطح ۹۵% رابطه معنیدار است، شدت این رابطه برابر ۹/۷۷ درصد است جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۰۶/۰است یعنی متغیر کارآفرینی سازمانی ۶/۶۰ درصد عملکرد را می تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این رابطه مستقیم و مثبت است، اگر عوامل کارآفرینی سازمانی به اندازه کافی وجود داشته باشد پس میتوان عملکرد را تغییر و افزایش داد. بنابراین فرضیه پذیرفته می شود. همچنین در تحقیقی کهآنا ماریا بویجکا و ماریا دل فونتس در سال ۲۰۱۲ در سازمانهای اسپانیا انجام دادند نشان داده شد که بین کارآفرینی سازمانی و عملکرد رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق همسو است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرضیه دوم : کسب دانش، تاثیر کارآفرینی سازمانی بر عملکرد را در صنایع غذایی تعدیل می نماید.
در تحلیلی که بین دو متغیر کارآفرینی سازمانی و عملکرد در سطح ۹۵% رابطه معنیدار وجود دارد، شدت این رابطه برابر ۹/۷۷ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۰۶/۰ است یعنی کارآفرینی حدود ۶/۶۰ درصد عملکرد را می تواند پیش بینی کند و همچنین مشخص گردید که با ورود متغیر کسب دانش شدت ارتباط بین دو متغیر به ۱/۸۸ درصد و ضریب تعیین با ۷۷۷/۰ میزان تغییرات ضریب تعیین به میزان ۱/۱۷درصد بوده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده این تاثیر مثبت و مستقیم بوده است. بنابراین کسب دانش، تاثیر کارآفرینی سازمان بر عملکرد را در صنایع غذایی تعدیل می نماید و فرضیه دوم تایید می شودو نیز در تحقیقی که کهآنا ماریا بویجکا و ماریا دل فونتس در سال ۲۰۱۲ در سازمانهای اسپانیا انجام دادند نشان داده شد که این تاثیر مثبت می باشد.
فرضیه سوم: در سازمان هایی که از منابع دانش بنیان برخوردارند، کسب دانش تاثیر کارآفرینی سازمانی بر عملکرد را به صورت قوی تری تعدیل می نماید.
پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص گردید که بین دو متغیر عوامل کارآفرینی سازمانی و عملکرد در سطح ۹۵% رابطه معنیدار وجود دارد، شدت این رابطه برابر ۷/۷۸ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۲/۰ است یعنی کارآفرینی سازمانی به میزان ۶۲ درصد عملکرد را می تواند پیش بینی کند و همچنین مشخص گردید که در مدل دوم متغیر کسب دانش و منابع دانش بنیان وارد مدل می شوند شدت ارتباط بین دو متغیر به ۵/۸۹ درصد و ضریب تعیین ۸۰۲/۰درصد است که به میزان ۲/۱۸درصد تغییرات انجام شده است. با توجه به این که تاثیرها مثبت و مستقیم بوده است بنابراین در سازمان هایی که از منابع دانش بنیان برخوردارند، کسب دانش تاثیر کارآفرینی سازمانی بر عملکرد را به صورت قوی تری تعدیل می نماید ولی در تحقیقی که کهآنا ماریا بویجکا و ماریا دل فونتس در سال ۲۰۱۲ در سازمانهای اسپانیا انجام دادند نشان داده شد، زمانی که کسب دانش به عنوان متغیر تعدیل کننده بر ارتباط