۲-۸-۱ کره چشم[۳۳]:
کره چشم در پستانداران اهلی، تقریبا کروی است ولی در اسب و گاو قطر قدامی- خلفی [۳۴]متراکم تر است و علاوه با آن سطح قدامی قرنیه انحنای کمتری دارد. خارجیترین بخش قرنیه، قطب قدامی[۳۵] نامیده میشود و عمقیترین بخش کره چشم که سطح خلفی [۳۶]میباشد، قطب خلفی [۳۷]نامیده می شود. خطی که از هر دو قطب عبور میکند محور بینایی[۳۸] نامیده می شود، همچنین خط فرضی که قطب قدامی و قطب خلفی را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند تحت عنوان خط استوایی [۳۹]میباشد. خطوط متعددی که بین دو قطب قدامی و خلفی کره چشم به صورت فرضی قرار گرفته اند و خط استوایی را تقسیم میکند خطهای نصف النهار [۴۰]نامیده می شود. اعصاب بینایی [۴۱]نسبت به قطب خلفی به صورت شکمی عبور میکند.
کره چشم از سه لایه تشکیل شده است :
- پرده خارجی[۴۲]: این لایه لیفی بوده و صلبیه[۴۳] و قرنیه[۴۴] را تشکیل میدهد و مسئول شکل دهی و محافظت از کره چشم است.
- پرده میانی[۴۵] یا عضلانی- رگی: این پرده تغذیه کره چشم را بر عهده دارد و شامل مشیمیه[۴۶]، منطقه مژگانی [۴۷]و عنبیه[۴۸] می باشد.
- پرده داخلی [۴۹]یا عصبی : این لایه میزان زیادی بافت عصبی دارد که مستقیماً به عصب بینائی متصل بوده و به اشعه نورانی حساس میباشد که در واقع شبکیه[۵۰] میباشد (۱۴ و۳۲)
شکل ۲-۳ آناتومی کره چشم
اجسام مژگانی[۵۱]: منطقهای را تشکیل میدهد که در اطراف عنبیه قرار داشته، مرز بین آن و پرده مشیمیه را اوراسراتا[۵۲] مینامند. قسمت جلویی این منطقه از حلقه مژگانی [۵۳]و قسمت عقبی از زوائد مژگانی[۵۴] تشکیل شده است.(۲۷و۱۴)
عنبیه: قسمت قدامی پرده میانی میباشد که به صورت عمود در عقب قرنیه و جلوی عدسی قرار گرفته و یک دیافراگم حقیقی را تشکیل میدهد و در مرکز دارای سوراخی مرسوم به مردمک[۵۵] چشم میباشد که نسبت به شدت نور یا فاصله ای که نگاه به آنجا دوخته شده است تنگ و گشاد می شود. عنبیه فضایی را که در بین قرنیه از یک طرف و سطح قدامی عدسی و انتهای داخلی زوائد مژگانی در طرف دیگر واقع شده است، به دو حجره به نام اتاقک زجاجیه [۵۶]و اتاقک قدامی[۵۷] تقسیم میکند.دو اتاقک خلفی و قدامی از طریق سوراخ مردمک با هم ارتباط دارند. سطح قدامی عنبیه در تک سمیها به رنگ قهوه ای مایل به زرد و همواره درخشان است و گاهی به واسطه ی نوارهای بریده ی سیاه رنگ دارای منظره ی راه راه میباشد (۳۲ و۱۴).
پرده مشیمیه: دارای دو سطح داخلی و خارجی است.سطح خارجی به رنگ سیاه و قهوه ای تیره است و به وسیله نسج ملتحمه به نام لامینافوسکا[۵۸] دارای سوراخ های وسیعی است که از آنها عروق و اعصاب کره چشم عبور کرده و به طرف منطقه ی مژگانی امتداد می یابد.سطح داخلی مشیمیه با پرده ی عصبی رابطه دارد بدون آنکه به آن چسبیده باشد. برعکس در منطقه ی مژگانی چسبندگی خیلی زیاد می باشد. سطح داخلی مشیمیه در تمام وسعتش مانند مشیمیه انسان بطور یکنواخت سیاهرنگ نبوده بلکه در عمق و قسمت خلفی آن دارای لکه درخشانی[۵۹] است که جلای قوس و قزح دارد(۲۸و۳۲).
۲-۸-۲ محیط های انکساری چشم[۶۰]:
۲-۸-۲-۱ عدسی[۶۱]:
مهمترین قسمت چشم است که در عقب عنبیه و جلوی جسم زجاجی [۶۲] قرار دارد و به صورت یک عدسی محدب الطرفین می باشد که تحدب های دو سطح ان با هم یکسان نیستند.این عضو کاملاً شفاف بوده و برای هدایت و تمرکز اشعه نورانی به کار می رود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۸-۲-۲ مایع زلالیه[۶۳]:
مایعی شفاف و صاف که در فضای واقع بین قرنیه و عدسی است، همچنین این مایع در اولتراسونوگرافی دیده نمی شود. وزن مخصوص این مایع کاملاً شبیه به آب و ۰۰۵/۱ می باشد و ترکیب شیمیایی ان به شرح زیر است:
آب ۱/۹۸% ، کلرور سدیم ۱۵/۱% ، مواد محلول در آب ۷۵/۰% ، آلبومین به میزان جزئی.
۲-۸-۲-۳ جسم زجاجی:
زجاجیه یا جسم زجاجی تمام فضایی را که در بین سطح خلفی عدسی و پرده شبکیه واقع است، اشغال می کند. توده ای است کروی شکل، شفاف و مانند سفیده تخم مرغ می باشد و از غشاء پوششی به نام غشاء زجاجیه[۶۴] و مایع زجاجیه[۶۵] تشکیل شده است. غشاء زجاجیه عبارت است از صفحه شفاف و بسیار نازکی که مایع زجاجیه را در بر گرفته و با پرده شبکیه جسم مژگانی و عدسی ارتباط دارد(۱۶و۳۲).
۲-۸-۳ پلک های چشم:
پلک ها پرده های متحرکی هستند که در جلو کره چشم قرار داشته و چشم را حمایت می کنند. پلک بالا و پایین به وسیله دو گوشه[۶۶] به هم اتصال یافته اند. هر پلک شامل دو سطح، دو لبه و دو انتهاست. غدد موجود در پلک ها نیز به تعداد ۳۰-۲۰ عدد بوده و به نام غدد تارسال[۶۷] یا میبومین[۶۸] موسومند.
پوشش داخلی پلک ها از مخاطی موسوم به پرده ملتحمه مفروش شده است، ملتحمه علاوه بر سطح داخلی پلک ها قسمت قدامی کره چشم را می پوشاند، به این ترتیب که در لبه آزاد پلک ها از خارج به داخل پوست تبدیل به نسج ملتحمه می گردد و ملتحمه پس از مفروش نمودن سطح داخلی هر پلک بر روی خود منعطف شده و قسمت قدامی کره چشم را می پوشاند(۳و۲۷). پس برای ملتحمه سه قسمت پلکی[۶۹] ،زاویه ای[۷۰] و کره چشمی[۷۱] را می توان مشخص نمود. پلک سوم نیز در زاویه داخلی چشم قرار گرفته است و در قسمت مدیال کره چشم آزادانه حرکت می کند(۱۶و۲۸). شتر دارای پلک سوم توسعه یافته ، نازک و شفافی است که به شتر اجازه می دهد در شرایط سخت راه خود را پیدا کند.
-
-
- اولتراسونوگرافی :
-
اولتراسونوگرافی از اوایل دهۀ ۱۹۵۰ با ساخت اولین دستگاه تصویر برداری (B اسکن) وارد فعالیتهای تشخیصی-طبی گردید و در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ میلادی به عنوان یک ابزار تصویربرداری کاربردی در مامایی و همچنین معاینات قلب مورد استفاده قرار گرفت.
در بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵ کیفیت تصاویر اولتراسوند به طور چشمگیری پیشرفت نمود و اولتراسونوگرافی به سرعت گسترش یافت.
ساخت دستگاههای مدرن به هنگام به دهۀ ۱۹۷۰ برمیگردد، که با پیدایش آنها قدم بزرگی در پیشرفت این تکنیک برداشته شد.
اولتراسونوگرافی امروزه از جمله روش های تشخیصی دقیق و بسیار سودمندی است که کاربردهای فراوانی در دامپزشکی، به خصوص در معاینات محوطۀ بطنی و مامایی دارد.
در دامپزشکی از این تکنیک با ارزش تصویربرداری، در معاینۀ حفره سینه (مدیاستن، قلب و ریه ها)، حفرهای بطنی (کبد، طحال، مثانه و….) عروق خونی، تاندون ها، مفاصل، چشم، عضلات (آبسه، تومور، هماتوم و جسم خارجی)، تشخیص آبستنی، ارزیابی تخمدان ها و رحم استفاده می شود.
اولتراسونوگرافی تشخیصی خطرات رادیوگرافی را نداشته و در بسیاری از موارد بر آن برتری دارد. با اینحال، رادیولوژی می تواند یافته های بیشتری را در مورد بافت های سخت از جمله استخوان، نسبت به اولتراسونوگرافی ارائه نماید (۳، ۴ و ۱۴).
۲-۹-۱ اولتراسونو گرافی در دامپزشکی
حیوانات برای اولین بار در سال ۱۹۴۹، تحت آزمایشهای تشخیصی و پژوهشی با اولتراسوند قرار گرفتند. ولی تا اواسط سال ۱۹۷۰ مورد مشابهی گزارش نشده است تا اینکه عدهای از دامپزشکان در مؤسسات علمی، از اولتراسونوگرافی در تشخیص موارد پاتولوژیک بیماران درمانگاهی استفاده کردند. پس از آن، گزارشات حاکی از این بود که روش اولتراسونوگرافی دارای کاربرد های تشخیصی با ارزش در دامپزشکی است و می تواند در بسیاری از موارد به عنوان یک وسیله تشخیصی بی خطر و بدون تهدید جایگزین روش های تصویر برداری دیگر گردد تا جائیکه مجله رسمی رادیولوژی دامپزشکی آمریکا و انجمن بین المللی رادیولوژی دامپزشکی در سال ۱۹۹۲، از رادیولوژی دامپزشکی به رادیولوژی و اولتراسونوگرافی دامپزشکی تغییر نام داده شد(۳و۴).
در پزشکی اولین بار برای تشخیص بیماری های چشم در سال ۱۹۵۶ از اولتراسونوگرافی چشم استفاده شد و اولترا سونوگرافی چشم برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ در دامپزشکی مورد استفاده قرار گرفت(۲۵).
۲-۱۰ تکنیک های قرارگیری ترانسدیوسر بر روی چشم:
مکان قرار گیری ترانسدیوسر بر روی چشم جهت کیفیت بالای آزمایشات بسیار مهم است, دو تکنیک پایه برای قرار گرفتن ترانسدیوسر بر روی چشم وجود دارد. تکنیک قرنیه ای[۷۲], ترانسدیوسر در این روش مستقیما بر روی قرنیه قرار می گیرد و تکنیک پلکی[۷۳] که ترانسدیوسر بر روی پلک قرار می گیرد و جهت اتصال بهتر از ژل اولتراسونوگرافی استفاده می شود.
استند آف پد[۷۴] ممکن است با هر یک از این دو روش جهت عکس از قسمت قدامی چشم مورد استفاده قرار گیرد.
۲-۱۰-۱ تکنیک قرنیه ای: