با نزدیک شدن عروس به خانه داماد، سرناچیها با نواختن آهنگ «سوار سوار» آهنگی که اسبها را به وجد و بازی و دویدن وا میداشت به استقبال عروس رفته، دوستان و اقوام نزدیک داماد، او را تشویق و ترغیب برای رفتن به پیشواز عروس میکردند. داماد به پیشواز عروس آمده و مشتی گندم، جو، نخودچی کشمش و یا مبلغی پول بر سر عروس میریخت. بعد دست عروس را گرفته و به داخل حجله«چیت جا» میبرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تصویر۷ حجله«چیت جا»
زمانی که عروس به خانه داماد رسید، برادر داماد پارچهای که قبلاً به کمر عروس بسته، باز می کند و مبلغ پولی که زیر نان، درون پارچهای که کمر عروس بسته بودند، به عنوان هدیهای از طرف خانواده عروس برمیدارد.
روز عروسی یکی از «پابوویها» کیسه نخودچی کشمشی که خانواده عروس همراه عروس فرستاده است، بین زن و بچهها تقسیم می کند. (رحیمی عثمانوندی، ۱۳۷۹: ۷۶ )
۲-۱۳) در پردانه یا باون بووی
سه روز پس از عروسی(برای زنان بیوه هفت روز) مراسمی تحت عنوان «درپردانه» یا «باون بووی» در خانه داماد برگزار می شود. در این مراسم مادر عروس سه روز پس از عروسی دخترش، زنان فامیل را دعوت می کند که برای برگرداندن دخترش با هم به خانهی داماد بروند. در خانهی داماد، زنان فامیل و همسایه داماد نیز جمع میشوند و روز عروس را کنار چشمه آبی میبرند. در آنجا عروس نوعی آش «دانه کُلیا» میپزد. ظهر به همه زنان شرکت کننده ناهار می دهند و پس از صرف ناهار خانمی با سینی- شبیه رسم مردها در عروسی- از زنان شرکت کننده مبلغی پول تحت عنوان«درپردانه» میگیرد. زنان هر یک به اندازه وسع مالی و نسبت فامیلی با عروس و داماد مبلغی پول روی سینی میگذارند. این پول را به عروس می دهند. در پایان مراسم مادر عروس و زنان همراهش عروس را به خانه پدرش میبرند. (رحیمی عثمانوندی، ۱۳۷۹: ۷۷).
در قدیم رسم بود چند روز بعد از رفتن عروس به خانه پدرش، داماد شخصاً باید برای برگرداندن عروس به منزل پدر زنش میرفت. داماد نیز چند روز در خانه پدرزنش میماند. زمانی که عروس و داماد میخواستند به خانه خود برگردند، خانواده عروس چند رأس گوسفند یا ماده گاوی تحت عنوان«باوونی» برای سرمایه گذاری اولیه زندگی به عروس و داماد میدادند.
در بعضی از طوایف هنوز هم رسم است هنگامی که عروس را کنار چشمه میبرند، عروس باید هفت مشک را پر از آب کند به نیت اینکه صاحب هفت پسر شود.
۲-۱۴) موارد غیر طبیعی همسرگزینی در لرستان
مراسم ازدواج یکی از مهمترین مسائل زندگی بشری میباشد. آنچه که در مبحث همسر گزینی مطرح می شود، چگونگی همسر گزینی خواهد بود. در گذشته انتخاب همسر بیشتر بر اساس رسم دیرینهی «نافه بران» بوده است. امروزه دختر و پسر، خودشان تصمیم میگیرند و حق انتخاب با طرفین است. در بین قوم لر موارد غیر طبیعی اختیار کردن همسر نیز وجود دارد.
ازجمله این موارد عبارتند از :
۱۴-۱) ازدواج های مصلحتی
بسیاری از ازدواجهای مصلحتی گاهی به خاطر کم شدن دشمنی و کینه توزیهای قدیمی و گاهی به خاطر تعارف بین دو طایفه صورت میگیرد.
در پیوند خویشاوندی مصلحتی که معمولاً بین دو طایفه صورت میگیرد، بدون توجه به نظر دختر و پسر، آنها را به عقد هم درمیآورند و گاهی دختر جوانی را به خاطر مصلحتی به عقد پیرمردی درمیآورند. این رسم یکی از رسوم ناپسند در این منطقه است. (پاپی بالاگریوه، ۱۳۸۹: ۲۴۴).
۱۴-۲) ازدواج با بیوه برادر و یا دیگر خویشاوندان نزدیک
در بیشتر طوایف لرستان رسم است اگر شخصی فوت کند، برادر متوفا یا یکی از اقوام نزدیک او به اجبار باید با همسرش ازدواج کند تا بیوهی آنها از خانه و دودمانشان بیرون نرود. در صورت عدم تمایل زن به این پیوند، خانواده متوفا هرگز اجازه نمیدهند این زن با دیگری ازدواج کند. در این نوع ازدواج ها میزان سن زوجین مطرح نیست. به عنوان مثال گاهی یک پسر ۲۰ساله با یک زن ۴۰ساله و یا یک مرد۵۰-۶۰ساله با یک زن بیست ساله ازدواج می کند. (پاپی بالاگریوه، ۱۳۸۹: ۲۴۴).
در ازدواجهای مصلحتی که زوجین هم شأن هستند، این ازدواج باعث استحکام پایه های خانواده بیسرپرست می شود. اما در غیر اینصورت حق یکی از طرفین ازدواج یا هر دوی آنها ضایع می شود.
۱۴-۳) ازدواج با خواهر همسر در صورت فوت همسر
هنگامی که همسر مردی فوت کند رسم بر این است که با خواهر همسر متوفایش ازدواج کند. حتی اگر آن مرد پیر باشد. این نوع همسر گزینی را ازدواج جایگزینی یا «جانشین خواهر» میگویند. گاهی موارد دختری را که به عقد آن مرد در میآورند ممکن است از فرزندان مرد هم کم سن و سال تر باشد. (همان: ۲۴۴).
۱۴-۴) دِت اَ دِت
در این گونه همسرگزینی بین دو خانواده بطور همزمان، دو پیوند زناشویی صورت میگیرد. بدین ترتیب که دختری از خانواده اوّل به عقد پسری از خانواده دوّم و سپس دختری از خانواده دوّم به عقد پسری از خانواده اوّل در می آید. به اصطلاح هر کدام از خانواده ها یک عروس گرفتهاند و دخترشان را به جای عروسی که آوردهاند، به عقد برادر عروسشان درمیآورند. معمولاً در این نوع وصلتها مشکلات زیادی پیش می آید. چون اگر یکی از این زوجین با هم سازگاری نداشته باشند، این کشمکش و درگیری ناخواسته هر دو خانواده را درگیر می کند. اگر یکی از این وصلتها منجر به طلاق شود، کانون آن یکی خانواده هم، از هم میپاشد.
۱۴-۵) خُوِن بس
اگر قتلی در بین ایل صورت گیرد، علاوه بر خونبهای فرد کشته شده، که عبارت است از مقداری پول، احشام و زمین کشاورزی قاتل، دختری را نیز بدون هیچگونه خرج یا شیربهایی به عقد یکی از بستگان مقتول درمیآورند. این ازدواج به خاطر جلوگیری از خونریزیهای دوباره انجام میگیرد. خوبی یا بدی این ازدواج بستگی به خانواده پسر دارد. ممکن است رفتار خانواده پسر با عروس خوب باشد و دو گروه با هم صلح و سازش کنند. اما اگر عکس این قضیه باشد، عروس باید رنج و سختی زیادی را تحمل کند.بعضی از این وصلتها به علت لج و لج بازیهای خانواده داماد منجر به طلاق می شود.
۲-۱۵) بویی و هَسویرَه
لک زبانان عروس را «بویی» و مادر شوهر را «هَسویره»، و لرها عروس را «بیی» و مادر شو هر را «هُسیره» میگویند. راه و رسم عروس داری«بویی داری» و سنتهای مرسوم هنوز کم و بیش در میان بعضی از طوایف این دیار وجود دارد. به این معنی که عروس در خانه پدر شوهر زندگی می کند و دارای اختیارات محدودی است و مجری اوامر مادرشوهر میباشد تا زمانی که با توافق خانواده، زندگی مستقلی را تشکیل دهد.
تا چندی پیش عروس برای پخت و پز روزانه باید از مادر شوهر اجازه میگرفت. بر اساس این سنت عروس پس از پختن غذا یا از غذای در حال پخت، باید کمی از آن را به مادرشوهرش نشان میداد. عروس حتی برای رفتن به خانه پدرش باید از مادرشوهرش اجازه میگرفت و با رضایت مادرشوهر از خانه خارج میشد.
در بعضی از طوایف هنوز هم چنانچه خانوادهای دارای چند عروس باشد، امور روزمره به نسبت بین آنها تقسیم می شود. میان عشایر شیردوشی، ماست بندی، مشک زنی و نظافت منزل و گاه سرکشی از گله و همچنین همراهی در کوچ و غیره بیشتر بر دوش عروس است. مادرشوهرها تا چندین و چند سال صاحب اختیار امور زندگی هستند و به قولی کلیددار آذوقه و سایر نیازهای زندگی خانواده هستند. در بعضی از طوایف هنوز هم «هسیره» کلیدی با خود دارد که نشانه قوت و اختیار اوست. اینکلید را با نخی مخصوص بهگردن میآویزد. کلید در واقع حکم حکومت او در منزل است. چنانچه در خانه اسناد و مدارک و سایر چیزهای ضروری وجود داشته باشد، قفل آن ها با همین کلید باز می شود. (عسکری عالم ، ۱۳۸۷: ۳۵). .
۲-۱۶) پا وَ هیزه
پا و هیزه به معنی پا و خیک روغن است. در لرستان بر اساس یک سنت قدیمی اگر شخصی دختران زیادی داشته باشد ولی پسر نداشته باشد، چنانچه صاحب فرزند پسری شود، پای کوچکترین دخترخانواده را در خیک روغن حیوانی فرو می کنند. مردم بر این باورند که با این کار، خانواده صاحب پسران زیادی خواهد شد و برای دختر کوچکتر هدیهای میگیرند. (عسکری عالم، ۱۳۸۷: ۹۰)
دختری که بعد از او پسری به دنیا بیاید، او را پاچه طلایی«پاچک زرین» میگویند. دختر «پاچک زرین» همیشه محبوب پدر و مادر است و نسبت به خواهرانش اختیارات بیشتری در امور خانه دارد.
۲-۱۷) تاسو
تاسو در لرستان عملی است که جهت یاری خواستن و همیاری جستن در باب مشکلی که برای یکی از اقوام یا آشنایان پیش آمده باشد، صورت میگیرد.
در لرستان این سنت وجود دارد، هر گاه کسی دچار ضرر و زیان شود،خواه این زیان ناشی از سیل و طوفانی که باعث نابودی کشاورزی شود یا مرگ و میری گسترده در رمه و گله باشد به طوری که همه توان مادی خود را از دست بدهد دیگران در حد وسع و توان خود کمکی به صورت نقدی و یا جنسی در اختیار وی قرار می دهند تا بتواند دوباره به کار و زندگی خود ادامه دهد. تاسو بیشتر در حق کسی صورت میگیرد که خواسته و یا ناخواسته مرتکب قتلی شده باشد و اموال او مورد غارت و تاراج خانوادهی مقتول قرار گرفته باشد. یا خود بضاعت مالی کافی برای پرداخت دیهی مقتول را نداشته باشد. در چنین مواردی، یا خود شخصاً به تاسو می پردازد و یا به نزد دیگران میرود تا این کار را برای وی انجام دهند و از مردم برای وی کمک مادی بگیرند. تاسو کننده ممکن است از ایل و طایفهی دیگری باشد و رابطه سببی یا نسبی با این شخص نداشته باشد. لیکن چون نام کمک و مساعدت در کار است، مردم با روی باز از این کار استقبال می کنند. (عسکری عالم، ۱۳۸۷: ۱۰۷).
در لرستان رسم تاسو را در عروسی ها تحت عنوان «سیورانه» و در عزا تحت عنوانه«پرسونه» اجرا می کنند. .
۲-۱۸) گرده اول وهار
گرده نانی است که با آداب خاصی پخته می شود. این نان را با خمیری سفتتر از خمیر معمولی درست می کنند. خمیر این نان را با پیاز ریز شده، زردچوبه و زعفران مخلوط می کنند و نانی کلفت درست می کنند و یا خمیر را به دو نیم دایره تقسیم می کنند و مواد مذکور را روی یک نیم دایره میریزند سپس نیم دایرهی اوّلی را روی آن قرار می دهند و حاشیه آن را با خمیر میگیرند. بعد از آن آتش آمیخته به خاکستر هیزم «خُلَه مِر» را که حرارت تندی ندارد، زیر نانگرده پهن می کنند و گرده را روی آن قرار می دهند. بعد روی آن گرده را با آتش کم جانی میپوشانند و مدت چند ساعت و گاه از سر شب تا بامداد به همان حالت میگذارند، تا با حرارت نرم کاملاً پخته شود. بامداد آن را از زیر خاکستر و آتش بیرون میآورند و بین اهل خانه تقسیم می کنند.
در بعضی از روستاها به هنگام پختن گرده، مهرهای رنگی داخل خمیر میاندازند و به هنگام تقسیم، این مهره سهم هر کس شد، از روی اخلاق آن شخص سال خوب یا بدی را برای خود پیش بینی می کنند. (عسکری عالم، ۱۳۸۷: ۵۵).
۲-۱۹) چله کلنگه
فصل سرما را که از اوّل دی ماه آغاز می شود و تا دهم بهمن ماه ادامه دارد، چله بزرگه«چله کلنگه»میگویند. شدت سرما در این چهل روزه به اوج خود میرسد. در این ایام برای هر یک از روزهای آن، اسم خاصی انتخاب کرده اند. مانند: «شَشِلَه- شَشِلَه» شش-شش، «چوار- چوار» چهار- چهار، «دَلیل بَن» راه بندان و دهها اسم دیگر که هر یک نشانی از سوز سرما و یخبندان با خود دارند. «چوار-چوار» چهار- چهار را از هفتم بهمن تا چهاردهم بهمن ماه به حساب میآورند که چهار روز از آن مربوط به چله بزرگه است و چهار روز دیگر مربوط به چله کوچکه میباشد. در این چند روزه هوا بسیار سرد می شود. (همان: ۸۰) .
در بعضی از طوایف به جای«چوار- جوار»، «شَشِلَه- شَشِلَه» میگویند که شش روز از چلهی بزرگ و شش روز از چلهی کوچک را بسیار سرد میدانند. «دَلیل بَن» را روز های بیست دی تا سی دی ماه میگویند.
۲-۲۰)چله گوجره
این چله به معنی چله کوچک است. چله کوچکه نصف چله بزرگه می باشد و مدت زمان آن بیست روز است. چله کوچک را از دهم بهمن ماه تا آخرین روز ابن ماه به حساب میآورند. در باور عامه این چنین بیان می شود که بین دو چله مناظر های پیش آمده، که در این مناظره چلهی کوچک به چلهی برزگ گفت: با اینکه مدت زمان من کوتاهتر است، ولی سوز سرمای من آنچنان است که پیر زن را جلوی تنور آتش از سرما خشک میکنم.
۲-۲۱) بَنی کُشو
در لرستان شب اوّل زمستان را به سه اسم میخوانند. یکی شب یلداست که خاص مردم فارس زبان است. دوم «شُو چِلَه» که همان شب چله است. وسوم «بَنی کُشو» یا قربانی کشان است. «بَنی » به معنی حیوان محبوس یا بسته شده و به بند کشیده شده میباشد. این حیوان حلال گوشت که در این شب ذبح می شود، گوسفند یا بز، مرغ یا خروس میباشد.
مردم این دیار، چهل روز قبل از شب چله، بسته به وسع و بضاعت مالی خود، حیوان حلال گوشتی را پروار می کنند. در مدت چهل روزی که به شب چله مانده است، حیوان را در منزل نگه میدارند و به آن آب و دانه می دهند، تا کاملاً چاق و چله شود. بسیاری از مردم بر این باورند چنانچه خانوادهای در اوّل شب زمستان حیوانی قربانی نکند، ایام زندگی او تاریک و سیاه خواهد شد. و برای غلبه بر این سیاهیها و تاریکیها حتماً باید حیوانی ذبح کنند. قربانی کردن این حیوان آداب خاصی دارد. در بیشتر مناطق لرستان، حیوان را هفت بار به دور «تژگاه» یا آتش گاه منزل میچرخانند. سپس او را به محل قربانگاه میبرند. در مناطق شمال لرستان حیوان را قبل از غروب آفتاب و در حالی که هنوز آخرین ذرات خورشید در هوا پیداست، سر میبرند. آنها عقیده دارند با غروب آفتاب فرشته بخت به در منازل می آید اگر خون حیوان ذبح شده را ببیند خوشحال می شود و اهل خانه را دعا می کند. گوشت قربانی را در بین کسانی که توانایی قربانی کردن حیوانی را نداشتهاند تقسیم می کنند تا آنان نیز در جشن شب چله بینصیب نمانند. (عسکری عالم، ۱۳۸۷: ۷۷).
در روستاهای جنوب لرستان علاوه بر قربانی کردن، در شب یلدا پسر بچهها به بالای بام خانه همسایهها یا اقوام می روند طنابی که ممکن است چفیه یا گلونیای باشد، در پشت پنجرهها آویزان می کنند تا صاحب خانه چیزی درون آن بگذارد. صاحب خانهها معمولاً مقداری میوه یا تنقلات درون چفیه میگذارند. زنان روستایی در این شب گندمی را که قبلاً چند روز در شیر خوابانده شده و کاملاً نرم شده بود، تفت می دهند که به آن «گَنِمه شیرَه» میگویند. این «گَنمِه شیره» یکی از تنقلات شب یلدای جنوب لرستان است. .
۲-۲۲) کویخا بی یَه رونه
کویخا بی یَه رونه، به معنی سهم ویژه ی کدخدا یا بزرگ خانوادهاست، که قسمتی از اموال نقدی یا زمین، اسلحه یا اسب و غیره است که از طرف پدر یا فرزندان، بعد از مرگ پدر در اختیار پسر بزرگ خانواده قرار میگیرد. این سنت هنوز در لرستان پابرجاست. گاه ممکن است این سهم از جانب پدر خانواده در اختیار پسر دیگری که بیشتر از همه دوستش دارد، قرار بگیرد.