بهبود کیفیت زندگی
کیفیت زندگی با مصادیقی از جمله دسترسی به انواع و اقسام امکانات ورزشی و تفریحی و بهداشتی میتوان توضیح داد کنشگران جوان در جامعه به دنبال بهبود کیفیت خدماتی که دریافت میکنند، میباشند و در این راستا سعی میکنند حداکثر استفاده را از این امکانات بنمایند. آنها همچنین خواستار آسایش و راحتی برای خود وآینده فرزندان خود هستند. در نتیجه موقعی که وضعیت زندگی خود را با زندگی شهری مقایسه میکنند به این فکر می افتد که چه لزومی دارد در روستا علاف بماند، و هر گونه سختی و ناراحتی را تحمل کنند. این موضوع باعث برانگیختن نیاز به مهاجرت در بین جوانان می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
“زندگی در شهر دارای امکانات متنوع ورزشی و بهداشتی میباشد من از این امکانات احساس خوشی و سرزنده بودن میکنم.” (رضا، ۲۳ ساله)
“من دوست دارم از انواع کلاسهای آموزشی استفاده نمایم این در حالی است که در روستای محل زندگی من هیچ کدام از این امکانات مهیا نیست.” (علیرضا ۲۶ ساله)
“اگر من هم در شهر به خاطر کار زحمت زیادی بکشم حداقل اینکه همسر و فرزندانم راحت زندگی میکنند و مجبور نیستند پا به پای من کار کنند.” (رحیم،۲۹ ساله)
فاصله اجتماعی
فاصله اجتماعی یکی از مباحث مهم در علوم اجتماعی است که توسط روزنبرگ مطرح گردیده است، و عبارت است از اینکه که کنشگران جایگاه و منزلتی که در جامعه از آن برخوردارند را قبول نمیکنند و سعی میکنند خودشان را از این وضعیتی که دارند جدا کنند و اگر توانستند از آن رهایی یابند. بدین ترتیب خودشان را از آن جدا نمایند یا اینکه این موقعیت را طرد نمایند و طوری رفتار میکنند که انگار برای این جایگاه ساخته نشدهاند. در جوامع روستایی ایران اکثر کنشگران جوان به روستایی بودنشان چنین نگاهی دارند. آنها از معرفی کردن خودشان به عنوان یک روستایی برحذر میدارد و روستایی بودن را نوعی ننگ و عار میدانند که باعث شده به آنها به دیده تحقیرآمیز نگریسته شود.
به چنین کنشگرانی این طوری القاء شده است که چون روستائیان دارای منزلت و رتبه اجتماعی پایینی میباشند همشیه در حاشیه قرار میگیرند و نمی توانند به افراد مفیدی برای جامعه تلقی شوند. بنابراین این کنشگران معتقدند که باید برای رهایی از این ننگ و عار حتماً از محیط روستا جدا شوند. چون روستا و روستایی بودن نمادی از “بیفرهنگی و بیکلاسی میباشد". وقتی به شهری مراجعه میکنیم معمولا به چنین اتفاقاتی بر میخوریم. حتی بعضی از جوانان به دلیل ناآگاهی از موقعیتخود چنین باوری را در خود میپرواند که روستایی بودن دارای چنین برچسبهایی هست و کنشگران شهری همیشه از روستائیان بهتر، باکلاستر و برتر میباشند. با شکلگیری این طرز تفکر در جوان و برای رهایی از چنین وضعیتی، این تمایل در فرد ایجاد میگردد که برای جبران و دور شدن از چنین انگی بهتر است از محیط زندگی روستایی جدا شده و با معرفی خود به عنوان فردی از جامعه شهری هویت جدیدی بدست بیاورد. چون به این باور میرسد که دیگر روستا و زندگی روستایی برای افرادی هست که به بلوغ و رشد فکری نرسیده اند. این طرز نگاه موجب میشود جوان در انجام امورات روستایی و مخصوصآ کشاورزی احساس خجالت و حقارت نماید و برای بدست آوردن موقعیت و منزلت جدیدی در جای دیگر اقدام به مهاجرت نموده و به اصطلاح از این جایگاه اجتماعی جدا شده و منزلت اجتماعی جدیدی که به آن نگاه مثبتی دارد دست یابد. نکته قابلی تأملی که در این مباحث وجود دارد این است که خود روستائیان نیز این طرز تلقی را دارند و موقعیت و منزلت اجمتاعی خودشان را پایینتر از مردمان شهری میدانند. در این زمینه تحصیلات هم نقش اساسی دارد. اگر جوان روستایی در شهر بتواند ادامه تحصیل دهد برای وی چنین طرز فکری بوجود میآید که چون او با جامعه آرمانی دانشگاه سر وکار دارد نه با متن اصلی شهر، بنابراین به این نتیجه میرسد که حتماً جامعه شهری دارای چنین خصوصیاتی هست. خوب اگر در این زمینه خوب تأمل نموده باشد تفاوت دانشگاه و زندگی دانشگاهی را با مردم متن شهر تشخیص دهد و با مقایسه کنشگران شهری و روستایی هیچ وقت نمیتواند به چنین موضعیای دست یابد. تا زمانی که این فاصله در ذهن کنشگران جوان روستایی نقش بسته باشد از هویت روستایی بودنشان در رنج و عذاب خواهند بود.
“یک نوع طرز تفکر در میان جوانان روستایی وجودارد که آنها موقعیت و منزلتشان را پایین تر از شهرنشینان میدانند و فکر میکنند که اونها همه چیزدان و روستائیان چیزی سرشان نمیشود. و این مربوط به اعتماد به نفس پایین روستائیان میباشد.” (احمد، ۲۶ ساله)
“روستائیان آدمهای خجالتی هستند و هیچ در جامعه آنهارا قبول ندارند. اگر به یک کاری در ادره دولتی مراجعه نماییم، توجهی به ما نمیشود اول افراد شهری را راه میاندازند بعد اگر وقت شما به ما هم یک جواب سر بالا میدهند.” (سعید، ۲۴ساله)
“دوست من هم که بچه روستاست، هردو لیسانس داریم در روستا بیکار هست ولی حاضر به کار کشاورزی نیست، میگم چرا سرزمین کشاورزی کار نمی کنی، میگوید من با این سوادی که دارم برم کشاورزی بکنم من خجالت میکشم مردم مسخرهام میکنند.” (رضا، ۲۶ساله)
با توجه به این که جوانان روستایی خودشان را از روستا جدا میکنند و به نوعی آداب و رسوم و شیوه زندگی روستایی را طرد مینمایند. در نتیجه بعد از مدتی که این وضعیت را ادامه دادند دیگر نمیتوانند در روستا دوام بیاورند. بنابراین فاصله اجتماعی زمینهای میشود برای جوان تا تلاش کند از روستا مهاجرت نماید.
جهتگیری رسانهای
رسانه ها جمعی از جمله رادیو، تلویزیون، ماهواره و سایر سایل رسانهای محرکی در ایجاد تمایل به مهاجرت میباشند. مخصوصاً نقش تلویزیون در بازنمایی فرهنگ شهری به روستائیان بسیار مؤثرتر از بقیه میباشد. معمولاً در همه منازل چه روستایی و چه شهری این جعبه سیاه معجزهگر حضور دارد و با خطمشی دادن به جامعه نقش فوق العادهای ایفا میکند. اکثر افرادی که در مصاحبه این تحقیق حضور داشتند به این نکته اذعان داشتند که تلویزیون با ارائه برنامههای متنوع و زیبا از شهر یک نوعی فرهنگ و زندگی شهری را به عنوان فرهنگ و عادات غالب جامعه معرفی مینماید.
بر این اساس فیلمها و سریالهایی که از آن پخش میگردد بیشتر به شهر و مسائل شهری اختصاص دارد که نماد بهتر بودن و باکلاس بودن فرهنگ شهری است کنشگران در بخش افرادی با سواد که دارای مشاغل عالی با درآمدهای آنچنانی که حتی روستائیان چنین درآمدهایی را نمیتوانند هضم و تصور نمایند. از طرف دیگر تبلیغاتی که از رسانه ها پخش میشود بیشتر زیباییها و امکانات و فراوانیهای شهری را به بیندگان القاء مینماید. چون بحث تجارت و بدستآوردن درآمد توسط مدیران رسانه در اولویت برنامههای تلویزیونی قرار دارد به این دلیل در این تجارت ایدههایی از بهتر بودن شهر و محیط زندگی شهری و دسترسی به انواع امکانات با کمترین زحمت مطرح میگردد و یک نوع روحیه مصرف گرایی را در بین مردم ترویج میدهد. این عوامل و همچنین داشتن روحیه تنوع طلبی جوان باعث میشود که جوانان روستایی برای برخورداری از چنین نعماتی تمایل به مهاجرت در آنها ایجاد گردد. در طرف مقابل روستا و روستا نشینی مطرح میگردد که خیلی ضعیف به این موضوع پرداخته میشود و اگر هم به این موضوع پرداخته شود یک نوع نگاه دیگری بدان میشود. معمولاً ثروتمندان روستایی را آدمهای ظالم و بذاتی معرفی مینماید که با ظلم بر زیردستان که همانا اکثر اهالی روستا هستند برای خودش مال و ثروتی بهم زده است. اگر هم بخواهند روستائیان را آدمهای خوب نشان دهند و نگاه مثبتی به زندگی روستایی داشته باشند در این صورت آنها را مردمانی سختکوش و ژندهپوش و تقدیرگرا به تصویر کشیده میشوند که در حال انجام کارهای کشاورزی در زیر آفتاب سوزان هستند. وجود این تفاوتها در افکار جوان روستایی زمینهای بوجود میآورد که با الگوبرداری از زندگی شهری، روند زندگی اش را بدین شیوه ادامه دهد ولی چون محیط بسته روستایی به او چنین اجازهای را نمیدهد، به این فکر میافتد که با مهاجرت و ترک روستا بتواند سبک و سیاق زندگیاش را تغییر نموده و زندگی راحت و مرفه را در شهر داشته باشد. به این علت جوانان روستایی بعد از تأثیرپذیری از تلویزیون نمیتواند در روستا بماند این است با شیوه مصرفی که در رسانه تبلیغ شده و کنشگران جوان از آن الگوبرداری میکنند که با درآمد روستایی سازگار نیست این امر موجب برانگیخته شدن تمایلات مهاجرتی گردد و بدین نتیجه برسد که باید از روستا برود.
“به نظر من تلویزیون کاری کرده است که من با دیدن زیباییهای شهر جذب آن شوم این طور به من القاء میشود که آدمهای شهر خیلی با کلاس و خوب هستند.” (بهرام ۲۳ ساله)
“وقتی تلویزیون شهری مثل تهران را نشان میدهد با آن خیابانهای زیبا و چشمنواز، پارکها و مراکز تفریحی با امکانات عالی، برجهای سر به فلک کشیده من ذوق میکنم. و با مقایسه روستای محل زندگیام احساس ناخوشایندی و دلگیری میکنم. دوست دارم در آنجا زندگی کنم و از زندگی در آنجا لذت ببرم.” (فرامرز، ۲۴ ساله)
“به نظر من رسانه ها بیشتر ترجیح میدهند به مسائل و مشکلات شهری بپردازند تا به مسائل روستائیان و سایر قشرها.” (حامد، ۲۵)
رواج مدرکگرایی
تحصیلات دانشگاهی و بدست آوردن تخصص در رشته های فنی و حرفهای در روستاهای جامعه امروزی ما به شدت رواج یافته است. بطوری که به سطح تحصیلات اکثریت جوانان روستایی دیپلم و فوق دیپلم به بالاست. این وضعیت به دلیل یافتن کار بهتر و آیندهای روشن در جامعه ما رواج یافته است چون مشاغل آزاد در این جامعه از ثبات و پایداری زیادی برخودار نیست. بنابراین اشتغال در مشاغل خدماتی و دولتی یک نوع ثبات و پایداری را در جامعه القاء نموده است و جوانان برای رسیدن به این ثبات سعی میکنند در مشاغل دولتی استخدام گردند. با گسترش این روند به تدریج بر تعداد تحصیل کردگان افزوده شده و تقاضا برای استخدام افزایش یافت و در مقابل دولت و سایر موسسات نتوانستند به این نیاز پاسخ دهند دلیل این امر اشباع امکانات شغلی بخشهای مختلف دولتی بود. در نتیجه خیل عظیمی از تحصیلکردگان بیکار در جامعه بوجود آمد. در این تغییر و تحوات و اوج گرفتن مدرکگرایی، جوانان روستا نیز سهیم بودند و روستاها پر از افرادی بودند که تحصیلات عالیه داشتند که به دنبال کار در مؤسسات دولتی بودند و چون در روستا از چنین نهادهایی خبری نبود. بنابراین جوانان باید به دنبال مشاغل دیگری میرفتند یا اینکه باید به مشاغل روستایی رو بیاورند و یا اینکه باید روستا را ترک نمایند. بدین ترتیب با گسترش این روند در روستا جوانانی که در رشته های مرتبط با کار کشاورزی تحصیل نموده بودند میتوانستند در کارهای کشاورزی مشغول و مشاغل مربوط به آن مشغول شوند. البته تعداد آنها در این میان بسیار اندک بود اکثر آنها فارغالتحصیل رشته غیر مرتبط به کشاورزی بودند. به تبع آن جوانان روستایی نتوانستند در روستای محل زندگیشان کاری پیدا نمایند و با توجه به افرادی که قبلاً در روستا ادامه تحصیل داده بودند و یک کاری را چه در روستا و چه در شهر بدست آورده بودند دیگر به کارهای کشاورزی نمیپرداختند. بنابراین در این جوامع اینطوری وانمود شده است که کار کشاورزی برای افراد باسواد مناسب نیست آنها باید به کارهای دفتری و اداری مشغول گردند و مشاغل کشاورزی و یدی در شأن چنین افرادی نیست. افراد کمسواد نیز میتوانند این کارها را به راحتی و بدون هیچ مشکلی انجام دهند. با ادامه این روند این جوانان چاره را در مهاجرت به شهر دیدند تا در آنجا بتوانند یک شغلی مرتبط با رشته تحصیلیشان برای خود فراهم نمایند. برای اینکه نوع آموزش و تحصیلی که آنها فراگرفته بودند به درد کارهای روستایی نمیخورد و دوم اینکه محیط روستایی آنها را وادار به ترک روستا میکرد. بنابراین به خاطر اینکه در شهر زمینهی اشتغال برای روستائیان در شهر نسبت به روستا بیشتر بود، آنها نیز تمایل پیدا میکنند به شهر مهاجرت نمایند.
“به نظر من اگر جوانی که ادامه تحصیل داده و به دانشگاه رفته نباید در روستا بماند، باید به شهر برود و در رشته مرتبط به رشته تحصیلیاش کار پیدا کند. اگر قرار بود در روستا بماند دیگر چه لزومی داشت ادامه تحصیل دهد.” (بهرام، ۲۲ساله)
“من صنعت و معدن خوندهام و عملاً در روستا برایم کار مهیا نیست حتی اگر چندین سال هم اینجا بمانم به جایی نمیرسم. بنابراین حتماً باید در شهر کار پیداکنم و به آنجا بروم."(وحید، ساله)
“نوعی مدرکگرایی در روستاها مد شده و همه جا دارن دانشگاه احداث مینمایند حتی این کار به روستاها رسیده است. در روستای ما به ازای هر یک نفر دیپلم، سه نفر لیسانس دارند. که همه اینها هم به دنبال استخدام در بخش دولتی هستند.” (علی، ۲۷ساله)
تمایل به مهاجرت به عنوان واکنشی به انگیزههای اقتصادی
یکی از مهمترین و پرطرفدارترین کنشی که جوانان روستایی مورد مطالعه به آن تأکید زیادی داشتند، نیازها و انگیزههای اقتصادی میباشد. کنشگران در همه مراحل مصاحبه بارها و بارها به انگیزه اقتصادی بودن دلیل مهاجرت خود تأکید داشتند، حتی موقعی که بحث در مورد مسائل دیگری بود مصاحبه شونده باز هم گریزی به مبحث اقتصادی میزد و سعی میکرد علل تمایلش به مهاجرت را با این انگیزه توجیه نماید و سرنخ همه مشکلات و مسائل روستایی به نیازهای اقتصادی ربط میدادند. مشکلاتی از قبیل شکاف درآمدی میان شهر و روستا بالا بودن ریسک فعالیتهای کشاورزی، فقدان امنیت شغلی در روستا، درآمد پایین روستا و مواردی از این قبیل در تحریک و ایجاد انگیزه به مهاجرت برای کنشگران جوان تأثیر مهمی داشت. بدین ترتیب این کنشگران اهدافی در ذهن داشتند که این اهداف با نیازهای اقتصادی عجین شده بود. آنها اگر به دنبال تحصیل بودند معمولاً کمبود درآمد را برانگیزندهی ادامه تحصیل میدانستند و یا به دنبال زندگی مرفه و خوب بودند به وجود درآمد بالا در شهر اشاره داشتند. بنابراین میتوان گفت انگیزههای اقصادی به احتمال زیاد قویترین رفتار تمایل به مهاجرت در میان جوانان روستایی میباشد
امنیت شغلی
عدم وجودامنیت شغلی یکی از عوامل اصلی کاهش بهره وری اقتصادی است. خطر از دست دادن شغل و یا نداشتن شغل یک معضل اساسی در جامعه امروزی مطرح است طوری که این خطر همواره در اکثر روستاهای ایران گریبانگیر مردمان آنجا میباشد. منظور از عدم امنیت شغلی در روستاها عبارت است از عدم وجود زمینه اشتغال و وجود بیکاری در روستاهاست. طبق مطالعهای به عمل آمده، بیشتر جوانان روستایی منطقه از نبود امنیت شغلی به عنوان یک معضل اقتصادی به شدت در رنج و عذاب هستند. وجود فقر مفرط در میان روستائیان، نداشتن تضمین برای آینده و پیری ساختار سنی روستائیان و همچنین وجود خطرات جسمی برای کسانی که در کارهای کشاورزی مشغول هستند نمونه های بارزی از فقدان وجود امنیت شغلی در روستاها میباشد. در مقابل این وضعیت به نظر مصاحبه شوندگان امنیت شغلی در شهرها بسیار بالاست، زمینه اشتغال معمولاً در شهر فراهم میباشد و مشاغل معمولاً ثابت و نسبت به روستا درآمد زیادی دارند و خطر ازدست دادن دستمزد و درآمد در چنین مشاغلی بسیار پایینتر از مشاغل روستایی است و میتوان با برنامه ریزی صحیح به پشتوانه چنین امنیت شغلی، زندگیای مرفه و راحتی وجود داشته باشند. ولی مشاغل روستایی دائماً در نوسان هستند حتی غیر از بیکاریهای مزمن و عدم وجود اشتغال در روستا، افرادی که در روستا برای خودشان شغل و زندگی دارند همیشه در معرض انواع و اقسام مسائل و مشکلات مترقبه و غیر مترقبه قرار دارند و ممکن است در طول سال کل زحمتشان را از دست بدهند. کنشگران جوان روستایی با ارزیابی تفاوت امنیت شغلی بین دو منطقه شهر و روستا معمولاً ترجیح میدهند مکانی را برای مهاجرت انتخاب میکنند که از انواع خطراتی که برای کشاورزی وجودارد در امان باشد.
“به این دلیل میخواهم از روستا مهاجرت کنم که وضعیت اشتغال در روستا پایین است و ممکن من نتوانم در روستا کاری برای خودم پیدا نمایم یا اگر موفق به این کار شوم آن هم شغل کشاورزی است که با انواع و اقسام خطرات امواجه هست.” (سعید، ۲۴ ساله )
“به نظر من اگر در روستا بمانم بدبخت میشوم چون شغل مناسبی در روستا برایم مهایا نیست و باید شب و روز کار کنم، تازه اگر قسمت شد یک درآمدی هم کسب بکنم.” (ارشد، ۲۹ساله )
“موقعیت اجتماعی هر فرد را شغل او تعیین میکند چون در روستا مشاغل زیاد خوب نیستند و معمولاً روستائیان از لحاظ بدست آوردن درآمد یک جوری نیمه بیکار هستند. من باید برای تضمین آینده شغلیام حتماً مهاحرت کنم.” (احمد، ۲۶ ساله)
با مواردی که راجع به مشاغل روستایی اشاره گشت میتوان نتیجه گرفت، فقدان امنیت شغلی یکی از زمینه های اصلی در بوجود آوردن تمایل به مهاجرت در میان جوانان میباشد که آنها را وادار به مهاجرت به سمت شهرها مینماید.
ریسک اقتصادی
در مصاحبهی افراد مورد مطالعه ریسک اقتصادی در برگیرنده دو قسمت عمده است قسمت اول آن ریسک بالای فعالیتهای کشاورزی و در مقابل ریسک پایین فعالیتهای شهری است. در اینجا منظور از ریسک بالای فعالیتهای کشاورزی این است که جوانی که در روستا می خواهد به کار کشاورزی پبردازد با انواع اقسام مسائل و مشکلات دست و پنجه نرم میکند. خطراتی از قبیل خشکسالی، تگرگ، آفات طبیعی که باعث از بین بردن محصولات کشاورزی میشود. در مقابل این خطرات که باعث کاهش و از بین رفتن تولید فرد میشود، بازار خریدو فروش محصولات کشاورزی دائماً در نوسان میباشد. عرضهی بالای محصولات کشاورزی در زمان برداشت و نبود انبارهای مناسب جهت نگهداری محصولات کشاورزی از سویی و دخالت دلالان و واسطه ها با سوء استفاده از چنین فرصتی محصول که با خون و دل یکساله کشاورز به دست آمده است به قیمت ارزان از او میخرند و از سویی دیگر منجر به کاهش قیمت فروش میشود. بالاخره با تداوم چنین روندی در طول سالیان سال فرد روستایی همیشه دچار بدهکاری و فقر مزمن میشود و چون دیگر روستا و فعالیتهای کشاورزی نمیتواند جوابگوی نیاز افراد و جوانان روستایی باشد در نتیجه جوانان با مشاهده چنین وضعیتی تلاش میکنند از روستا جدا شده و به سمت شهر مهاجرت نمایند.
“دلیل اینکه من میخواهم مهاجرت کنم در خانوادهای کشاورز کم درآمدی بزرگ شدهام که هر سال نسبت به سال قبل فقیرتر میشویم چون همیشه موقع فروش محصولاتمان قیمت محصولات پایین میآید و ما چون بدهکار هزینه تولید هستیم مجبور میشویم آن را بفروشیم با این وضعیت وضعیتمان وخیمتر میشود فکر کنم اگر من از روستا برم دیگر مجبور نیستم چنین وضعی را تحمل کنم.” (وحید ، ۲۵ ساله)
“چون هزینه تولید محصولات کشاورزی زیاد است مثلاً ما قیمت بذر گندم را میخریم ۲۰۰۰تومان ولی موقع فروش ۱۰۰۰ تومان می فروشیم تازه اگر با خشکسالی و سایر خطرات مواجه نشویم.این نوعی بیعدالتی هست در حق روستائیان. من ترجیح میدهم از این وضعیت فرار کنم.” (بهرام ۲۱ ساله)
“من دوست دارم به شهر بروم چون درآنجا میتوانم با اجاره کردن یک مغازه کلی درآمد داشته باشم ولی در روستا اگر کشاورزی کنم نهایت می توانم یک بدهکاری بزرگ مثل پدرمان برای فرزندان آماده کنم. چون مشاغل کشاورزی با انواع اقسام مشکلات و بلایای طبیعی از جمله تگرگ و سیل و خشکسالی مواجه میباشد.” (علیرضا، ۲۲ ساله)
ریسک اقتصادی پایین در شهر به این صورت میباشد که مشاغل شهری زیاد پرمخاطره نیستند و معمولاً درآمد ثابتی دارند و در مقایسه با مشاغل روستایی از جایگاه بهتری در جامعه برخوردارند. فعالیتهای اقتصادی در شهر زود بازده هستند و همیشه با سود بیشتر همراه هستند. مثلا کسی در شهر یک کار تجاری راه میاندازد. نهایتاً درمدت یک ماه شروع به استفاده از آن میکند و در معرض آسیب هم نیست. صبح در مغازه شروع به کار میکند و عصر هم با درآمدی که در طول روز کسب کرده به خانهاش برمیگردد و خیلی آرام وراحت است حداقل مخارج زندگی را با این کار تامین میکند و هر وقت هم بخواهد کارش را تعطیل می کند و به کاری دیگرش میرسد. این نکته قوت زندگی در شهر است که جوان روستایی با مشاهده چنین وضعیتی و مقایسه شغل پر خطر خود با آن، یک انگیزهای در آن ایجاد میشود و اورا تحریک به مهاجرت از روستا می نماید.
مصداقهایی درباره ریسک اقتصادی پایین در شهر
“من اگر به شهر بروم و کارگری هم بکنم این کار خیلی راحتتر از کار کشاورزی است به خاطر همین موضوع هست که من زندگی شهری را به زندگی روستایی ترجیح میدهم."(احمد، ۲۶ ساله)
“اگر من ملکی را در شهر بخرم و بگذارم همینجوری بماند بعد از مدتی کوتاه بدون اینکه زحمتی بکشم قیمت آن چند برابر میشود ولی اگربا همین پول در بخش کشاورزی سرمایهگذاری کنم ممکن است اصل پول ار هم از دست بدهم . بنابراین سعی میکنم عاقلانه ترین تصمیم را در این باره بگیرم."(سجاد، ۲۳ ساله)
با توجه به این مصداق هایی که آورده شده نشان میدهد که جوانان از فقدان امکانات روستایی رنج میبرند و دستگاه های مسئول هم به این موارد رسیدگی نمیکنند. در نتیجه این موضوع سبب برانگیختن جوان به سمت مهاجرت میگردد، این در حالی است که جوان به خاطر اینکه آرامش در زندگی داشته باشد دوست دارد در روستا بماند، روستا را محیطی مناسب برای زندگی از لحاظ پاک و سلامت روحی میداند چنین اظهار مینماید که اگر برای من جوان امکانات مورد نیاز فراهم گردد دیگر لزومی برای ترک روستا نمیبینم. امکاناتی از قبیل آموزش و بهداشت طوری که بتوان نیازهای ضروری را به وسیله این امکانات بر طرف نمود. حتی به امکانات ورزشی به عنوان یک نیاز نگاه نمیکند و معتقد است که اگر چنین امکاناتی هم فراهم باشد وضعیت بهتر از این خواهد شد و لزومی برای ترک محل زندگی نمیبیند به خاطر اینکه احساس میکنند هزینه زندگی در شهر بالاست، جوان روستایی که به شهر میرود مدیر یا رئیس فلان اداره یا شرکتی نمیشود و نهایتاً به شغل های واسطه گری، خدماتی و کارگری روی میآورد که این کارها هم خیلی از لحاظ منزلت اجتماعی که در جامعه ما وجود دارد خیلی پایین از مشاغل کشاورزی است.
شکاف درآمدی
در مقایسه درآمد شهر و روستا یک شکاف عمیق بین درآمدهای این دو نقطه وجود دارد. درآمد در شهر بالاتر است و حتی چند برابر نقاط روستایی میباشد. کنشگر جوان با مقایسه این دو وضعیت سعی در استفاده بهینه از وقت و زمان خویش دارد که صرف کسب درآمد میگردد و چون نوسان در بازار محصولات کشاورزی وجودارد، و همچنین عدم وجود درآمد محصولات کشاورزی به صورت روزمره، کشاورز نمی تواند با چنین وضعی کار بیاید و باید مدت طولانی منتظر شود تا به آنچه که از آن به عنوان درآمد کشاورزی یاد میشود به آن دسترسی یابد، تازه درآمدی که به دست میآورد فقط میتواند بدهی سرمایهگذاری کشاورزیاش سال قبل را بپردازد و در نتیجه چیزی عایدش نمیشود به همین خاطر با بررسی هزینه – فایده ماندن در روستا یا از رفتن از این محیط، راه شهر را در پیش گیرد. چون هم در شهر میتوانددرآمد بالایی کسب نماید و از مشکلات روستا رهایی مییابد و هم به لحاظ اقتصادی پیشرفت نماید و احساس میکند. اگر در روستا بماند همچنان باید نیازمند به دیگران باشد. کنشگران جوان به این نتیجه می رسد که چون درآمدهای شهری زیاد است پس برای گذران زندگی دیگری نیاز نیست این همه در روز تلاش کند میتواند به شهر مهاجرت کند و با کار و تلاش کمتر از روستا درآمد بیشتری نسبت به روستا بدست بیاورد.
“درآمد شهر چند برابر درآمد روستا است و هم اینکه با ثبات است و من می توانم نتیجه کار تلاشم را در طول روز که انجام دادم در موقع برگشت به خانه توجیبم داشته باشم. ولی اگر کشاورزی کنم باید یک سال روی زمین کار کنم. تازه اگر به مشکلی بر نخورم بعد از یک سال درآمدم را به دست بیاورم. من ترجیح میدهم درآمدم روزمره باشدتا سالی یک بار.” (علیرضا، ۲۳ ساله)
“من میتوانم در شهر یک مغازهای برای خودم ردیف کنم میتوانم درآمد بالایی کسب کنم و شرمنده اهل و عیالم نشوم. در روستا خانوادهام در کار کشاورزی به من کمک می کنند و چیز زیادی هم عایدمان نمیشود.” (رحیم ۲۹ ساله)
“من دوست دارم در یک کارگاه یا کارخانهای مشغول به کار شوم و حداقل ماهیانه حقوقم رادریافت کنم و خرج زندگی و خانواده ام را تامین نمایم. به نظر من همه جوانان به خاطر همین درآمد مهاجرت میکنند.” (حسین ۲۷ ساله)
با توجه به مواردی که اشاره شد اکثراً جوانان اصلیترین دلیل مهاجرت خود را بی ثباتی درآمد و اختلاف درآمد میان شهر و روستا عنوان می کنند و معتقدند محرک اصلی که باعث ایجاد انگیزه مهاجرت در جوان روستایی به سمت شهر میشود، کمی و ناپایداری درآمد روستایی است که اجازه گذران زندگی را به فرد نمیدهد و چون در شهر درآمدها بالا و باثبات هستند به عنوان یک جذابیت تلقی شده و روستاییان مخصوصاً جوانان را سوی خودش میکشد.
ریسک پذیری فعالیتهای کشاورزی
فعالیتهای کشاورزی در جامعه روستایی ایران به خاطر سنتی بودن و همچنین شرایط جوی نامطلوب و خشک با خطرات جبران ناپذیری مواجه میباشد. ممکن است خشکسالی، یخندان و سیل و تگرگ باعث ایجاد مشکلاتی بر سر راه تولید کشاورزی بوجود بیاورد. در کنار این همه بلایای طبیعی که ممکن است زحمت یکساله یک کشاورز را در طول سال به هدر دهد، دولت و نهادهای مربوط به امور روستایی و کشاورزی زیاد توجهی به این قضیه نمیکنند و به خاطر این موضوع برای کشاورزان صدمات جبرانناپذیری تحمیل میشود. کشاورزان موقعی که تصمیم به امور زراعی میگیرند باید کلی برای تولید محصولشان سرمایهگذاری انجام دهند و بار مالی فراوانی برای آنها تحمیل گردد. اگر شرایط نرمال پیش برود و آسیبی در طول سال به محصول وارد نشود کشاورز میتواند اصل سرمایه و دستمزد خود را بدست بیاورد این وضعیت یک وضعیت ایدهآل هست که در طول چندین سال یکبار اتفاق میافتد و از این طریق دلگرم به آینده و سرمایهگذاری برای سال آینده را شروع مینماید. البته در فروش محصولاش موفق عمل نماید، چون در زمان به بار نشستن محصول عرضه زیادتر میشود در این میان واسطه ها محصول تولید شده را به نصف قیمت واقعی هم نخرند. این نگاه مثبت به قضیه است. اما اگر وضعیت باب میل کشاورز پیش نرود و بعد از سرمایهگذاری در زمین کشاورزی بلایای طبیعی اتفاق بیافتد مشکلات چند برابر میشود، هم اصل سرمایهای که هزینه تولید شده از بین میرود و هم درآمدی که قرار بود به دست کشاورز برسد به هیچ تبدیل میشود. در چنین وضعیتی اگر کسی و یا نهادی از این فرد حمایت کند و اورا سرپا نگه دارد احتمال ادامه روند کشاورزی هست ولی اگر چنین اتفاقی نیافتاد که در ایران چنین حمایتی به ندرت میافتد، کشاورز از ادامه کار و فعالیت دلسرد شده و تلاشی دوباره برای برنامه کشت در سال آینده را نخواهد داشت. در کنار این مشکلات طبیعی عواملی نیز هستند که باعث به خطر افتادن ادامه فعالیت افراد در بخش کشاورزی میشود آن هم حضور واسطه ها در خرید محصولات کشاورزی میباشند. معولاً در فصل برداشت محصولات کشاورزی به خاطر عرضه زیاد محصول بوسیله کشاورزان قیمت محصول پایین میآید در چنین وضعیتی واسطه ها وارد عمل میشوند و تولیدات عرضه شده به بازار را خیلی ارزان میخرند و کشاورز که مجبور است محصولاش را هر طور شده بفروشد چون بدان نیاز مبرم دارد، بنابراین تولیدش با قیمت اندک از دستش خارج شده و سود و عاید نصیب دیگران میشود. با تداوم چنین وضعیتی به تدریج کنشگران از انجام کار پشیمان شده و سعی میکنند از این شرایط رهایی یابند. در نتیجه تنها راه چاره را در مهاجرت از روستا میدانند و در میان جوانان با توجه به توانایی جسمی و فکری، انرژی و پتاسیلهایی که در آنها وجود دارد خودشان را از بقیه روستائیان جدا نموده و به سوی شهرها رهسپار میگردنند.
“کشاورزان در طول سال تلاش میکنند و با تحمل انواع اقسام سختیها، زحمت و دردسر محصولی را تولید و آماده عرضه به بازار کنند، در این موقعیت قیمت محصول به خاطر عرضه زیاد خیلی پایین میآید. در این میان واسطه ها محصول را کمتر از نصف قیمت واقعیاش از کشاورز میخرد و بدون کوچکترین زحمتی به اندازه یک سال کشاورز از آن سود میبرند، این موضوع سبب بدبینی به کشاورزی شده است."(حسین، ۲۸ ساله)
“درآمد کشاورز روستایی اگر برایش اتفاق خاصی نیافته باشد در آخر پاییز بدست میآید تازه اگر بتواند تولیدش را به قیمت واقعی بفروشد. چون احتمال دارد دلالان و واسطه گران محصولات کشاورزی تولیدات روستائیان را خیلی پایینتر از قیمت واقعی بخرند. به همین خاطر ریسک فعایتهای روستایی و کشاورزی خیلی بالاست.” (ارشد، ۲۹ساله)
“ریسک فعالیتهای کشاورزی زیاد هست و ممکن است انواع بلایای طبیعی بصورت یکجا کل زحمت یک ساله روستایی را از بین ببرد. باتوجه به این بالا بودن ریسک دیر بازده نیز هست باید یک سال با جان مال روی زمین کار کنی تا شاید یه درآمدی هم در آخر سال بدست بیاوری. ولی در شهر حدکثر درآمدها بصورت ماهیانه بدست میآید من ترجیح میدهم در شهر زندگی کنم تا از انواع آسیبهای روستا و کشاورزی در امان باشم."(حامد، ۲۵ ساله)
با توجه به عناوینی که مطرح گردید مشخص میگردد که معمولاً جوانان تحمل ریسک اقتصادی کشاورزی را ندارند و کارهای دیگری جز کشاورزی در روستا وجود ندارد که بتوانند در آن مشغول گرندد بنابراین با مشاهده وضعیت ناعادلانه شهر و روستا ترجیح میدهند از زندگی و مردمی که در آن بزرگ شدهاند جدا شده و راه شهر را در پیش گیرند تا بدین طریق هم بتوانند شغل و زندگی با ثباتی تجربه کنند و هم اینکه در جایی سرمایهگذاری کنند که هم زودبازده و هم اینکه پر سود باشد تا بتوانند با خیالی آسوده به ادامه زندگی بپردازنند و دیگر نگران طوفان و گرد باد نباشند.