-
-
-
-
-
-
- شریعت
-
-
-
-
-
از دیدگاه قرآن، متخلق شدن به اخلاق حسنه و پرهیز از اخلاق رذیله، یکی از عوامل نجات انسان محسوب می شود ولی این موضوع در صورتی باعث نجات انسان می شود که اولاً از عقاید و نیتهای صحیح نشأت بگیرد و ثانیاً با عمل به قوانین شرع همراه باشد. علامه طباطبایی(ره) در این باره میفرمایند: قانون و شریعت هیچگاه به نیک بختی نمیرسد جز آنکه با ایمانی همراه باشد که نگهبان آن اخلاق حسنه باشد و اخلاق حسنه نیز کامل نمیگردد، مگر با یکتاپرستی و توحید (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۲: ۵۱). از این روست که در آیات فراوانی، ایمان و عمل صالح با هم ذکر شده اند: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً» (کهف، ۱۸/ ۱۰۷)، «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّهِ هُمْ فیها خالِدُونَ» (بقره، ۲/ ۸۲)، (مائده، ۵/ ۹)، (نساء، ۴/ ۱۲۴) و … . خداوند در آیهی: «کلُُّ نَفْسِ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَه» (مدثر، ۷۴/ ۳۸)، تأکید میکند که انسان در گرو انجام وظائف و تکالیف خویش است؛ کسی که عمل صالح انجام میدهد خود را صالح، و کسی که عمل فاسد انجام میدهد خود را فاسد میکند. درآیهای دیگر نیز آمده است که: «ان لیس للانسان الاّ ما سعی و أنّ سعیه سوف یری ثمّ یجزیه الجزاء الاوفی» (نجم، ۵۳/ ۳۹-۴۱).
علامه دراینباره میگوید: «بعضی حوادث عالم به دنبال برخی اعمال واقع میشود. وقتی انسان خدا را اطاعت کند و در پی رضایت او باشد، خیر و برکت نازل میشود. و وقتی انسان از مسیر عبودیت خارج شود و به تباهی و گمراهی بیفتد و نیت پلید داشته باشد، موجب ظهور فساد میشود و گستردهشدن ظلم باعث هلاکت امتها، از بین رفتن امنیت و بروز جنگها، مصیبتها و حوادث ناگهانی میشود» (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۲: ۱۸۱). البته ناگفته نماند که مصیبتها و بلاها گاه بر انسان صالح وارد میشود که امتحان الاهی خواهد بود تا خداوند، طیب را از خبیث متمایز سازد، مثل طلایی که با محک، عیار آن سنجیده میشود (عنکبوت، ۲۹/ ۴).
بنابراین کسی که عبودیت و بندگی خدا را برگزیند، در تمام مراحل زندگی و حتّی در جزئیات اعمال و رفتار نیز بر طبق رضای خدا و خواست او عمل می کند؛ یعنی اعمالی را که موجب خشنودی خدا می شود به جا می آورد (واجبات دینی و اخلاقی) و از اعمالی که موجب ناخشنودی اوست پرهیز می کند (محرّمات شرعی و اخلاقی).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
-
-
-
-
- ولایت
-
-
-
-
-
از منظر قرآن، ولایت حقیقی بر موجودات تنها از آن خداوند است و برگزیدگان الاهی نظیر پیامبران (و امامان)، این حقیقت را به تمام معنا درک کرده و با تمام وجود اعتراف کرده اند که جز خدا ولی دیگری ندارند (انعام، ۶/ ۱۴) و صاحب اختیار مطلق خویش را الله دانسته اند، با زبان به آن اقرار کرده و در دل به آن ایمان داشته و اعمال خود را نیز بر طبق این ایمان اصلاح کرده و مظهر ولایت الاهی شده اند (همان) و از این رو، پذیرفتن ولایت پیامبر (ص) و ائمه (ع) از جمله عوامل نجات انسان به حساب می آید.
محبت به خداوند هنگامی صادق میآید که بنده صراط توحید را طی کند و متدین به دین توحید و اسلام شود؛ همان اسلامیکه انبیاء و سفرای الهی به آن دعوت کردهاند و در آخرین دین آسمانی به نحو اتم و اکمل بیان شده است (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۳: ۲۹۰). بنابراین پیروی از پیامبر اکرم (ص) در تمام افعال و حرکات که آورنده دستورات این دین است برای دستیابی به محبت خدا ضروری است؛ زیرا عشق به خدا مستلزم عشق به آثار آن است و پیامبر (ص) هم از آثار و آیات خداوند است.
آیهی شریفهی ذیل در تأیید مطلب فوق است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (آل عمران، ۳/ ۳۱). این آیه از جانب خداوند و از زبان پیامبر خطاب به کافران اعم از اهل کتاب و بتپرستان و مشرکان و همه انسانهائی که ادعای دوستی با خدا را دارند چنین میفرماید که: اگر واقعا الله را دوست میدارید از من-پیامبر (ص) - تبعیت کنید تا خداوند، شما را دوست بدارد (اندلسی، ۱۴۲۰، ج۳: ۱۰۳-۱۰۴؛ حجازی، ۱۴۱۳، ج۱: ۲۲۴). هر بندهای که ادعای دوستی با خدا را دارد باید طبق همین آیه باید تابع رسول اکرم (ص) باشد. تبعیت پشت سر کسی بودن و در عقب کسی راه رفتن است در جهت مادی یا معنوی. و در تعریفی دیگر حر کت یک قوه به سمت فعلیت خویش را تبعیت گویند (مصطفوی، ۱۳۸۰، ج۴: ۵۸-۵۹) و در این آیه اکثریت قریب به اتفاق مفسرین آن را اطاعت و پیروی از دستورات رسول و ائمه در اعمال، اقوال و تقریرات، معنا کرده اند (طباطبائی، ۱۴۱۷، ج۱: ۱۰). هر کس واقعا تابع رسول اکرم شود باطن و قلبش همرنگ باطن و قلب رسول اکرم می شود زیرا به دنبال او رفته است. از آنجا که رسول خدا مظهر محبت خدامیباشد، محبت به خدا از باطن رسول گرامی اسلام بر باطن شخص تابع سرایت می کند و او نیز همانند پیامبر خدا را دوست میدارد (امین، ۱۳۶۱، ج۳: ۹۶). لازم است تا تبعیت از رسول به همراه محبت به او باشد چرا که پیامبر حبیب محبوب عالمیان خدای بیهمتا است و دوستدار معشوق به طبع باید مورد توجه و علاقه عاشق باشد (همان). در این آیه فقط از تبعیت رسول اکرم سخن به میان آمده است ولیکن از فرمایشات مکرر نبی مکرم اسلام (ص)، پیروی ازدستورات ائمه معصومین (ع) میباشد که مهمترین گواه آن حدیث ثقلین میباشد به همین دلیل مفسران به همراه رسول اکرم (ص)، ائمه (ع) را نیز ذکر کرده اند. خداوند پیروی از رسول را با توجه به منطوق آیه و شان نزول آن و پیروی از ائمه را با نظر به عام بودن خطاب آیه و تعلّق آن به همه انسانها در زمانهای مختلف از جمله مسلمانان بعد از عهد رسول گرامی که باید امام زمان خویش را تبعیت کنند را، طریق هدایت به سمت جلب محبت خویشتن معرفی کرده است (بلاغی، ۱۴۲۰، ج۱: ۳۷۵؛ حجازی، ۱۴۱۳، ج۱: ۲۳۴).
از این روست که در برخی روایات شرط صحّت و قبولی تمامی اعمال از جمله فضایل اخلاقی را التزام به ولایت ائمه (ع) میداند و عمل نیک و اخلاق حسنه را بدون ولایت بیفایده میشمارد (کلینی، ۱۳۸۸، ج ۲: ۱۸). بر اساس حدیث: «من عرفکم فقد عرف الله و من احبکم فقد احب الله و من اطاعکم فقد اطاع الله» (شیخصدوق، ۱۴۰۴، ج۲: ۶۱۷). خداوند متعال طریق معرفت خودش را، معرفت معصومین قرار داده و طریق معرفت نبیاکرم (ص) و اهل بیت (ع) طریق معرفت خداست؛ طریق اخلاق حمیده هم از طریق نبی اکرم و اهل بیت است. و از این روست که در قرآن از پیامبر (ص) با صفت «دارندهی سجایای عظیم اخلاقی» یاد شده است: وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ (قلم، ۶۸/ ۴)، و تأسی به پیامبر (ص) در همه زمینه ها برای مؤمنان ضروری میباشد: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» (احزاب، ۳۳/ ۲۱). مؤید این آیه حدیث مشهور : «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق» (مجلسی، بیتا، ج۶۸: ۳۷۳) میباشد. در این حدیث پیغمبر اسلام هدف نبوت خود را، برانگیخته شدن برای اخلاق نیک معرفی می کند. پس پیامبر واجد همه اخلاقهاست و هر خلقی را باید از ایشان آموخت. باید تجلی از نور ولایت ایشان در وجود افراد بیاید. پس همه اخلاق کریمه بسط وجودی امام و انتشار نور امام در قلب مومن است. در زیارت جامعه کبیره آمده است که ائمه «عناصر الاخیار» یا «عناصر الابرار، نور الاخیار» هستند.
بنابراین، نگاه قرآن به پیامبر (ص) و ائمه (ع) به عنوان یک الگو برای کمالات اخلاقی، نگاه به یک انسان کامل است و قبول ولایت آنها، یعنی تمسک به آنها در تمام امور اخلاقی و اجرای کامل دستورات شریعت. اما عهدجدید، عیسی را خدایی میداند که تجسد یافته است، گرچه بعد انسانی هم برای او قائل می شود. و با قبول ولایت او، شخص دیگر نیازی به انجام اعمال نیکو و اخلاقی ندارد، زیرا صرف ایمان به مسیح او را به نجات و رهایی میرساند.