از آنجا که احساس امنیت و آرامش در زندگی زناشویی با نیازها و انتظارات و توافق همسران از یکدیگر مطابقت دارد، می توان برای توضیح بیشتر همین موضوع از نظریه های تعارض زناشویی – که بیان کننده تضاد و عدم سازگاری بین همسران است- کمک گرفت.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تعارض زناشویی از ریشه (confliger) به معنای برخورد کردن و مبارزه کردن گرفته شده است. هرگاه دو یا چند گروه به جهات تخالف در اندیشه یا منافع در حال تعارض آشکار و عدم توافق آمیخته با خشونت قرار گیرند با وضعی مبتنی بر کشمکش مواجه خواهیم بود. هنگامی که دو فرد به عنوان زوج با هم زندگی میکنند، تعارض بروز خواهد کرد. به دلیل ماهیت تعامل زوجها اوقاتی پیش می آید که یا عدم توافق مشاهده می گردد یا نیازها برآورده نمی شود. در نتیجه همسران نسبت به همدیگر احساس خشم، ناامیدی، نارضایتی میکنند. (برنشتاین، ۱۳۷۷ : ۱۴۴)
در هنگام دعوا زن و شوهر به خود و طرف مقابل صدمه می زنند و جالب آن است که در مقام مقایسه وجود اختلاف نظرها به تنهایی چندان صدمه زننده نیستند ولی طرز بیان و روشی که در هنگام ابراز اختلاف به کار برده میشود بسیار آسیب رسان است. جر و بحث ها معمولا به دلایل اقتصادی، برنامه ریزی زندگی، ارزش های فردی یکدیگر، تصیم گیری خانوادگیف تربیت کودکان و سایر مسئولیت های مهم با هم به دعوا می کشد. آنچه دعوا می گوییم ناراحت کننده نیست بلکه نحوه گفتارها ناراحت کننده است. (صادقی، ۱۳۸۶ : ۱۰۴-۱۰۲)
یونگ و لانگ (۱۹۹۸ به نقل از سعیدی و همکاران، ۱۳۸۵) تعارض زناشویی را ناشی از واکنش نسبت به تفاوت های فردی می دانند و زمانی که آن قدر شدت یابد که احساس خشم، خصومت، کینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار کلامی و فیزیکی در روابط آن ها حاکم شود و به حالات تخریب و ویرانگری درآید، نشان دهنده حالتی غیرعادی است.
هر خانواده برای خود دسته ئی از قواعد و اصول پدید می آورد و نقش هایی متنوع برای اعضا تعیین می کند. قواعد،الگوها، ارزش ها، و ویژگی های هر خانواده از آنِ همان خانواده است که از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود. هر فرد آن ها را از خانواده ی اصلی خویش به ارث می برد، آن ها را با خود می کشاند، و با آن ها به آن سوی ازدواج گام می نهد. در واقع هر کدام از همسران (زن یا مرد) میراث های خانوادگی یا انتظاراتی را با خود دارند که از نسل های قبل ارث برده اند. (ثنایی، ۱۳۷۸)
فرایند تعارض زمانی به وجود می آید که یکی از طرفین رابطه احساس کند طرف مقابلش بعضی از مسائل مورد علاقه او را سرکوب می کند (توماس، ۱۹۷۶، گریف و براین ، ۲۰۰۰)
در صورتی که جریان اجتماعی به طور کامل تحقق نیابد یا مرد و زن به گونه های مختلفی اجتماعی شوند، در زندگی انتظارات متفاوتی از یکدیگر خواهند داشت و این تفاوت انتظارات موجب اختلاف آنها خواهد شد و تحولات اجتماعی موجب پیدایش ارزش های اجتماعی مختلف میشود. تغییرارزشها در درون خانواده تعارض و ناسازگاری بین زن و شوهر را تشدید می کند. (رجب زاده و دیگران، ۱۳۸۴ : ۶۷)
افراد در صورتی که به گونه های مختلف اجتماعی شوند ( وجود محیط های اجتماعی مانند شهر و روستا … ) یا از اقلیت ها و اقوام مختلف باشند ،با فرهنگ و ارزش ها و الگوهای عمل متفاوت در زندگی این افراد انتظارت متفاوتی از یکدیگر خواهند داشت.
انتظارات: الگوهای عملی هستند که هریک از دو طرف، دیگری را موظف به تحقق آنها می داند و در صورتی که طرف مقابل آنها را محقق نسازد موجب اختلاف و درگیری میشود. چنین افرادی ازدواج موفقی با هم نخواهند داشت اگر به عادتواره ها و تفاوت ارزشها و هنجارهای موجود در ابتدای انتخاب زوج دقت ننمایند یا این موارد را مدنظر قرار ندهند. چون عادتواره میتواند عاملی برای ایجاد درگیری و تعارض میان زوجین شود. (رجب زاده و دیگران ، ۱۳۸۴ : ۶۳۰-۶۲۹)
تعارض های زناشویی عمده را می توان در هفت دسته بنیادی جای داد: کاهش همکاری؛ کاهش رابطه جنسی؛ افزایش واکنش های هیجانی؛ جداسازی امور مالی از یکدیگر؛ حمایت جویی از فرزندان؛ افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود؛ و کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر. (براتی، ۱۳۷۵)
-
- رضایت زناشویی
رضایت از زندگی زناشویی ناشی از بسیاری از عوامل همچون خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر است. از آنجا که ایجاد چنین عواملی میتواند با وجود و یا عدم احساس امنیت روانی رابطه داشته باشد و بر آن تاثیرگذار باشد، از نظریه های رضایت زناشویی برای شفاف کردن بیشتر متغیر احساس امنیت روانی بین همسران استفاده نموده ایم.
ترنهلم و یانسن (۱۹۹۶) ارتباط زناشویی را فرآیندی می دانند که در آن زن و شوهر به صورت کلامی و به صورت غیرکلامی مثل گوش دادن، حالات چهره و ژست های مختلف با همدیگر تبادل احساسات و افکار را انجام میدهند. رضایت از زندگی زناشویی سهم عمده ای در تداوم زندگی و تربیت نسل بعدی دارد ( فاتحی زاده و احمدی: ۱۳۸۴)
الیس (۱۹۹۲) رضایت زناشویی را از احساسات مرتبط با خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر ناشی می داند. الیس نقش تفکر در رضایتمندی زناشویی را مهم دانسته است و نادیده گرفتن علائق و طرز تفکر طرف مقابل را موجب دلسردی و ناکامی در رابطه زناشوئی می داند. به نظر گارسیا (۱۹۹۹) رضایتمندی در سه سطح اصلی مطرح میشود:
الف) رضایت زوج از ازدواج
ب) رضایت از زندگی خانوادگی
ج) رضایت کلی از زندگی.
تحقیقات اخیر نشان داده اند که احترام متقابل، همخوانی باورهای زوج، سن ازدواج، مدت زمان زندگی مشترک، و تعداد فرزندان در رضایتمندی زناشویی موثر است (فنکور و هیزمن، ۲۰۰۰؛ میراحمدی زاده و همکاران، ۱۳۸۲؛ فاتحی زاده و احمدی، ۱۳۸۴؛ صیادپور، ۱۳۸۳؛ ناصحی و همکاران، ۱۳۸۳)
- عوامل موثر در رضامندی زناشویی:
در بررسی عوامل موثر در رضامندی زناشویی می توان به موارد مهمی اشاره کرد که در ذیل به آنها اشاره میشود:
ارتباط: مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده، بروز سوء تفاهمها و سوء ارتباطات است. بنابراین هریک از زوجین به سهم خود مسئولیت دارند که از به وجود آمدن سوء تفاهم و سوء ارتباطات پیشگیری کنند (به پروژه ۱۳۷۴). ارتباط صمیمانه بین زوجین یکی از عوامل مهم در رضات زناشویی است. به عقیده پاتریک، رضایت از میران درجه محبت و علاقه، عامل مهم و موثر در رضایت زن و شوهر است. (مسترز ۱۹۵۹ به نقل از احمدی ۱۳۸۳)، که به طور استادانه ای ازدواجهای موفق را مطالعه کرده به این نتیجه رسیده است که طول باهم بودن و مدت صمیمی بودن نیست که موفقیت ازدواج را تضمین می کند، بلکه عمق وشدت ابراز عشق و علاقه است که میتواند تضمین کننده ازدواج باشد. میزان خود افشایی تعیین کننده میزان صمیمیت در بین افراد است، بین زنان و مردان در ادراک صمیمیت و رضایت زناشویی تفاوت وجود داردو زنان بیش از مردان قادرند به طور بارزتر درباره موضوع صمیمت صحبت کنند، یک ارتباط صمیمی زنان را به سوی رضایت و خشنودی بیشتر از رابطه زناشویی سوق میدهد. در صورتیکه مردان اثرات رابطه صمیمی را فراتر و به حوزه های دیگری از عملکرد سوق میدهند ( روزبهانی، ۱۳۷۸: ۷۰)
مردان تعاملات جنسی را برای افزایش صمیمت عاطفی استفاده میکنند در حالیکه زنان نیاز به صمیمیت عاطفی دارند تا صمیمیت جنسی، همچنین زوجینی که از صمیمیت بالایی برخوردارند هماهنگی بالایی بین فعالیتهای جنسی که تمایل دارند و فعالیتهای جنسی که تمایل دارند و فعالیتهای جنسی که تجربه میکنند، گزارش میدهند. سایر جنبه های صمیمیت نیز عبارتند از به هم پیوستگی رفتاری، ارضای نیازها، تعلق و وابستگی عاطفی (احمدی، ۱۳۸۳ : ۲۰)
اعتماد و صداقت: اعتماد به معنای احترام متقابل به یکدیگر و پذیرش تفاوتهاست. اعتماد بین دو نفر نیازمند زمان است و این نیز نیازمند هماهنگی بین زوجین است، زن و شوهر برای وصول اعتماد و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر در درجه اول موظفند از انجام هر نوع رفتاری که موجب سوء تفاهم می گردد شدیدا اجتناب کنند و همچنین از ابراز کلمه یا جمله ای که در طرف مقابل شک و تردید ایجاد می نماید پرهیز کنند، اعتماد نیز در اثر صداقت ایجاد میشود. (تبریزی، ۱۳۸۶: ۳۳)
ابراز محبت: ابراز فعالانه محبت و سایر عواطف مثبت با تداوم رضایتمندی از رابطه در ارتباط است، در مقابل الگوهایی از قبیل اهانت کردن، بیزاری، ترس یا کناره گیری عاطفی از همسر پیش بینی کننده فروپاشی رابطه بوده و گامهایی در جهت جدایی هستند. ( روزبهانی، ۱۳۷۸: ۷۱)
همکاری: زن و شوهر زمانی احساس رضایت از زندگی زناشویی دارند که شوهر در کارهای خانه همکاری کند، رضایت زناشویی هنگامی که زن و شوهر از نقش زن در خانه انتظار نقش جنسیتی دارند، پایین است
مسایل جنسی: همان طور که انتظار می رود همیشه رابطه قوی بین رضایتمندی از رابطه و فعالیت و رضایت جنسی وجود دارد. این پیوند قوی احتمالا نشان میدهد که عوامل مشابهی هم بر کارکرد رابطه جنسی و هم بر کارکرد کلی رابطه تأثیر می گذارد. برای مثال، تعامل بین زوجین هم رضایتمندی از رابطه و هم رضایت جنسی را پیش بینی می کند، رابطه جنسی شامل احساس و رفتاری است که منجر به بروز لذت در فرد و شریک جنسی او می گردد. در بهترین شرایط رابطه جنسی رابطه عشق دو طرفه ای است که در آن هریک از طرفین سعی می کند طرف مقابل را به حداکثر لذت و ارضاء برساند. در بدترین شرایط رابطه جنسی رابطه یک طرفه ای است که در آن یک طرف رابطه برای لذت بردن فرد دیگر را تحت فشار و صدمه گذاشته و علی رغم میل او رابطه برقرار می کند. (تبریزی، ۱۳۸۶: ۳۲)
توجه و علاقه: تمایل و توجه یعنی باور داشتن و این باور را انتقال دادن به زوج، یعنی اینکه تو برایم مهم هستی و به آنچه برای تو اتفاق میافتد بها می دهم و مراقب تو هستم. دو نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست (نجاتی، ۱۳۶۰)
مسایل مالی و اقتصادی: فشارهای اقتصادی نیز در زمره عوامل مهم، در بروز ناهماهنگیهای زناشویی است، زن وشوهری که تحت فشار روانی و اقتصادی هستند، با انواع مسایل در حال مبارزه هستند. این عامل فشار، تعارضات زناشویی و مشکلات موجود زناشویی را آشکار می سازد. در طول زمان، وجود فشار مالیف ارتباط زن و شوهر را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار میدهد. (تبریزی، ۱۳۸۶: ۳۴)
حمایت متقابل: برای تداوم رضامندی در رابطه، حمایت متقابل از یکدیگر مهم است. این حمایت میتواند عملی (مانند کمک کردن به یکدیگر در انجام مسئولیتهای مربوط به هریک) یا عاطفی باشد (مانند گوش دادن همدلانه به درددلهای همسر)، میزان حمایتهای عاطفی و عملی که زوجین به یکدیگر ابراز میکنند به طور قابل توجه ای رضایت مندی از رابطه را در عرض سالهای اولیه ازدواج پیش بینی می کند.( نجاتی، ۱۳۶۰ : ۲۰)
تحلیل رفتگی زناشویی: "مالاچ پینز” (۱۹۹۶)، تحلیل رفتگی زناشویی را چنین تعریف می کند که عبارت است از: حالتی از رنج که در آن افرادی که دارای عشق رمانتیک هستند به آن دچار می شوند و این حالت زمانی رخ میدهد که آنها فکر میکنند که با تمام سعی و تلاشی که دارند ارتباط بین آنها و همسرانشان آن طور که تصور میکنند نمی باشد. تحلیل رفتگی از زناشویی به عنوان یک حالت تحلیل رفتگی و خستگی جسمانی و روانی تعریف شده است که ریشه آن در ناسازگاری بین انتظارات و واقعیات میباشد. یعنی انتظارات نقش اساسی را در به وجود آمدن این حالت دارند. ( نجاتی، ۱۳۶۰ : ۲۱)
همانطور که قبلا نیز ذکر شد، ما برای مفهوم سازی و توضیح احساس امنیت روانی بین همسران در زندگی مشترکشان از نظریات انسجام خانوادگی، تعارض زناشویی و رضایت زناشویی استفاده نمودیم.
از آنجا که انسجام خانوادگی، میزان تعهد عاطفی و همبستگی بین اعضای یک خانواده خصوصا همبستگی بین زن و شوهر را می رساند، از این نظریه برای توضیح بیشتر احساس امنیت روانی بهره برده ایم. از آنجا که طبق نظریه های آورده شده در بخش انسجام خانوادگی، همسران در زندگی مشترک به واکنش صمیمی یا عاطفی همسر خود نیاز دارند و همچنین بسیاری از مشکلات جسمی، عاطفی، مسائل رفتاری، کمبود محبت و دلبستگی یعنی کمبود رابطه عاطفی گرم در محیط خانواده، میتواند ناشی از عدم انسجام خانوادگی به عنوان معیار حمایت کننده کنش و ورابط متقابل همسران باشد، بر احساس امنیت و آرامش روانی بین همسران تاثیرگذار است. از این رو از نظریه های انسجام خانوادگی برای شفاف سازی بعد احساس امنیت روانی استفاده نمودیم.
همچنین همانطور که در نظریه ها نیزآمد، رضایت زناشویی از احساسات مرتبط با خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر ناشی میشود. (آلیس، ۱۹۹۲، به نقل از تبریزی) بنابراین از نظریه های رضایت زناشویی که بیانگر نیازها، انتظارات و روابط عاطفی بین همسران است، برای توضیح احساس امنیت روانی بین همسران که بیانگر صمیمیت، عاطفه و همدردی بین همسران است مورد استفاده قرار گرفت.
علاوه بر این، از نظریه های تعارض زناشویی که بیانگر احساس خشم، ناامیدی و نارضایتی زوجین نسبت به یکدیگر است برای توضیح احساس امنیت روانی بهره بردیم. وجه مشترک این دو مفهوم حس آرامش و امنیتی است که در صورت وجود خشم و ناامیدی از ادامه زندگی مشترک بروز می کند. بنابراین میتواند شفاف کننده مبحث احساس امنیت روانی بین همسران در زندگی مشترک باشد.
احساس امنیت نسبت به تداوم زندگی مشترک
در این پژوهش برای توضیح بعد احساس امنیت نسبت به تداوم زندگی زناشویی به عنوان یکی از شاخص های متغیر وابسته از نظریه های دلزدگی زناشویی بهره جستیم. زیرا به نظر میرسد کسانی که احساس امنیت را در زندگی زناشویی خود تجربه میکنند کمتر دچار دلزدگی زناشویی شده و نسبت به تداوم آن امید دارند. از جمله مخاطرات ازدواج و روابط بین زن و شوهر دلزدگی زناشویی است. دلزدگی زناشویی وضعیت دردناک فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که کسانی را که توقع دارند عشق رویایی و ازدواج به زندگی شان معنا ببخشند را متاثر می سازد. دلزدگی زناشویی هنگامی بروز می کند که زوجین متوجه می شوند علیرغم تمام تلاشهایشان، رابطه شان به زندگی معنا نداده و نخواهد داد ( ون پلت، ۲۰۰۴، پاینز، ۱۹۹۸؛ به نقل از شاداب، ۱۳۸۱) انباشته شدن سرخوردگی و تنش های زندگی روزمره سبب فرسایش روانی می شوند و سرانجام به دلزدگی منجر می شوند.
دلزدگی زناشویی :
بسیاری از همسران زندگی مشترک خود را با عشق آغاز میکنند. در این زمان هرگز به این موضوع نمی اندیشند که روزی ممکن است شعله عشق آنان به خاموشی گراید. الیس (۱۳۷۹) عنوان می کند زوج هایی که به تازگی ازدواج کرده اند، کمتر به این فکر می افتند که ممکن است زمانی عشق افسانه ای آن ها کمرنگ شود و این درست زمانی است که دلزدگی آغاز شده است. دلزدگی از عشق یک روند تدریجی است و به ندرت به طور ناگهانی بروز می کند. در واقع صمیمیت و عشق به تدریج رنگ می بازد و به همراه آن احساس خستگی عمومی عارض میشود. در شدیدترین نوع آن دلزدگی برابر است با فروپاشی رابطه (پاینز، ۱۳۸۱).
دلزدگی عبارت از، از پا درافتادن جسمی، روانی و عاطفی است که از عدم تناسب بین توقعات و واقعیت ها ناشی میشود. دلزدگی با علائمی از قبیل از پادرافتادن جسمی نشانگانی مانند احساس خستگی، کسالت، بی حالی سدردرهای مزمن، دردهای شکمی، کم اشتهایی و پرخوری را به دنبال دارد. از پادرافتادن عاطفی با احساس آزردگی، عدم تمایل به حل مشکلات، ناامیدی، غمگینی، احساس تهی بودن، بی معنایی، افسردگی، احساس بی کسی، احساس بی انگیزگی، در دام افتادگی، بیهودگی، آشفتگی عاطفی و حتی انگیزه های خودکشی مشخص میشود (فراموا به نقل از ویتا کروکیت، ۱۳۷۵) و از پادر افتادگی روانی که به شکل کاهش خودباوری، نظر منفی نسبت به همسر، احساس یاس و سرخوردگی نسبت به همسر، ناکامی در مورد خود و دوست نداشتن خود مشخص میشود (راد و راد، ۱۳۸۷: ۱۰۴-۹۹)
عوامل زیادی در بروز دلزدگی زناشویی نقش دارند. یکی از این عوامل توقعات غیرمنطقی و غیرواقع بینانه است. افراد مختلف در برخورد با محیط، روش های متفاوتی دارند. ممکن است یک محیط به نظر کسی پرتنش و مضطرب کننده باشد ولی از منظر شخصی دیگر هیجان انگیز و سراسر چالش باشد. دلزدگی زوج ها به سازگاری آنان با باورهایشان بستگی دارد. از نظر بک (۱۳۷۹) وقتی زن و شوهر از عشق و شیفتگی فاصله می گیرند، هر حادثه ی دلسرد کننده ای برای توجیه برچسب زدن منفی به همسرشان کافی به نظر میرسد. شوهر در این شرایط حتی اگر یک بار حساسیت نشان نداد یک فرد بی احساس تلقی میشود. اگر زن ولو یک بار انتظار محبت شوهر را برآورده نکند نامهربان میشود.
جکسون، والدرسون و مور، (۱۹۸۰)، به نققل از یانگ و لانگ، (۱۹۹۸) با تاکید بر نقش ارتباط منطقی در جلوگیری از بروز دلزدگی زناشویی تاکید میکنند و شایع ترین مشکلی را که زوج های ناراضی مطرح میکنند عدم موفقیت د ربرقراری رابطه منطقی دانسته اند. چنانچه اگر همسران نیازهای خود را مطرح نکنند و یا در ارتباط با یکدیگر به نیازهای هم پی نبرند و به راه حل مثبتی جهت دستیابی به نیازهایشان نرسند، استرس، ناکامی، سرخوردگی، خشم و نهایتا دلزدگی بروز پیدا می کند. استاکرت و بورسیک (۲۰۰۳) رابطه بین باورهای ارتباطی و سبک وابستگی (احساس امنیت، اشتیاق دوسویه و کناره گیری) و نارضایتی در ارتباط متقابل را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که افراد ناایمن (کسانی که بین اشتیاق و کناره گیری قرار دارند) باورهای ارتباطی غیرمنطقی تری نسبت به کسانی که شیوه دلبستگی ایمن دارند، نشان داده اند. دو شیوه وابستگی ناایمن و پیوستگی قوی، با باورهای غیرمنطقی رابطه معنی دار دارد و عدم رضایت از ارتباط نیز با باورهای غیرمنطقی رابطه دارد. (راد و راد، ۱۳۸۷: ۱۰۲-۹۹)
۲-۹- نظریه های مرتبط با متغیر مستقل تحقیق: اعتماد بین همسران
از آنجایی که مفهوم اعتماد یکی از مفاهیم و زیرمجموعه سرمایه اجتماعی محسوب میشود، در ابتدا نظریه های مرتبط به سرمایه اجتماعی آورده شده و پس از آن به نظریه های اعتماد اشاره میشود.
- تعاریف سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی را میتوان مجموعهای از ارزشها یا هنجارهای غیررسمی مشترک میان گروهی از افراد دانست که با یکدیگر همکاری میکنند. اگر اعضای این گروه انتظار داشته باشند که همگی رفتار معقول و صادقانهای داشته باشند، آنگاه به یکدیگر اعتماد خواهند داشت. اعتماد همانند نیرویی است که باعث میشود هر سازمان یا گروهی به شکل کارآمدتر فعالیت کند. تمام جوامع، دارای سرمایه اجتماعی هستند. تفاوت واقعی میان آنها «شعاع اعتماد» میباشد یعنی اصول همکاری همانند صداقت، روابط متقابل را میتوان میان گروههای کوچک مبادله کرد اما نمیتوان همین تبادل را با دیگران در یک جامعه انجام داد. «فوکویاما» استدلال می کند که توانایی یک جامعه برای رقابت در بازارهای جهانی مشروط به اعتماد به نفس اجتماعی است: «جوامعی که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند در وضع نامساعدی قرار دارند زیرا در نهادهای اجتماعی رو به توسعه، بزرگ و پیچیده کارایی کمتری خواهند داشت. (شهامت، ۱۳۸۶: ص ۵۱)
اعتماد اجتماعی یکی از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی است، اعتماد دارای دو بعد امنیت شخصی و انتظار همکاری و سود متقابل است. اعتماد و همکاری با بعد اول سرمایه اجتماعی یعنی آگاهی ارتباط مستقیم دارد. اعتماد و همکاری با بعد اول سرمایه اجتماعی یعنی آگاهی ارتباط مستقیم دارد. اعتماد راه را برای تعامل اجتماعی و پیدایش عرصه عمومی باز می کند. در جوامعی که فاقد اعتماد اجتماعی و همکاری متقابل بین افراد هستند گسیختگی و شکافهای ژرفی میان گروه های اجتماعی مشاهده می گردد. در چنین جوامعی باید انتظار پرانوایای گسترده اجتماعی باشیم. همچنین روابط کلینتالیستی (clientelisty) فرصت طلبی، انزوا، بی نظمی … رشد می یابد. اعتماد به نفس مقوله ای اکتسابی است که از طریق آموزش اجتماعی حاصل میشود. (علاقه بند، ۱۳۸۵، ص ۳)