فصل سوم
روش پژوهش
فصل سوم
در این فصل طرح پژوهش، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری، روش اجرای پژوهش، مشخصات آزمودنیها، ابزارهای پژوهش، ساختار درمان و روش تجزیهوتحلیل اطلاعات توضیح داده میشود.
۳-۱- طرح پژوهش
پژوهش حاضر از نوع مطالعه تکآزمودنی[۳۵۴] یک خط پایهای است که بهمنظور ارزیابی اثر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و در میل جنسی، احقاق جنسی و تعارضات زناشویی در زنان مبتلابه اختلال کمکاری میل جنسی صورت گرفته است. مطالعه تک آزمودنی برخلاف روشهای گروهی که بر میانگین تأکیددارند و اطلاعات فردی را در نظر نمیگیرند، اطلاعات لازم را در مورد تأثیر متغیر مستقل بر فرد فرد آزمودنیها به دست میدهد (سیف، ۱۳۸۱). بهعلاوه داشتن کنترل نسبی روی شرایط آزمایش و سنجش مداوم از دیگر مزیتهای این طرح میباشد. طبق نظر کازدین (۱۹۹۸) پژوهش حاضر جزو مطالعات مقایسه پژوهی[۳۵۵] و فرایند پژوهی[۳۵۶] و نتیجه پژوهی قرار میگیرد. علاوه بر این، امروزه جایگاه علمی و کاربست درمانهای حمایتشده از نظر تجربی که در حوزه رواندرمانی بسیار فراگیر شده است و از درمانگران و متخصصان مشاوره انتظار میرود پژوهشهای خود را به گونهای طراحی کنند که نتایج آن قابل دفاع باشد (درابیس[۳۵۷] و کریتس، کریستروف[۳۵۸]، ۱۹۹۸). برای توسعه انجام درمانهایی که از حمایت تجربی برخوردارند، پایگاه الکترونیکی www.therapyadvisor.com راهاندازی شده است (رایلی[۳۵۹]، اسکامن[۳۶۰]، فرمن- هافمن[۳۶۱]، مایم[۳۶۲]، آپلگت[۳۶۳] و آسیف[۳۶۴]، ۲۰۰۷).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-۲- جامعه آماری
جامعه پژوهش را کلیه مبتلایان به اختلال کمکاری میل جنسی استان البرز تشکیل دادند.
۳-۳- حجم نمونه، روش نمونه گیری
جامعه کلی، جامعهای است که قرار است نتایج و یافتههای مطالعه به آن تعمیم داده شود. جمعیت مورد نظر، گروه مشخصی است که آزمودنیها از بین آنها انتخاب میشوند. گروه نمونه، زیرگروه جمعیت مورد نظر است و به افرادی اشاره دارد که در مطالعه شرکت داده میشوند. روش نمونهگیری در این پژوهش، «نمونهگیری هدفمند[۳۶۵]» است.
برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش حاضر علاوه بر تحلیل نمودار ، از روش معناداری بالینی نیز استفاده خواهد شد. برای به دست آوردن معناداری بالینی از فرمول “درصد بهبودی[۳۶۶]” استفاده خواهد شد. این فرمول اولین بار توسط بلانچارد[۳۶۷] و اسکوارز[۳۶۸] (۱۹۸۸، به نقل از اوگلز[۳۶۹]، بونن[۳۷۰] و بونستیل[۳۷۱]، ۲۰۰۱) برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از طرحهای تجربی تک موردی ارائه شده است. در این فرمول، درصد بهبودی، با نمره پیش آزمون از نمره پس آزمون کم میشود و حاصل آن بر نمره پیش آزمون تقسیم میگردد.
نمره پسآزمون – نمره پیشآزمون
نمره پیشآزمون
بسیاری از متخصصان بالینی صاحبنظر در طرحهای تجربی تک موردی (از جمله بارلو و هرسن، ۱۹۸۴؛ کازدین، ۱۹۹۴؛ کازدین ۱۹۹۸؛ اوگلز و همکاران، ۲۰۰۱) معتقدند که این قبیل طرحها به دلیل عدم استفاده از روشهای آماری جهت محاسبه و تجزیه و تحلیل دادهها از ایرادات جدی برخوردارند. این انتقاد امروزه در پرتو بهکارگیری روشهایی چون درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا چندان قابلقبول نیست. همچنین به منظور اطمینان از اثربخشی درمان در طرحهای تجربی تک موردی از ملاک بهبود تشخیصی نیز استفاده میشود. بدین ترتیب که زمانی نمرۀ فرد در اثر مداخله درمانی معنادار تلقی میشود که به حد نقطه برش یا زیر نقطه برش کاهش یافته باشد. به عبارتی نمرۀ فرد در اثر مداخله درمانی به حد نمرۀ افراد سالم رسیده باشد. در پژوهش حاضر، جهت ارزیابی اثربخشی درمان (روایی درونی) از ملاکهای شش گانه اینگرام و همکاران (۲۰۰۰) نیز استفاده خواهد شد. این ملاکها عبارتاند از:
-
- اندازه تغییر[۳۷۲] (آماجهای اصلی درمان چقدر کاهش کردهاند؟)
-
- کلیت تغییر[۳۷۳] (چند درصد از مراجعان تغییر کردهاند و چند درصد تغییر نکردهاند؟)
-
- عمومیت تغییر[۳۷۴] (چه تغییراتی در سایر حوزههای زندگی بیمار به وقوع پیوسته است؟)
-
- میزان پذیرش[۳۷۵] (مراجعان تا چه اندازه در فرایند درمان مشارکت داشته و آن را به پایان رساندهاند؟)
-
- ایمنی[۳۷۶] (آیا سلامت روانی و جسمی مراجعان در اثر درمان کاهش یافته است؟)
-
- ثبات[۳۷۷] (دستاوردهای درمان چقدر دوام داشته است؟)
ﺑﺮﺧﻲ از ملاکهای ورود ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻋﺒﺎرت ﺑﻮدﻧﺪ از: تشخیص اختلال کمکاری میل جنسی بر اساس ﻧﻈﺮ روانپزشک و ﺗﺄﻳﻴـﺪ آن ﺑـﺎ مصاحبهی ﺑـﺎﻟﻴﻨﻲ، ﻣﺤﺪوده ﺳـﻨﻲ ﺑـﻴﻦ ۱۸ ﺗـﺎ ۵۰ سال، عدم مصرف داروهای روانپزشکی با عارضه جانبی کمکاری میل جنسی، عدم درﻳﺎﻓﺖ مداخلههای رواندرمانی دﻳﮕﺮ، رﺿﺎﻳﺖ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ از روش درﻣﺎﻧﻲ و ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﭘﮋوﻫﺶ. برخی از ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﺧﺮوج از ﺗﺤﻘﻴﻖ عبارت بودند از دارا بودن اﺧﺘﻼﻻت ﺣﺎد روانپزشکی ﺑﻨـﺎ ﺑﻪ ﻧﻈـﺮ روانپزشک، وﺟـﻮد ﺑﻴﻤـﺎری ﭘﺰﺷـﻜﻲ ﺟـﺪی و محدودکنندهای ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ تغییرات میل جنسی بشود مثل بیماریهای زنان، عفونتهای واژینال و اختلالات هورمونی، ﺳﺎﺑﻘﻪ سوء مصرف ﻣﻮاد و داﺷـﺘﻦ هرگونه اﺧﺘﻼل دﻳﮕﺮی که مستقیم و یا غیرمستقیم در بروز اختلال کمکاری میل جنسی تأثیر بگذارد.
پس از انتخاب مراجعان آنها تحت درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن قرار گرفتند. برنامهی درمان برای هر سه مراجع در ۸ جلسه هفتگی ۹۰ دقیقهای و بهصورت فردی ارائه شد.
هر سه مراجع در جلسه پیش از درمان، جلسه سوم، جلسه ششم، جلسه هشتم و پیگیری۳۰ روزه با کمک پرسشنامه میل جنسی هالبرت، احقاق جنسی هالبرت، تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران و ذهنآگاهی بائر مورد ارزیابی قرار گرفتند.
۳-۴- گزارش بالینی بیماران
در ادامه، با ارائه شرح مختصری از بیمارانی که در این پژوهش حضور یافتند، به معرفی آنها میپردازیم.
۳-۴-۱- بیمار اول
آزمودنی اول: خانمی۳۵ ساله، متأهل و دیپلم که دارای دو فرزند است که حدود ۱۲ سال از ازدواج آنها میگذرد، وی از همان ابتدای ازدواج نسبت به برقراری رابطه جنسی با همسر خود شور و اشتیاقی نداشته، اما بههرحال هرزمانی که همسرش از او تقاضا میکرده به این رابطه تن میداده است.
شکایت اصلی بیمار از بیمیلی شدید او نسبت به رابطه جنسی با همسرش بود. بیمار عنوان کرد که این علائم را از ابتدای ازدواج داشته اما با گذشت زمان رفتهرفته بدتر شده و در حال حاضر به هر شیوه ممکن از برقراری رابطه با همسرش طفره میرود وی همچنین از شکایت همسرش از این شرایط نیز ناراحت بود. این خانم در یک خانواده پرجمعیت دریکی از شهرستانهای مرزی کشور بزرگشده بود و بعد از ازدواجش به کرج نقلمکان کرده بود. او دو فرزند پسر دارد که پسر اول او که ۱۰ ساله است به سندرم داون مبتلا است. به نظر میرسید که علائم کمکاری میل جنسی او بعد از تولد فرزندش شدیدتر شده و احساس گناهی که وی بابت تولد این فرزند در خود احساس میکرد به تشدید کمکاری میل جنسی او دامن زده بود. بعد از مصاحبه بالینی و تکمیل پرسشنامه هالبرت، مشاهده شد که بیمار احقاق جنسی بسیار پایینی داشت.
۳-۴-۲- بیمار دوم
بیمار دوم خانمی۲۷ ساله، دارای مدرک کارشناسی حسابداری بود، ۲ سال بود که ازدواج کرده بود و شکایت اصلی او عدم تمایل به برقراری رابطه با همسرش بود. فرزندی نداشت و از اینکه نمیتوانست مثل زنان جوان هم سن و سال خودش برای رابطه جنسی با همسرش اشتیاق داشته باشد ناراحت بود. به خصوص همسر او نیز از این مسئله در عذاب و ناراحتی بود. همین مسئله منجر به بروز تعارضات شدید زناشویی بین آنها شده بود و درگیر رفتارهای خشونتآمیز با یکدیگر شده بودند. بیمار هنگام مراجعه انگیزه زیادی برای درمان نداشت و بیشتر به پایان دادن به زندگی مشترک خود میاندیشید و به اصرار همسرش بود که حاضر به شرکت در جلسات شده بود؛ اما از جلسه دوم به بعد انگیزه تغییر پیدا کرد و در انجام تکالیف و حضور بهموقع در جلسات همکاری میکرد. بیمار در سن ۱۴ سالگی پدرش را ازدستداده بود. فرزند سوم از چهار فرزند بود.
۳-۴-۳- بیمار سوم
بیمار سوم خانمی متأهل ۲۴ ساله بود، دیپلم داشت و صاحب یک فرزند ۵ ساله بود. شکایت اصلی بیمار نداشتن احساسات جنسی و تمایلات جنسی بود و بنا به اظهار خودش از زمانی که یادش میآمده همینگونه بوده و هیچ دورهای در زندگیاش نبوده که شور و اشتیاق جنسی و تمایل به برقراری رابطه جنسی داشته باشد. بیمار در سن هفتسالگی مادرش را ازدستداده بود؛ و با نامادری بزرگشده بود، در طول جلسات درمان مشخص شد که بیمار توسط برادر نامادریاش در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگرفته است و از ترس تنبیه هرگز جرئت مطرح کردن این موضوع را نداشته و در سن ۱۸ سالگی با اولین خواستگار خود با انگیزه فرار از شرایط نامناسب خانه پدری بدون کوچکترین احساس و علاقهای ازدواج میکند و هنگام حضور در جلسات اولیه خیلی بیتفاوت به نظر میرسید و بیشتر به اصرار همسرش آنجا بود ولی از جلسه سوم به بعد انگیزه بیشتری برای تغییر و ادامه پیدا کرد.
۳-۵- ابزارهای پژوهش
در ادامه ابزارهایی که در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفتهاند، معرفی میشود.
۳-۵-۱- پرسشنامه میل جنسی هالبرت (HISD)
این آزمون در سال ۱۹۹۲ توسط دیوید فارلی هالبرت برای سنجش میزان تمایل جنسی بارز در فعالیتهای جنسی ساختهشده است. یکی از ویژگیهای این آزمون این است که تحت تأثیر پاسخهای مبتنی بر تمایل جامعه قرار نمیگیرد. آزمون شامل ۲۵ سؤال است و در انتخاب گزینههای آن از مقیاس ۵ درجهای لیکرت استفاده شده است. گزینهها از همیشه تا هرگز متغیر است و هر سؤال بین ۰ تا ۴ نمره میتواند داشته باشد.این شاخص توسط شفیعی (۱۳۸۴) روی ۴۰ دانشجوی زن متأهل اجرا شد که
ضریب آلفای کرونباخ آن ۹۲/۰ به دست آمد. در اجرای شاخص تمایل جنسی هالبرت اعتبار آزمون-بازآزمون ۸۶/۰ به دست آمد. در اجرای آن توسط شفیعی (۱۳۸۴) روی ۴۰ دانشجوی زن متأهل ضریب آلفای کرونباخ ۹۲/۰ بود. در اجرای مجدد آن توسط بای (۱۳۸۷) بر روی ۱۵ زن تحصیلکرده متأهل ضریب آلفای کل آزمون به دست آمد.این شاخص دارای روایی محتوایی ساختاریافته با ثبات درونی ۸۹/۰ است. بنا به نظرسنجی اساتید و صاحبنظران از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است (ثنایی و همکاران، ۱۳۸۷).
۳-۵-۲- پرسشنامه احقاق جنسی هالبرت (HISA)
این آزمون در سال ۱۹۹۲ توسط دیوید فارلی هالبرت برای سنجش میزان احقاق جنسی زنان در تعامل با دیگران تدوین شد (اپت و هالبرت، ۱۹۹۲). آزمون شامل ۲۵ سؤال است و در انتخاب گزینههای آن از مقیاس ۵ درجهای لیکرت استفاده شده است. گزینهها از همیشه تا هرگز متغیر است و هر سؤال بین ۰ تا ۴ نمره میتواند داشته باشد. شاخص احقاق جنسی هالبرت توسط شفیعی (۱۳۸۴) روی ۴۰ دانشجوی زن متأهل اجرا شد که ضریب آلفای کرونباخ آن ۸۷/۰ به دست آمد.این شاخص دارای روایی محتوایی ساختاریافته با ثبات درونی ۹۱/۰ است. بنا به نظرسنجی اساتید و صاحبنظران از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است (ثنایی و همکاران، ۱۳۸۷).
۳-۵-۳- پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ)
پرسشنامه تعارضات زناشویی یک ابزار ۵۴ سؤالی است که برای سنجیدن تعارضهای زناشویی و بر مبنای تجربیات بالینی دکتر باقر ثنایی ساختهشده است.این پرسشنامه ۸ بعد از تعارضات زناشویی را میسنجد که عبارتاند از کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر (ثنایی، براتی و بوستانیپور، ۱۳۸۶). هر سؤال دارای ۵ گزینه است که از ۱ تا ۵ نمرهگذاری میشوند. حداکثر نمره قابل کسب در پرسشنامه ۲۷۰ و حداقل آن ۵۴ است. در این ابزار نمره بیشتر به معنی تعارض بیشتر و نمره کمتر به معنی رابطه بهتر است. هنجار (نرم)این پرسشنامه بر حسب نمره های استاندارد برای گروههای مطالعه و زنان و مردان به تفکیک محاسبهشده است. محتوای مؤلفه های پرسشنامه بهگونهای تهیهشده که با متغیر موردنظر (تعارضات زناشویی) ارتباط نزدیک و مستقیمی دارند. مطالعات روانسنجی نشان داده است که این پرسشنامه دارای روایی محتوایی مطلوب است. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه ۷۱/۰ و برای هفت مقیاس آن از۶۰/۰ (کاهش رابطه جنسی) تا ۸۱/۰ (کاهش رابطه با خانواده همسر) متغیر بوده است (ثنایی، ۱۳۷۹). براتی و ثنایی بهمنظور اندازهگیری پایایی و روایی، پرسشنامه مذکور را روی یک گروه ۱۱۱ نفری متشکل از ۵۳ مرد و ۵۸ زن که برای رفع تعارضات زناشویی خود به مراجع قضایی یا مرکز مشاوره مراجعه کرده بودند و نیز یک گروه گواه ۱۰۸ نفری زوجهای عادی متشکل از ۵۳ مرد و ۵۵ زن اجرا کردند. مقایسه میانگین دو گروه سازگار و ناسازگار در مردان و زنان بیانگر وجود تفاوت معناداری بین آنها میباشد که میتواند دال بر قدرت تمیز آزمون در تشخیص زوجهای متعارض از نامتعارض باشد (ثنایی و همکاران، ۱۳۷۹).
۳-۵-۴- پرسشنامه ذهنآگاهی بائر و همکاران (FFMQ)[378]
این پرسشنامه یک مقیاس خود سنجی ۳۹ مادهای است. بررسیها نشان داده است که همسانی درونی عاملها مناسب بوده و ضریب آلفا در گسترهای بین ۷۵/۰ (در عامل غیر واکنش بودن) تا ۹۱/۰ (در عامل توصیف) قرار دارد. همبستگی بین عاملها متوسط و در تمام موارد معنیدار بوده و در طیفی بین ۱۵/۰ تا ۳۴/۰ قرار دارد (نئوسر[۳۷۹]، ۲۰۱۰). در مطالعهای که بر روی اعتباریابی و پایایی این پرسشنامه در ایران انجامگرفته است، ضریب همبستگی پیشآزمون ـ باز آزمون این پرسشنامه در نمونه ایرانی بین ۵۷/۰ (غیر قضاوتی بودن) تا ۸۴/۰ (مشاهده) مشاهده شد. همچنین ضریب آلفا در حد قابلقبول ۵۵/۰ (در عامل غیر واکنش بودن) تا ۸۳/۰ (در عامل توصیف) به دست آمد (احمدوند و همکاران، ۱۳۹۱). نمره بیشتر در این پرسشنامه به معنای ذهنآگاهی بالاتر است.
۳-۶- فرایند درمان
در این پژوهش از شیوه شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی استفاده شد که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.
درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی
برنامهی درمان برای دو آزمودنی که تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفتند در ۸ جلسه و بهصورت فردی ارائه شده است. هر جلسه به مدت ۹۰ دقیقه است که شامل انجام تمرینها، بحث در مورد تمرینها و بررسی تکالیف هر جلسه است. برای سرفصلها، موضوعات، تمرینها و تکالیف هر جلسه از درمان مربوطه از راهنمای عملی شناختی درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (سگال، ویلیامز و تیزدیل،ترجمهی محمدخانی و همکاران، ۱۳۸۶)، استفاده شده است. برنامهی درمان بهصورت خلاصه در زیر آورده شده است.
۳-۶-۱- جلسه اول: هدایت خودکار
هدف این جلسه آموزش این مطلب است که به موقعیتها بهجای پاسخ خودکار، بهصورت انتخابی پاسخ دهیم. ما میتوانیم با تمرین، به آگاهی بیشتری درباره اینکه توجه ما کجاست دستیابیم و آگاهانه کانون توجه خود را بارها و بارها تغییر دهیم. این کار به این صورت آغاز میشود، در هرلحظه توجهمان را به قسمت های مختلف بدن معطوف میکنیم. ما همچنین بهصورت ارادی
توجه و آگاهی خود را بهجاهای مختلف بدن معطوف میکنیم.