پست مدرنیسم فراروایت ها را نفی می کند. فراروایت هایی مانند علم، مدرنیسم، مارکسیسم و … که داعیه های مطلق و کلی درباره حقیقت و شناخت ارائه می دهند از دید پست مدرنیسم آسیب پذیر و قابل نفی هستند و در حقیقت پست مدرنیسم هرگونه ادعای کلی و جهانی را رد می کند. در پست مدرنیسم هیچ روایت واحدی وجود ندارد بلکه روایت های خرد متعددی در کنار هم قرار دارند و هیچ کدام از آنها قادر به سلطه بر دیگری نیست همان طور که لیوتار به خردهای متکثر به جای یک خرد اشاره می کند. پست مدرنیسم وجود فراروایت های مسلط را مانعی برای گفتمان در جهان میدانست. جان دیویی نیز فراروایت و نظریه های کلان نگر را نفی می کند. با توجه به عمل گرایی، دیویی معتقد است که نظریه های کلان نگر و فراروایت ها در تحلیل مسائل و مشکلات بغرنج زندگی روزمره ناتوان می مانند. او معتقد بود که نظریه هایی که از زندگی واقعی منشأ می گیرند بیشتر از فراروایت ها اهمیت دارند و این که توجه به فراروایت ها می تواند انسان را تا زمانی طولانی از هرگونه اصلاحی ناامید کند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یکی از پایه گذاران نقد مدرنیته را می توان داروین دانست که تکامل را نتیجه انتخاب طبیعی میدانست. داروین با اعتقاد به تصادف یکی از سردمداران نقد مدرنیته و عقلانیت آن محسوب میشود. دیویی را نیز می توان از جمله معتقدین به تئوری انتخاب طبیعی داروین دانست. دیویی تئوری دانش را مطرح کرد که قبل از این به آن پرداخته ایم او از آن جا که تئوری طبیعی ارتباطات پیچیده بین ترکیبات موجودات زنده و محیط ها را در نظر می گرفت آن را نزدیک به تئوری دانش که به صورت پاسخ هماهنگ کننده بشر به موقعیت محیط اطرافش برای رسیدن به ساختار فعال مجدد است می دانست. دیویی آن بخش از داروینیسم که متمرکز بر اصل بقای اصلح بود را رد میکرد ولی از مفهوم تکامل داروین برای تأکید بر توانایی انسان ها در بهبود محیط خودش استفاده می کرد.
در فرهنگ پست مدرن سعی بر از بین بردن تمایزات است از جمله نفی تمایز بین فرهنگ برتر و فرهنگ انبوه، تمایز بین امر والا و امر پست، امر نخبه گر و امر عامهپسند. برخی از اندیشمندان پست مدرنیسم معتقدند که فرهنگ امری عادی است که می توان آن را در تقابل با تفکرات درباره فرهنگ که آن را فراتر از متن روزمره زندگی می دانست قلمداد کرد و برخی دیگر از اندیشمندان از جمله والتر بنیامین به تکثیر مکانیکی اثر هنری و از بین رفتن هاله اشاره کردند. میتوان این هارا از نقد تمایزاتی دانست که مدرنیسم ایجاد کرده است نخبه گرایی و فرهنگ برتر. در کنار خصوصیات دیگر مدرنیسم از جمله عقلانیت، انتزاع فزاینده، دور شدن از سنت ها و گذشته، پرداخت به فرم و دور شدن از محتوا، …. باعث شد پست مدرنیسم به صورت نقدی بر مدرنیسم سعی به تعدیل این خصوصیات و اصلاح آن بکند. این مخالفت با مدرنیسم، پست مدرنیسم را دارای خصوصیاتی مانند بومی گرایی و پرداختن به هویت، پلورالیسم، التقاط گرایی، پرداختن به محتوا و سنت ها، توجه به اسطوره ها، مذاهب و … بکند. جان دیویی نیز با برخی از تعاریف مدرنیسم مخالفت داشت از جمله با دوآلیسم پدیدارشناسی فلسفه مدرن مخالف بود و آن را رد می کرد. پراگماتیسم نیز سعی به از بین بردن تقابل ها و تضادها دارد. زمان ظهور پراگماتیسم جهان شامل تقابل های بسیاری بود مانند علم و مذهب، مردم سالاری و اشرافیت، … پراگماتیسم سعی به وحدت بخشیدن به تقابل هایی همچون علم و مذهب، نظریه و عمل، خیال پردازی و واقع گرایی، … داشت. پراگماتیسم سعی کرد علم نوین و فلسفه را همانند سازد و نگرش های سنتی را با علم نوین نقد کرد. پراگماتیسم اخلاق، هنر، شعر، تاریخ را جدی قلمداد می کرد. پراگماتیسم را می توان یک نقد گسترده بر الگوهای مدرنیته دانست. جان دیویی هرگونه تقابل دوگانه مانند جسم و ذهن، واقعیت و ارزش، وسیله و هدف، فکر و عمل، فرد و جامعه را رد می کرد و او منتقد تفکیک ذاتی سوژه و ابژه است. دیویی یکی از تغییرات ضروری برای فهم کامل تجربه زیباشناسانه را ترک جهان نخبه پشت موزه ها و گالری های خصوصی توسط هنر می داند و معتقد است برای اینکه به درک درستی از تجربه زیباشناسانه برسیم لازم است که هنر موزه ها و گالری هایی که ترویج نخبه گرایی است را ترک کنیم. نخبه گرایی باعث ایجاد دوره ای می شود که در آن تقلید صورت می گیرد و تکنیک ها بدون ارتباط با اولین تجربه پدید آورنده آن مورد استفاده قرار می گیرند. دیویی پافشاری بر فرم را رد میکند و آن را ناشی از فهم نادرست از زیبایی شناسی فرم می داند. دیویی به تخیل می پردازد و وجود آن را در برخورد ذهن و جهان ناگزیر می داند. او هنر را فقط محصول تخیل نمی داند ولی دخالت آن را در درک بیدرنگ تجربه و توسعه دادن آن لازم می داند.
با توجه به مطالبی که گفته شد بسیاری از تعاریفی و خصوصیاتی که قبل از این در نظریات جان دیویی به آن پرداخته شده چه از تفکرات پراگماتیستی وی نشأت گرفته و چه برآمده از تجربیات و تفکرات خارج از آن، پست مدرنیسم نیز تعاریفی مشابه آن ارائه داده است. پست مدرنیسم با دید خاص خودش به فرهنگ، سنت … و پرداختن به مسئله هویت، بومی گرایی و خرده فرهنگ ها درکی را از زمینه فرهنگی یک فرد و جامعه به ما می دهد که این زمینه را در دریافت مخاطب یک اثر هنری دخیل میداند. مخاطب در برخورد با اثر هنری منفعل نیست و درباره معنای آن می اندیشد که این معنا به پس زمینه فرهنگی مخاطب وابسته است و این مسئله است که برداشت های متفاوت از یک اثر را باعث می شود. با توجه به تفاوت ها مانند تفاوت های نژادی، جنسیتی، قومی، … که پست مدرنیسم به آن ها توجه می کند پیش داوری های متفاوتی صورت می گیرد. با بررسی خرده فرهنگ ها نیز این تفاوت در پیش داوری ها با توجه به زمینه های فرهنگی متفاوت و پس زمینه های متفاوت قابل مشاهده است. مسئله بینامتنیت نیز این موضوع را می نمایاند که معنا از طریق مخاطب به موضوعی فرهنگی آورده می شود. در پست مدرنیسم با نفی فراروایت های کلی، روایت های بومی اهمیت پیدا کردند هنر پست مدرن هنر را به سوی بومی شدن ترغیب می کند این خرده فرهنگ ها دارای پس زمینه های فرهنگی هستند که مخاطب پرورش یافته در آن در دریافت اثر هنری از آن گریزی ندارد. هرمنوتیک مدرن معنی را وابسته به افق فکری مخاطب می داند و این افق فکری را تاریخی می داند و بنابراین تفسیر و تأویل مخاطب وابسته به عناصر از پیش موجود است و به سنت های گذشته متصل است. و این را می توان به نوعی هم «پیش داوری» گادامر دانست. بنابراین کسی که در یک فرهنگ مانند فرهنگ مصری رشد یافته با کسی که در فرهنگ هندی است شیوه دریافت متفاوتی وجود دارد که دریافت او از یک اثر ممکن است از ذهن دیگری نگذرد. و یک نفر در یک فرهنگ تاریخ و اجتماع خاص می تواند یک اثر هنری را از زمان و فرهنگ دیگری جدا کند به آن زندگی در شرایط خودش را ببخشد و آن اثر بتواند با او از زندگی فرهنگی، تاریخی و اجتماعی او صحبت کند. دیویی نیز به قضاوت ها توجه می کند و به نقش فرهنگ و پس زمینه فرهنگ فرد در دریافت او می پردازد. به نظر دیویی «درستی» وجود ندارد و برای فهم درستی چیزی، باید سراغ حکمت مردم و فرهنگ نژادی آنها رفت که خوبی و بدی را مشخص می کند. دیویی معتقد است که گرایشات و علایقی که ساخته می شوند، اعمالی که شخص انجام داده است و یا متحمل آن شده است ذهن پس زمینه را ایجاد می کند. دیویی به نفوذ طبیعت بومی هنرمند در ذهن او اعتقاد دارد و این پس زمینه ذهنی هنرمند که نشأت گرفته از بوم و هویت اوست بر کارش تأثیر می گذارد و حتی دیویی ایرادی که بر مقلدان دانشگاهی وارد می داند، نپرداختن به این پس زمینه است و اینکه خود را با تقلید از تکنیک ها به حدی سرگرم کرده اند که فرصت بروز پس زمینه را نمی دهند. بنابراین این هویت بومی که تا این حد بر هنرمند تأثیرگذار است بر مخاطب هنر نیز که در آن فرهنگ رشد یافته و دریافتش، اثر می گذارد. دیویی برای درک یک اثر هنری یونانی تجربه حس و حال مردم یونان آن زمان را پیشنهاد می کند. بنابراین دریافت اثر هنری را جدا از فرهنگ و پس زمینه فرهنگی آن نمیداند. دیویی همه انسان ها را در برخورد با اثر هنری که تفاوت های فرهنگی دارند و در نتیجه آن برداشت های متفاوتی نیز خواهند داشت در لذت بردن یکسان می داند و آن را جاودانگی یک اثر قلمداد می کند و هنر را جدا از تعصبات و گرایشات بومی بیان کننده تجربه جهانی می داند.
نتیجـه گیـری
پست مدرنیسم در نقد مدرنیسم پدید آمد که این به معنی نفی مدرنیسم نیست، بلکه اصلاحی است به کاستی های مدرنیسم. آغاز پست مدرنیسم را به نوعی می توان سال ۱۹۷۷ با انتشار کتاب چارلز جنکز دانست و هنر مفهومی از مکتب پاپ آرت در دهه ۱۹۶۰ را پیش در آمدی برای ظهور ان تلقی کرد. پست مدرنیسم با ویژگی هایی که می توان از آن ها به پلورالیسم، التقاط گرایی، پرداختن به هویت، سنت، محتوا، استعاره، تخیل، خرده فرهنگ ها و بومی گرایی، نفی فراروایت ها و تقابل ها، حذف مرزها و آشتی تضادها، نفی استقلال زیبایی شناسی، نزدیک کردن هنر به زندگی روزمره، جهانی شدن، ضدیت با نخبه گرایی و فرم گرایی افراطی و اعتقاد به عدم قطعیت نام برد، سعی به پرداختن به موضوعاتی که مدرنیسم به دلیل بی توجهی به آنها در ایجاد ارتباط با مخاطب ناتوان شده بود دارد و هنر پست مدرن توانست این ارتباط با مخاطب نخبه و عام را برقرار کند. پست مدرنیسم با توجه به خرده فرهنگ ها و هویت (قومی، ملی، جنسیتی و… ) و بومی گرایی، تاکید بر وجود پس زمینه فرهنگی برای هنرمند و مخاطب می کند و مخاطب اثر هنری را به علت داشتن پس زمینه ذهنی که از فرهنگ و هویت او نشأت می گیرد متاثر از زمینه فرهنگی در دریافت اثر هنری می داند.
در بررسی مبانی نظری پست مدرنیسم باید تاثیر شایان ذکر نقطه نظرات پراگماتیست ها و آرای فلسفی نئو پراگماتیست ها را متذکر شد. جان دیویی که می توان او را پیشتاز پراگماتیسم دانست با توجه به دیدگاه های عمل گرایانه اش نظریات هنری را مطرح می کند که بیشتر آن ها در کتاب «هنر همچون تجربه» وی که در سال ۱۹۳۴ نوشته، آمده است. فلسفه دیویی در تجربه و لذت روزمره است و هنر را چیزی جدا از زندگی نمی داند. دیویی در نظریات خود با توجه به اعتقادات پراگماتیستی اش به عدم قطعیت باور دارد و فراروایت ها را نفی می کند و به خرده فرهنگ ها میپردازد. با نخبه گرایی مخالف است و آن را باعث جدایی هنر از زندگی روزمره می داند با استقلال زیبایی شناسی مخالف است و سعی در حذف تقابل ها و تضادها و مرزها دارد به پلورالیسم پایبند است و با نگاه جدی به هویت و فرهنگ نگاهی مشابه پست مدرنیسم در ایجاد پس زمینه فرهنگی و تاثیر این زمینه بر دریافت مخاطب یک اثر هنری دارد. فرهنگی که یک شخص در آن رشد پیدا میکند و در آن تجربه می کند را بر دریافت مخاطب اثر هنری و تجربه او در رویارویی با اثر و لذت او تاثیر گذار می داند.
پیـشنهـادات
همانطور که گفته شد تطبیق مبانی پست مدرنیسم با نظریات هنری جان دیویی در خصوص تاثیر زمنیه فرهنگی بر دریافت مخاطب اثر هنری نقطه نظرات مشترک دیدگاه پست مدرنیسم با تفکرات جان دیویی را تا حدی روشن نمود. تعمیم این نقطه نظرات مشترک در باقی زمینه های پژوهشی در حیطه هنر به خصوص هنر پست مدرن، پرداختن به این موضوع که تا چه حد نقاط مشترک در پست مدرنیسم تاثیر گرفته و وامدار نظریات هنری جان دیویی هستند و این تاثیر پذیری چه روندی را طی نموده است و یا پرداختن به نکاتی که پست مدرنیسم و فلسفه فکری جان دیویی (پراگماتیسم) در آن تفاهم ندارند و گاهی مخالف هم هستند مانند (نیچه، دموکراسی و …) البته تا جایی که از حیطه هنر خارج نشود، می تواند موضوعاتی برای انجام تحقیق و پژوهش بیشتر پیرامون این مباحث باشد.
منابع و مؤاخذ
-
- احمدی، بابک، ۱۳۷۲، «نگرش فلسفی به پست مدرن»، آبادی، ۳:۱۰، پاییز.
-
- احمدی، بابک، ۱۳۷۴، حقیقت و زیبایی، درس های فلسفه هنر، تهران، نشر مرکز.
-
- احمدی، بابک، ۱۳۷۹، خاطرات ظلمت، چاپ دوم، تهران.
-
- ارسطو، ۱۳۵۸، فن شعر، برگردان ع. زرین کوب، تهران.
-
- ارتکاتی گاست، خوزه، ۱۳۸۲، طغیان توده ها، از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، ترجمه حسین بشیریه، تهران، نشر نی.
-
- استریناتی، دومینیک، ۱۳۷۹، مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، ترجمه ثریا پاک نظر، چاپ اول، تهران، گام نو.
-
- اسمیت، لوسی، ۱۳۸۲، مفاهیم و رویکردها در آخرین جنش های قرن ۲۰، مترجم علیرضا سمیع آذر، تهران، نشر نظر.
-
- آغداشلو، آیدین، ۱۳۸۳، «پات آرت» (سخنرانی در جشنواره فرهنگی تابستانی پلی تکنیک در دانشگاه امیرکبیر تهران).
-
- باومن، زیگمونت، ۱۳۸۴، اشارات پست مدرنیته، ترجمه حسن چاوشیان، چاپ اول، تهران، نشر ققنوس.
-
- برشت، برتولد، ۱۳۵۷، درباره تئاتر، برگردان ف. بهزاد، تهران.
-
- بشیریه، حسین، ۱۳۷۹، نظریه های فرهنگ در قرن بیستم، چاپ اول، تهران، موسسه فرهنگی آینده پویان تهران
-
- بنیامین، والتر، ۱۳۸۲، «اثر هنری در عصر بازتولید پذیری تکنیکی آن» امید مهرگان، در بنیامین والتر و دیگران، زیبایی شناسی انتقادی، ترجمه مهرگان، چاپ اول، تهران، گام نو.
-
- پریگوژین، ایلیا، ۱۹۹۶، «پایان قطعیت»، جهان کتاب، ۳۰:۹٫
-
- تایلر، ۱۹۸۴، «قوم شناسی پست مدرنیسم»، در نوذری، ۱۳۸۰٫
-
- جانسون، آنتونی، ۱۳۸۱، پست مدرنیسم: هنر پست مدرن، تهران، نشر عصر هنر.
-
- جنکز، چارلز، ۱۳۷۳، «پست آوانگارد»، فصلنامه هنر، شماره ۲۵، بهار.
-
- جنکز، چارلز، ۱۳۷۹، پست مدرنیسم چیست؟، مشهد، نشر کلهر.
-
- جیمز، ویلیام، ۱۳۷۶، پراگماتیسم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
-
- روسنائو، پائولین، ۱۳۸۰، پست مدرنیسم و علوم اجتماعی، ترجمه حسین کاظم زاده، تهران، نشر آتیه.
-
- راوراد، اعظم، ۱۳۸۷، نشست جامعه شناسی، خبرنامه شماره ۴۹، دی.
-
- شاتو، ژان، ۱۳۷۶، مربیان بزرگ، ترجمه غلامحسین شکوهی، تهران، نشر دانشگاه تهران.
-
- شفلر، اسرائیل، ۱۳۸۱، چهار پراگماتیست، ترجمه محسن حکیمی، تهران، نشر مرکز.
-
- صحاف زاده، علیرضا، ۱۳۸۴، سیاست بازنمایی، هنرنامه، سال هشتم، شماره ۲۷، تابستان
-
- کاپلسون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج ۸٫
-
- کانت، ایمانوئل، ۱۳۸۲، در پاسخ به پرسش روشنگری چیست؟، ترجمه سیروس آریان پور، تهران، نشر نی.
-
- کهون، لارنس، ۱۳۸۴، از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، تهران، نشر نی.
-
- گوتگ، جرالد، ۱۳۸۴، مکاتب فلسفی و آراء تربیتی، ترجمه محمدجعفر پاک سرشت، تهران، انتشارات سمت.
-
- گیدنز، آنتونی، ۱۳۸۵، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی.
-
- سارتر، ژان، ۱۳۴۸، ادبیات چیست؟، ترجمه ا. نجفی، م. رحیمی، تهران.
-
- میلنرو، براوایت، ۱۳۸۵، درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر، ترجمه جمال محمدی، چاپ اول، تهران، نشر ققنوس.
-
- لش، اسکات، ۱۳۸۳، جامعه شناسی پست مدرنیسم، ترجمه شاپور بهیان، تهران، نشر ققنوس.
-
- لیوتار، ژان فرانسوا، ۱۳۸۲، «معنای پست مدرنیته»، در «مطالعات فرهنگی»، ترجمه: نیما ملک محمدی، چاپ اول، تهران، نشر تلخون.
-
- لیوتار، ژان فرانسوا، ۱۳۸۰، وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش، تهران، نشر گام نو.
-
- نوذری، حسینعلی، ۱۳۷۹، پست مدرنیته و پست مدرنیسم؛ تعاریف و نظریه ها و کاربست ها، تهران، نشر نقش جهان.
-
- هارلند، ریچاردز، ۱۳۸۲، درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاطون تا بارت، علی معصومی، چاپ اول، تهران، انتشارات طرح نو
-
- هاینیش، ناتالی، ۲۰۰۰، جامعه شناسی هنر، تهران، نشر دستاورد.
-
- هفته نامه خردنامه همشهری، ۱۳۸۴، شماره ۸۳٫
-
- یگانه، سیروس، ۱۳۸۶، جامعهشناسی هنر: مجموعه مقالات هماندیشی جامعهشناسی هنر، آذر، ۱۳۸۳، تهران، فرهنگستان هنر
-
- یگانه، سیروس، ۱۳۸۳، «مدرنیزاسیون و پست مدرنیزاسیون»، در یگانه ۱۳۸۶
- Abrams, M.H, 1971, the Mirror and the Lamp, Oxford.