۱۱ـ الحارث بن جندب العبدی.[۲۷۰]
۱۲ـ عقبه بن جروه (حوره).[۲۷۱]
۱۳ـ قیس بن النعمان العبدی.[۲۷۲]
۱۴ـ جهم بن قثم العبدی.[۲۷۳]
۱۵ـ جویریه العبدی العصری.[۲۷۴]
۱۶ـ رسیم العبدی (رستم).[۲۷۵]
۱۷ـ زارع بن عامر (رزاع بن زارع).[۲۷۶]
۱۸ـ مطر بن هلال (مطر بن قبل).[۲۷۷]
۱۹ـ مشمرج السعدی.[۲۷۸]
۲۰ـ جابر بن الحارث.[۲۷۹]
۲۱ـ حارثه بن جابر.[۲۸۰]
۲۲ـ خزیمه بن عبد عمرو العصری.[۲۸۱]
۲۳ـ منقذ بن حبّان.[۲۸۲]
۲۴ـ عامر بن الحارث من بنی مره.[۲۸۳]
۲۵ـ همام بن ربیعه.[۲۸۴]
۲۶ـ همام بن مالک بن همام بن معاویه العبدی.[۲۸۵]
۲۷ـ جاریه بن جابر.[۲۸۶]
۲۸ـ شهاب بن عبدالله بن عصر.[۲۸۷]
۲۹ـ نوح بن مخلد.[۲۸۸]
۳۰ـ أبو خیره الصباحی من لکیز بن أفضی.[۲۸۹]
۳۱ـ سفیان بن خولی.[۲۹۰]
۳۲ـ محارب بن مزیده بن مالک بن همام بن معاویه.[۲۹۱]
۳۳ـ أبان العبدی.[۲۹۲]
۳۴ـ جابر بن عبدالله العبدی.[۲۹۳]
۳۵ـ عمرو بن عبد قیس وهو ابن اُخت الأشج من بنی عامر بن عصر.[۲۹۴]
۳۶ـ عمرو بن شعیث من بنی عصر.[۲۹۵]
۳۷ـ عامر بن عبد قیس أخو عمرو بن عبد قیس من بنی عامر بن عصر.[۲۹۶]
۳۸ـ سفیان بن همام من بنی ظفر بن ظفر… بن لکیز.[۲۹۷]
-
- نامههای پیامبر به اهالی بحرین (اولین مکتوبات حدیثی مربوط به بحرین)
چنانچه گذشت، منقذ بن حبان با نامهای از پیامبر اکرم راهی بحرین شد و این نامه توسط اشجع برای مردم قرائت شد. در منابع اشارهای به متن این نامه نشده است، اما متن نامههای متعدد پیامبر، خطاب به سران قبائل و حاکمان بحرین، در کتابهای تاریخ و سیره و همچنین مآخذ حدیثی آمده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
گزارش مختصری از این مکتوبات و نقل متن آنها در پی این گفتار میآید. قبل از آن ذکر چند نکته ضروری است:
الف) شمارش و جمعآوری دقیق این نامهها مجال وسیعی را میطلبد، ولی سعی شده در حد امکان موردی از قلم نیفتد.
ب) گزارش نامههای پیامبر به اهل بحرین در منابع مختلف، به صورتهای گوناگون آمده و اشاره به همه اختلافات موجود در این باره از حوصله این گفتار خارج است که تنها به برخی منابع اشاره شده و متن نامهها با اتکا به برترین منبع ذکر میشود.
ج) بررسی تحلیل و شرح الحدیثی این نامهها نکات زیادی از جمله فوائد تاریخی و فقهی و عقیدتی را به ارمغان میآورد.
د) ممکن است تعداد نامهها کمتر از دوازده موردی باشد که ذکر میکنیم و گزارشهای مختلف و یا نقل به معنا کردن برخی محدثان باعث اشتباه در تعداد، شده است.
هـ) ابن حجر در ترجمۀ منذر بن اشوع عبدی مینویسد، بحرینیها از پیامبر خواستند کتابی و نوشتهای برای آنها بنویسد تا در دستشان باشد که بر سایر عرب امتیاز داشته باشند و پیامبر دعوت آنها را اجابت فرمود.[۲۹۸]
این مطلب در حالی است که به گزارش ابن سعد، اعضای این گروه در مدت توقف در مدینه، برخی سور قرآن را آموخته بودند و حتی نزد ابی بن کعف آموزش دیده بودند.[۲۹۹]
غرض از ذکر این دو گزارش اینست که پیامبر به مردمی که قرآن را فرا گرفته بودند و تقاضای نوشتن کتاب و نامهای داشتند، نفرمودند که قرآن برای شما کافی است! و یا اینکه مطالب نامه با قرآن مخلوط میشود! و یا مردم به مطالب کتاب مشغول میشوند و از قرآن باز میمانند!.
با این مقدمه نامههای پیامبر را مرور میکنیم:
۱ـ واقدی از ابوبکر بن سلیمان بن أبی حثمه روایت کرده است که پیامبر اکرم علاء بن الحضرمی را به سوی منذر بن ساوی عبدی به بحرین فرستاد و با او این نامه را فرستاد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
من محمد رسول الله إلی المنذر بن ساوی، سلام علی من اتبع الهدی، أما بعد: فإنی أدعوک إلی الإسلام، فأسلم تسلم، أسلم یجعل الله لک ما تحت یدیک، واعلم أن دینی سیظهر إلی منتهی الخف والحافر.[۳۰۰]
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
از محمد پیامبر خدا به منذر بن ساوی، سلام بر کسی که متابعت هدایت کند. پس همانا تو را دعوت میکنم به اسلام. اسلام بیاور تا سالم بمانی. اسلام بیاور تا خداوند پایدار نماید آنچه در اختیار تو است و بدان آیین من، به زودی غلبه خواهد یافت بر همۀ آنجا که کفش و پای کسی بدان جا رسیده است.
منذر اسلام آورد و جواب پیامبر را چنین داد:
وإنی قرأت کتابک علی أهل هجر فمنهم من أحب الإسلام وأعجبه ودخل فیه، ومنهم من کرهه، وبأرضی مجوس ویهود فأحدث إلیّ فی ذلک أمرک[۳۰۱].
و همانا من نامۀ تو را به اهل هجر را خواندم. پس از مردم آنجا کسانی هستند که دوست دارند اسلام را و بزرگ میدارند و مسلمان میشوند و کسانی نیز از آن روی گردانند و در سرزمین من مجوس و یهود زندگی میکنند، پس در بارۀ این گروهها چه دستور میدهی؟
۲ـ پیامبر گرامی به نامه منذر چنین جواب داد:
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمد رسول الله إلی المنذر بن ساوی.