لجستیک طرف سوم:
در این روش بر طبق یک قرارداد تمام یا بخشی از فعالیت های انبارداری، حمل و نقل و توزیع یک سازمان به سازمان دیگری واگذار میشود. ون لیر هوون تعریف دیگری در سال ۲۰۰۳ از لجستیک معکوس ارائه داده است:
” لجستیک طرف سوم روشی است که در آن فعالیت های لجستیک یک سازمان، شامل مدیریت و عملیات اجرایی حمل و نقل و انبارداری برای مدت دست کم یکسال، به یک شرکت دیگر که فراهم کننده خدمات لجستیک است واگذار میشود.”
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مرفی و پویست نیز در تعریف خود، ۳PL را به صورت زیر تعریف کرده اند:
“رابطه ای بین دو طرف یا بیشتر که در مقایسه با خدمات اصلی لجستیک، ویژگی های زیر در آن پر رنگ تر است: خدمات بیشتری برای انتخاب ارائه میشود و خدمات مزبور حالت سفارشی داشته و با خواسته های مشتری انطباق بیشتری دارد. نوغ این رابطه بر مبنای منافع متقابل بوده و از ماهیت بلند مدتی برخوردار است.” (عالم تبریز،۱۳۸۸)
تصمیم گیری چند معیاره:
مدل های بهینه سازی از دوران نهضت صنعتی در جهان و بخصوص از زمان جنگ جهانی دوم همواره مورد توجه ریاضیدانان و دست اندر کاران صنعت بوده است. تاکید اصلی مدل های کلاسیک بهینه سازی، داشتن یک معیار سنجش یا یک تابع هدف می باشد. این مدل میتواند در مجموع به صورت خطی، غیر خطی یا مخلوط باشد. توجه محققین در دو دهه اخیر معطوف به مدل های چند معیاره برای تصمیم گیری های پیچیده گردیده است که در این تصمیم گیری ها به جای استفاده از یک معیار سنجش بهینگی از چندین معیار سنجش استفاده میگردد.
این مدل ها به دو دسته تقسیم میشوند که عبارتند از : مدل های چند هدفه و مدل های چند شاخصه. به طوری که مدل های چند هدفه به منظور طراحی به کار گرفته میشونددر حالی که مدل های چندشاخصه به منظور انتخاب گزینه برتر استفاده میشوند. (اصغرپور،۱۳۸۷)
گروه تصمیم گیرندگان:
گروه تصمیم گیرندگان متشکل از خبرگان یا کارشناسان خاص است که در مورد مسئله مورد بررسی، دارای علایق و وجوه مشترک بوده و همگی مایل به حل آن میباشند.
گروه تصمیم گیری ممکن است از خبرگان یک سازمان یا سازمان های مختلف، یک باشگاه، یک تیم یا اعضای یک پارلمان تشکیل گردد. تصمیم گیری این گروه معمولا از طریق رای داده با بهره گرفتن از مقیاس های مختلف اندازه گیری صورت می پذیرد. تصمیمات نتیجه شده از تصمیم گیری گروهی به یک مدل عام و منطقی از تبدیل اطلاعات فردی به مجموعه ای از اطلاعات جمعی تقلیل می یابند. (اصغرپور،۱۳۸۲)
متغیر زبانی:
متغیر هایی هستند که مقادیر آنها کلمات یا جملاتی هستند که در زبان طبیعی وجود دارند. از زمانی که انسان اندیشیدن را آغاز نمود، هموار کلمات و عباراتی را بر زبان جاری ساخته است که مرز مشخص و معینی نداشته اند. کلماتی نظیر:
“خوب"، “بد"، “جوان"، “پیر"، “بلند"، “کوتاه"، “قوی"، “ضعیف"، “گرم"، “سرد"، “خوشحال"، “باهوش"، “زیبا”
وقیودی مثل: “معمولا"، “غالبا"، “تقریبا” و ” بندرت". روشن است که مرز مشخصی برای این کلمات نمیتوان یافت.(آذر،۱۳۸۷)
فضای فازی:
روش های علم مدیریت کلاسیک، برگرفته از ریاضیات قطعی و منطق دو ارزشی صفر و یک و چند ارزشی است که خواهان داده های دقیق و کمی هستند. در این روش ها، داده های مبهم و بیان احساسات آدمی(متغیرهای زبانی) جایی در مدل سازی ندارند.(شوندی،۱۳۸۷)
این در حالی است که در منطق فازی ابهام و عدم قطعیت وجود دارد.
فصل دوم
مروری برادبیات موضوع
۲٫۱٫ لجستیک معکوس
مقدمه
امروزه سازمان ها و شرکت ها دریافته اند که به تنهایی قادر به بر آوردن نیازهای مشتریان، با توجه به تغییرات سریع نیازها و سلیقه های آنان نبوده و تلاش در جهت تنوع تولیدات و بهبود وضعیت سازمان در جهت نیل به این هدف، کافی نمی باشد. با توجه به ویژگی های محیط جدید تولیدی و طبیعت مشتریان، دیگر شیوه های گذشته مدیریت تولید که یکپارچگی کمتری را در فرایند هایشان دنبال نمی کردند، کارآیی خود را از دست داده و امروزه شرکت ها نیاز دارند تا یکپارچگی منظمی را در تمامی فعالیت های تولیدی از ماده خام تا مصرف کننده نهایی ایجاد کنند. با اقزایش تعداد رقبا در کلاس جهانی، سازمان ها مجبور هستند که به سرعت فرایند های درون سازمانی را برای باقی ماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند. جهت گیری سازمان ها و شرکت ها به سمت بهره گیری از تخصص ها وامکانات یکدیگر با هدف تامین نیاز مستریان به صورت زنجیره تامینی کارآمد و منسجم، راهکاری بود که در نتیجه رشد روز افزون فناوری اطلاعات حاصل گردید. در این رویکرد سازمان ها به جای اینکه مجبور باشند در تمامی زمینه ها بهترین عملکرد را داشته باشند، میتوانند از توانمندی های محوری سایر سازمان ها به منظور بهینه سازی قابلیت ها و افزایش اثر بخشی یکدیگر بهره گرفته و سطح رضایتمندی مشتریان خود را ارتقا دهند. زیرا دیگر رقابت بین یک تولید کننده با تولید کننده دیگر نیست، بلکه رقابت اصلی بین زنجیره های تامین می باشد. به این ترتیب همه سازمان ها یا شرکت های عضو زنجیره تامین از این همکاری متقابل بهره مند خواهند شد. در این راستا صرف نظر از استقلال مالی و مدیریتی هریک از شرکت ها، افزایش سطح اثر بخشی در کل زنجیره تامین مد نظر بوده و ارتباطات مالی به گونه ای در نظر گرفته میشود که تمامی شرکت ها با سازمان های تشکیل دهنده زنجیره تامین بتوانند از نتایج آن بهره ببرند. (عالم تبریز،۱۳۸۸)
پس از استقرار زنجیره تامین در یک سازمان لجستیکی و انجام فعالیت های مربوط به تامین و تهیه اقلام و کالاهای مورد نیاز و انتقال آنها به رده ها و قسمت های متقاضی، ممکن است سازمان به دلایل مختلفی اعم از تاخیرات طولانی در توزیع اقلام، عدم رعایت اصول نگهداری اقلام و کالاها، به ویژه برای کالاهای فاسد شدنی و دارای تاریخ انقضا و نیز حمل و نقل نامناسب و طولانی مدت با عودت کالا به مبدا و یا به اصطلاح کالای برگشتی مواجه شود که این موضوع میتواند در برگیرنده کالاهای سالم و یا ناسالم (معیوب) باشد. موضوع لجستیک معکوس شامل فرایند های مرتبط با کالاهای عودتی و برگشتی و نحوه برخورد مناسب با این نوع اقلام به منظور افزایش بهره وری، سود دهی و کارآمدی بیشتر سازمان لجستیکی میباشد.
تاثیر گذاری و تاثیر پذیری تولید کنندگان ، تامین کنندگان و مشتریان از یکدیگر و نیز نتیجه این اثر ها که در پایان به صورت کیفیت، زمان تولید و زمان تحویل، رضایتمندی مشتریان و کاهش هزینه ها مشخص میشوند، باعث آن شده است که لجستیک معکوس یه عنوان آرمانی بزرگ برای همه سازمان ها و موسسات موجود در زنجیره تامین به شمار آید.(کانان،۲۰۰۹)
۲٫۱٫۱ تعریف لجستیک معکوس
لجستیک معکوس اصطلاحی کلی است که در سطحی گسترده، در برگیرنده تمام عملیات مرتبط با مصرف مجدد کالا و مواد می باشد که مدیریت این عملیات می تواند به مدیریت بهبود توزیع و جمع آوری کالا و مواد منتهی شود. لجستیک معکوس را می توان لجستیک مرتبط با کالاهای برگشتی یا عودتی دانست. به طور کلی لجستیک معکوس را می توان اینگونه تعریف کرد: « انتقال دقیق، به موقع و درست مواد، اقلام و کالاهای قابل استفاده و غیر قابل استفاده از انتهایی ترین نقطه و آخرین مصرف کننده از طریق زنجیره تامین به واحد مناسب و مورد نظر» به عبارت دیگر لجستیک معکوس فرایند حرکت و انتقال برای کالاها و تولیداتی است که زنجیره تامین دارای قابلیت بازگشت هستند. (عالم تبریز، ۱۳۸۸)
لجستیک معکوس تمام فعالیت های زنجیره تامین را شامل می شود که به صورت معکوس اتفاق می افتد. مهم ترین اصل در لجستیک معکوس این است که بسیاری از مواد به اصطلاح غیر قابل استفاده و یا فاقد کاربرد برای مصرف کننده، دارای ارزش بوده و با اندکی اصلاح و مرمت میتوانند مجددا وارد زنجیره تامین شوند.
۲٫۱٫۲ تاریخچه به کارگیری لجستیک معکوس
لجستیک معکوس از بدو پیدایش خود در اشکال گوناگون در سازمان ها وجود داشته است، اما برخی از آنها از جمله سازمان های نظامی به دلایل متعددی توجه زیادی به لجستیک معکوس نداشتند و شاید فکر می کردند که لجستیک معکوس یک مقوله بلند پروازانه یا یک مقوله با فناوری فوق العاده پیشرفت است که، همواره مانع پیشرفت آنها می شود. در بسیاری از این سازمان ها، به طور مثال سازمان های نظامی در بررسی های عملکردی و بررسی و تجزیه تحلیل مسائل، لجستیک معکوس به عنوان یک اصل در نظر گرفته نمی شود. چراکه در زمانی که یک واحد ارتش، فعالیت های لجستیک معکوس را انجام می داد، از انجام چنین کاری هیچگونه نفع مالی عایدش نمی شد البته شاید توان محدود و قدرت ریسک کمتر نیروی نظامی از دیگر عوامل این کم توجهی بود. اما در سالهای اخیر فرماندهان، مدیران، و مسئولین سازمان های صنعتی و غیر صنعتی به دلایلی خواهان مطالعه و بررسی لجستیک معکوس با بهره گیری از روش شناسی فرایند مدیریت هستند. به طوریکه شرکت ها موسسات بسیار زیادی در اروپا، دریافته اند که به کار بردن استراتژی مصرف مجدد و بسته بندی دوباره کالاهای قابل بازگشت، (لجستیک معکوس) به بهبود سودآوری و کاهش فشارهای محیطی بسیار کمک می کند. بدون تردید امروزه با طرح نظریه های جدید در ارتباط با رضایت مشتریان، تولید بر اساس درخواست ها، و نیازهای مشتریان و مسائل رقابتی در بازار از یک سو و از سوی دیگر سودآوری برای تولید کنندگان اصلی، مانند شرکت های بزرگ خودروسازی و شرکت های بزرگ زنجیره ای که از نظر فیزیکی و جغرافیایی گستردگی پیچیده ای دارند و نیز تاثیر و گسترش نفوذ فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و نوع همبستگی هایی که بین تامین کنندگان و تولید کنندگان بزرگ است، این بحث به بحثی مهم و قابل توجه تبدیل گردیده است. (افقهی، ۸۶)
۲٫۱٫۳٫ دلایل استفاده از لجستیک معکوس
همانطور که می دانید به طور عمومی و سنتی، تولید کنندگان کالاها، پس از توزیع و سپس مصرف توسط مصرف کنندگان، هیچ گونه احساس مسئولیتی نمی کنند و تعهدی را در قبال تولیدات توزیع شده و مصرف شده خود نمی پذیرند. اما امروزه حجم محصولات تولیدی مصرف شده، خسارات قابل ملاحظه ای را در جهت تخریب محیط زیست به بار آورده است و همگان اعم از مصرف کنندگان و مسئولان نگران وضعیت محیط زیست خود هستندو با دغدغه فراوان روند رو به بهبودی را برای وضعیت محیط زیست خود دنبال می کنند. به نحوی که همگان از تولید کنندگان مختلف کالاها و اقلام انتظار دارند تا هزینه ضایعات و جمع آوری زباله های ناشی از تولیدات خود را بپذیرند و یا حداقل ضایعات کالاهای مصرفی را کاهش دهند. (افقهی، ۱۳۸۶)
این توجه روزافزون به مدیریت ضایعات و وضع قوانین جدید در خصوص ضایعات محصولات تولیدی، تولید کنندگان کالاها را به سمت بهبود فرایند تولید خود کشانده است، چراکه هزینه های انهدام و پاکسازی محیط زیست بسیار بالا است. از این رو، بیشتر شرکت ها و واحدهای تولیدی در اروپا و آمریکا مسئولیت جمع آوری، پخش و به روز کردن کالاهای دست دوم تولیدی خود را عهده دار شده اند. علاوه بر این موضوع، برای تزریق پویایی و توسعه یک سیستم لجستیکی مناسب، ضروری است که در زنجیره تامین یک سازمان لجستیکی، جامع نگری خوبی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، بحث توزیع معکوس و سایر ابعاد لجستیک معکوس به منظور فراهم کردن رضایتمندی مشتری به خوبی لحاظ شود. بدین معنا که مشتری پس از تامین نیازهایش، از سیستم لجستیکی مورد انتخاب خود احساس امنیت کند و مطمئن باشد که در صورت وجود هرگونه عیب و نقص در کالای توزیع شده که از ناحیه یکی از فرآیندهای تولید، توزیع، و یا انبار ناشی شده باشد، به وسیله استقرار لجستیک معکوس قابل پذیرش و رفع شدن است و به صورت کاملاً منظم، اقلام و کالاهای توزیع شده ای که برای مصرف کننده و یا مشتری قابل استفاده نیستند در زنجیره تامین به وسیله سیستم توزیع معکوس جمع آوری شده و توسط یکی از مراحل بهبود مستمر لجستیک معکوس در کمترین زمان ممکن برای مصرف کالا و اقلام مطلوب به مشتری بازگردانده می شود. این ایجاد رضایتمندی و امنیت خاطر برای مشتریان، به منزله دمیدن روح پویایی در یک سیستم لجستیکی است و استقرار این نظام و عملکردهای دقیق آن، می تواند خود به تنهایی تبلیغ خوبی برای افزایش رضایتمندی مشتریان، سودآوری بیشتر و نهایتاً افزایش مشتریان باشد.(افقهی،۸۶) پس عمده دلایل فعال شدن شرکت ها در لجستیک معکوس عبارت است از:
قوانین و مقررات زیست محیطی که شرکت ها را وادار می کند تا کالاها و محصولات از رده خارج (زاید) خودشان را جمع آوری نمایند و در رفتار تولیدی آینده خود مراقبت بیشتری کنند.
مزایای اقتصادی استفاده از کالاهای عودت داده شده در فرایند تولید به جای پرداخت هزینه های بالای انهدام ضایعات کالاهای دست دوم و افزایش آگاهی های زیست محیطی مصرف کنندگان.
بدیهی است که مصرف مجدد و طولانی مدت کالاها و محصولات به هر طریق ممکن، جزو دیدگاه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی سودمند به حساب می آید.
مصرف کنندگان و مشتریان سیستم لجستیکی، از استقرار سیستم لجستیک معکوس به شدت استقبال می کنند و این به دلیل سودی است که در اثر استقرار لجستیک معکوس عاید آنان می شود. مطلوبیت هایی همچون احساس امنیت خاطر از سالم بودن کالاهای مورد تقاضا و ضمانت سیستم برای کالاها و اقلام توزیع شده و نیز تقبل هزینه های ناشی از سالم نبودن کالا و اقلام از زمان جمع آوری
آن تا تحویل دوباره کالا برای استفاده، از جمله دلایل این تمایل شدید است.
مشتریان سیستم با استقرار سیستم لجستیک معکوس ثبات و بقا بیشتری را در فعالیت های خود احساس می کنند و این ثبات و پایداری به ویژه در گروه بزرگی از کالاهای برگشتی که مرور زمان از اعتبار و ارزش آن ها می کاهد، کاملاً مشهود است. به طور مثال مجله ها، روزنامه ها و کتب منتشره برگشتی در فرایند لجستیک معکوس هیچ گاه به مشتری آسیب نمی رساند و فروشنده به راحتی می تواند به هر مقداری که بخواهد تقاضا نموده و دغدغه تاریخ گذشتن و یا کهنگی کالاهای خود را نداشته باشد. (همان منبع)
اینگونه از برداشت ها و احساس امنیت خاطرها از فرایند لجستیک معکوس، انگیزه بسیار زیادی برای مشتریان ایجاد کرده است تا جذب سیستم هایی از توزیع شوند که این نوع نگرانی های آنان را رفع نماید و دیگر این که توجه طیف وسیعی از مشتریان به لجستیک معکوس، سبب روی آوردن شرکت ها و سازمان ها به این فرایند شده است.
۲٫۱٫۴٫ ابعاد لجستیک معکوس
توزیع: توزیع یکی از عناصر کلیدی در زنجیره لجستیک معکوس محسوب می شود.
« توزیع معکوس عبارت است از فرایند جمع آوری تولیدات یا بسته های تاریخ گذشته یا خسارت دیده از اولین تا آخرین مصرف کننده در زنجیره تأمین».
عمده ترین رکن لجستیک معکوس اجرای مناسب و به هنگام توزیع معکوس است؛ از این رو توزیع معکوس باید با پیش بینی های دقیق، مطالعات کارشناسانه و انجام تحقیق و پژوهشی علمی- کاربردی همراه باشد تا بتواند در طول زنجیره تأمین اثرگذاری خود را آشکار سازد. اصل یکپارچگی سیستم توزیع معکوس با سایر ابعاد لجستیک معکوس اهمیت شایان توجهی دارد، به نحوی که انجام صحیح و درست فعالیت ها و فازهای مختلف توزیع معکوس ارتباط مستقیمی با موفقیت و یا عدم موفقیت یک فرایند لجستیک معکوس دارد.
کنترل موجودی و برنامه ریزی تولید: یکی از مسائل بسیار مهم برای مدیران در سازمان های صنعتی، بازرگانی، پیش بینی میزان خریدها با توجه به امکانات داخلی و شرایط بازار است. از این رو هزینه خرید مواد و اجناس لازم برای تولید و فروش، و هزینه های مختلف موجودی (هزینه های سفارش، نگهداری، کمبود، قیمت خرید مواد و موجودی ها) از اقلام عمده هزینه است که مدیران می توانند از طریق به کارگیری فنون و روش های جدید، با تعیین میزان مقرون به صرفه بودن هر بار خرید، ضمن کاهش این هزینه ها، میزان سود سازمان را افزایش می دهند.
کنترل موجودی نقش بسیار حساس و مؤثری در کاهش هزینه ها و بهبود و موفقیت امور سازمان های مذکور برعهده دارد. اصولاً کنترل موجودی، یعنی نظارت بر فراهم آوردن مواد و اجناس موردنیاز سازمان از نظر کیفیت و کمیت، در زمان و مکان معین و مناسب و با صرف کمترین هزینه.
در لجستیک معکوس برای حفظ تداوم و هماهنگ کردن فعالیت های تولید و توزیع و جلوگیری از توقف عملیات به سبب کمبود موجودی و نیز قابل استفاده نمودن اقلام و کالاهای برگشتی باید خط مشی ها، نظام ها و روش هایی را اتخاذ نمود تا مجموع هزینه های مرتبط با موجودی ها را کاهش دهد. به عبارت دیگر، فعالیت های مرتبط با موجودی ها که می تواند شامل تهیه و نگهداری گزارش های موجودی ها، کنترل موجودی ها، تدوین وظایف افراد تحت سرپرستی واحد ذیربط، اجرای اصول، نظام ها و روش های پیشرفته و متناسب با وضعیت سازمان و … باشد تا مدیریت موجودی و برنامه ریزی تولید نیز در راستای کارکردهای لجستیک معکوس واقع شود. به طور مثال، یکی از شروط بسیار مهم در بازیافت و مصرف مجدد کالاها و اقلام تولیدی؛ جداسازی اقلام قابل استفاده و اقلام غیر قابل استفاده است. اقلام قابل استفاده می تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای تأمین قطعات سفارش داده شده مورد استفاده واقع شود، این روند در شکل ۱-۲ آورده شده است، چرا که بسیاری از عدم اطمینان ها و نارضایتی ها ناشی از رابطه مستقیم محصولات عودتی و برگشت داده شده با زمان، کیفیت و کمیت کالاها می باشد، که با جایگزین کردن اقلام قابل استفاده کالاهای برگشتی، علاوه بر صرفه جویی در هزینه ها، در ابعاد مختلف دیگری نیز می توان رضایتمندی مصرف کننده را نیز کسب کرد. این امر مستلزم پایه ریزی یک سیستم برنامه ریزی قوی در امر تولید و کنترل موجودی است. سیستمی که علاوه بر تفکیک قابل استفاده بودن یا نبودن اقلام برگشت داده شده، برنامه بهبود تولید را نیز ارائه دهد.
تأمین کنندگان
آخرین مصرف کننده
شکل ۱-۲ – فرایند لجستیک معکوس
در لجستیک معکوس برای تفکیک بهتر اقلام برگشتی از حیث قابل استفاده بودن یا نبودن باید انباری را در داخل انبار، برای «اقلام برگشتی قابل استفاده» و نیز انباری را برای «اقلام برگشتی غیرقابل استفاده» فراهم نمود. سپس با توجه به نوع کالا و اقلام برگشتی و بر حسب درجه بندی مراحل مختلف بهبود مستمر در لجستیک معکوس، در یکی از مراحل پنجگانه جای داده شود تا در صورت امکان به زنجیره تأمین باز گردد.
فناوری اطلاعات: فناوری اطلاعات می تواند کمک شایان در برپایی یک سیستم موفق لجستیک معکوس نماید؛ دنیا در آینده، شاهد فناوری های کاربردی و یکپارچه توانمندی در این زمینه خواهد بود که طبقه کاملاً جدیدی از انواع طراحی راهبردی زنجیره تأمین را ایجاد می کند. در حالی که این انواع، با طراحی های عملیاتی و تاکتیکی یکپارچه می شوند، طراحی زنجیره تأمین رشد خواهد کرد و به راه حل های متم
رکز بر طراحی تقاضای مبتنی بر فناوری اطلاعات (IT) می پیوندد.