۲-۳-۷-۴- رشد فروش
یکی از اهداف مدیران شرکتها به حداکثر رساندن ارزش شرکت از طریق افزایش سود میباشد، یکی از راههای افزایش سود، افزایش در فروش یا رشد فروش میباشد.
مدیران به مسئله به منظور کسب اعتبار و ارضاء شخصی در رشد موفقیتآمیز شرکت، کسب مسئولیت بیشتر و موقعیتهای بهتر و حیطه گسترده برای اعمال توانایی خود، علاقه زیادی نشان میدهند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
رشد در شرکتها بیشتر از زوایای زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
الف- رشد در داراییها
ب- رشد در فروش
ج- رشد در کارکنان
رشد در داراییها عبارت است از تغییراتی که در مجموع داراییها، در هر سال مالی نسبت به سال قبل ایجاد میگردد. رشد در کارکنان نیز از جنبه کمی مورد نظر قرار میباشد و تغییرات در میزان کارکنان شرکت در هر سال نسبت به سال قبل مورد ارزیابی قرار میگیرد.
رشد فروش نیز عبارت است از تغییرات در میزان فروش در هر سال مالی نسبت به سال قبل. با توجه به اینکه در این تحقیق هدف از بررسی نرخ رشد، مقایسه تغییرات ایجاد شده در میزان فروش هر سال نسبت به سال قبل میباشد بنابراین در این تحقیق مانند آبر (۲۰۰۵) از رشد فروش شرکت، به عنوان معیار نرخ رشد استفاده میشود.
۲-۳-۸- مباحث نظری سود و سودآوری
۲-۳-۸-۱- تعریف سود حسابداری و ویژگیهای آن
فعالان بازار سرمایه جهت تخصیص بهینه منابع مالی خود، نیازمند شناخت درست واحد تجاری میباشند. لذا همواره در جستجوی اطلاعات مرتبط با واحد تجاری هستند، تا بر اساس آن، تصمیم مناسب اتخاذ نمایند. سود حسابداری بر مبنای فرض تعهدی و طبق اصول پذیرفتهشده حسابداری، اندازهگیری میشود. بهطورکلی میتوان گفت: هدف از اندازهگیری سود عبارت است از تعیین وضعیت یک واحد تجاری درنتیجه عملیاتی که طی دوره معین انجام داده و اینکه به چه میزان بهبودیافته است. یعنی مفهوم سود، متعارف بهبود وضعیت واحد تجاری است. سود خالص در حسابداری، مازاد درآمدهای تحقق یافته بر کلیه هزینههای واقع شده در یک دوره مالی معین است و دارای پنج ویژگی زیر میباشد:
۱- سود حسابداری مبتنی بر معاملات واقعی است که شرکت انجام داده است.
۲- سود حسابداری بر مبنای فرض دوره مالی، بهعنوان یک امر بدهی قرار دارد و به عملکرد مالی شرکت در طی یک دوره زمانی مفروض یا مشخص اشاره دارد.
۳- سود حسابداری ایجاب میکند که درآمد تعریف، اندازهگیری و شناسایی شود. بهطورکلی اصل تحقق درآمد، معیاری برای شناسایی درآمد و درنتیجه شناسایی سود است.
۴- سود حسابداری، ایجاب میکند که اصل بهای تاریخی رعایت شود دارایی تا زمان تحقق فروش، برمبنای بهای تمام شده تاریخی ثبت میشود و در آن زمان هر نوع تغییری در ارزش شناسایی میشود.
۵- سود حسابداری ایجاب میکند که درآمدهای تحققیافته دوره، در رابطه با هزینههای مربوط، متناسب موردتوجه قرار گیرد. ازاینرو، سود حسابداری بر مبنای اصل تطابق قرار دارد. (بلکویی، ۱۳۸۳).
۲-۳-۸-۲- مفهوم سود در گزارشگری مالی
از دیدگاه اطلاعاتی، مفهوم تحقق سود، نتیجه فعالیت حسابداری را بیان میکند. ولی بهعنوان معیار اساسی اندازهگیری، همچنان مورد تردید قرار دارد. بر مبنای مفروضات بازار کارای سرمایه، تحقیقات تجربی مؤید این مطلب است که سود حسابداری دارای محتوای اطلاعاتی میباشد. البته حسابداران چه برای اندازهگیری سود و چه برای شناسایی اطلاعات انعکاس یافته در محاسبه سود حسابداری، همچنان بر نقش اندازهگیری سود تأکید ورزیده و تحلیلگران مالی نیز خواهان اندازهگیری آن میباشند.
۲-۳-۸-۳- مکاتب فکری در زمینه اندازهگیری سود
در مورداندازهگیری سود نظریهها گوناگون وجود دارد ازنظر بلکویی سه مکتب فکری پیرامون اندازهگیری سود وجود دارد:
۱- مکتب کلاسیکها[۲۰۶]
مشخصهی این مکتب، پذیرش واحد اندازهگیری پولی و اصل بهای تمامشده تاریخی میباشد منظور کلاسیکها از سود، سود حسابداری بر مبنای بهای تمام شده تاریخی است و سود حسابداری را بهعنوان سود واحد تجاری در نظر میگیرد.
۲- مکتب نئوکلاسیکها[۲۰۷]
مهمترین ویژگی این مکتب، پذیرش واحد اندازهگیری پول تعدیلشده بر اساس سطح عمومی قیمتها است. منظور نئوکلاسیکها از سود حسابداری، سود حسابداری تعدیل شده بر اساس سطح عمومی قیمتها، میباشد.
۳- مکتب رادیکالها[۲۰۸]
استفاده از ارزشهای جاری مشخصهی این گروه میباشد. البته این مکتب به دو شاخه تقسیم میشود. در شکل اول این مکتب که حسابداری بر مبنای ارزشهای جاری خوانده میشود، صورتهای مالی بر اساس ارزشهای جاری تعدیل شده و بر اساس سطح عمومی قیمتها تهیه میشوند و منظور این گروه از سود حسابداری، سود جاری میباشد. در شکل دوم این مکتب، صورتهای مالی بر اساس ارزشهای جاری تعدیل شده و بر اساس سطح عمومی قیمتها نامیده میشود. منظور این گروه از سود حسابداری، سود تعدیل شده میباشد. (بلکویی، ۱۳۸۳).
۲-۳-۸-۴- مزایای سود حسابداری
سود حسابداری که بر مبنای اصول پذیرفتهشده حسابداری، تهیهشده باشد مزایای زیر را دارا میباشد.
۱- از قابلیت اتکا برخوردار است زیرا بر مبنای درآمدها و هزینههای تاریخی اندازهگیری شده است.
۲- مستند به مدارک و اسناد مثبته میباشد و قابلیت رسیدگی دارد.
۳- سود حسابداری با تکیه بر اصل تحقق درآمد، محافظهکارانه میباشد.
۲-۳-۸-۵- معایب سود حسابداری
سود حسابداری طرفداران کثیری دارد ولی به دلیل محدودیتهای متعدد موجود در آن مورد انتقادات زیادی نیز قرارگرفته است ازجمله:
۱- مفهوم سود حسابداری تاکنون به نحو آشکاری فرمولبندی نشده است.
۲- مبنای نظری بلندمدتی برای محاسبه و ارائه سود حسابداری وجود ندارد.
۳- اصول پذیرفتهشده حسابداری اجازه میدهد که تعارضهایی در اندازهگیری سود دورهای در واحدهای انتفاعی مختلف وجود داشته باشد.
۴- تغییر سطح قیمتها، معنای سود محاسبهشده بر مبنای بهای تاریخی را تغییر داده است.
۵- سایر اطلاعات در مقایسه با سود حسابداری، ممکن است برای تصمیمگیریهای سهامداران و سرمایهگذاران مفیدتر باشد. (هندریکسن[۲۰۹] و ون بردا[۲۱۰]، ۱۹۹۲).
۲-۳-۸-۶- سودآوری چیست؟
سودآوری به توانایی شرکت در به دست آوردن درآمد و سود اشاره میکند. سرمایهگذاران و اعتباردهندگان علاقه زیادی به ارزیابی سودآوری جاری و آتی یک شرکت دارند. شرکتها برای جذب سرمایه موردنیاز خود مجبورند سود کافی برای تأمین بازده مناسب جهت سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به دست آورند. درصورتیکه شرکتها سود کافی تحصیل نکنند، آنها قادر به جذب سرمایه موردنیاز جهت اجرای انواع پروژهها از طریق سهامداران یا اعتباردهندگان نخواهند بود. دوام و بقاء یک شرکت در بلندمدت، به توانایی آن در کسب درآمد کافی برای کلیه تعهدات و تأمین بازده مناسب برای سهامدارن بستگی دارد.
۲-۳-۸-۷- نسبتهای سودآوری
این نسبتها، نتایج عملیات شرکت را ازنظر فروش یا بهکارگیری داراییها و نیز اثربخشی تصمیمات مدیریت را ازنظر بازدهی ناشی از سرمایهگذاریها و داراییها اندازهگیری میکنند. عملکرد ضعیف در این موارد، نشاندهنده عدم موفقتی است که در صورت اصلاح نشدن میتواند موجب توقف، ورشکستگی و انحلال واحد انتفاعی شود. (وکیلیفرد، ۱۳۷۴).
الف- نسبت سود بر فروش (حاشیه سود)
این نسبت، ازنظر توانایی در ایجاد سود کافی از هر واحد کالا برای شرکت مهم است. اگر فروش از یک حاشیه سود کافی برخوردار نباشد، شرکت در پوشش هزینههای ثابت و بازپرداخت بهره بدهی از یکسو و پرداخت سود مناسب برای سهامداران از سوی دیگر، مشکل خواهد داشت. حاشیه سود بهعنوان یک شاخص، توانایی شرکت را در مقابل شرایط و تغییرات بازار مشخص میکند. فرمول محاسبه آن به شکل زیر است:
(۲-۷۱)
ب- حاشیه سود ناخالص
دومین نسبت پیونددهنده فروش و سود، نسبت حاشیه سود ناخالص است که از تقسیم سود ناخالص به فروش به دست میآید. این نسبت سود حاصل از فروش را پس از کسر هزینههای مستقیم تولید نشان میدهد. این نسبت، میزان کارایی عملیات غیر مالی و ارتباط بین هزینههای غیر مالی و قیمت فروش را مشخص میکند.
(۲-۷۲)
تفاوت بین حاشیه سود و حاشیه سود ناخالص در هزینههای عمومی و اداری است. بنابراین این حاشیه سود، بیانگر این تصویر عملیاتی کلی از شرکت است.
ج- بازده سرمایهگذاری (ROI)[211]
بازده سرمایهگذاری (ROI) جزء معیارهای کارایی عملیات است که تحت تأثیر هزینه بهره و مالیات یا میزان بدهی قرار نمیگیرد. شرکتهایی که بهطور مؤثر از داراییهای خود استفاده میکنند، دارای بازدهی بالا میباشد و شرکتهایی که کارایی کمی دارند، از بازدهی پایینتری برخوردار خواهند بود. ROI نتیجه نهایی چندین متغیر مهم است که از سیستم دوپونت نشأت گرفتهاند. در سیستم دوپونت تجزیه ROI به اجزای مهم آن، به تحلیلگران در شناخت اثرات مختلف آنها و پیشبینی روند آینده کمک میکند.
مدیران نسبتهای سودآوری را با نسبتی از فروش به سرمایه (داراییها) پیوند میدهند. یک عامل مهم در توانایی شرکت جهت سودآوری، ارتباط بین سطح فروش و سطح داراییهای مورد نیاز برای رسیدن به سودآوری مناسب میباشد. بهطورکلی ارتباط بین فروش، داراییها و سود در قالب نسبتهای سودآوری موردتوجه قرار میگیرد.
۱- نسبت EBIT به فروش
شاخصی برای درک چگونگی کنترل هزینههاست و گردش داراییها، توانایی شرکت در تولید و بازاریابی سطح فروش را نشان میدهد.
۲- نسبت گردش مجموع داراییها