۸۶۱- مکدّر: تیره، غمگین و افسرده. (فرهنگ فارسی معین)
زنگار: زنگ فلزات ، آیینه و جز آن. (فرهنگ فارسی معین)
معنی بیت: نطق طوطی بدون لحاظ معنی است، یعنی از کلام این قسم نفهمان، کدورت خاطر ایجاد می شود؛ مثل وقتی که آیینه را مقابل طوطی گذاشته و تعلیم نطق می کنند و طوطی با دیدن هم جنس خود در آیینه صحبت می کند و نطق نسنجیده و بی معنای طوطی در مقابل آینه سبب ایجاد تاری و کدورت در آیینه صاف و زلال می شود .
«آیینه و طوطی» با هم تناسب دارند.
۸۶۳- به چشم کم دیدن: کنایه از حقیر دانستن و ارزش و اعتباری قایل نشدن.
۸۶۴- سیه مست: بسیار مست.(فرهنگ فارسی معین) بد مست . (آنندراج ( کمال مستی که باعث می شود از خود خبر نداشته باشد.
۸۶۶- قرعه : آنچه که با آن فال بزنند.(فرهنگ فارسی معین)
حافظا سر ز کله گوشه خورشید بر آر بختت ار قرعه بدان ماه تمام انـــدازد
(حافظ)
۸۶۷- از این جهت که آیینه را در گذشته بیشتر مدوّر می ساختند آن را به نان تشبیه کرده و به خاطر جلا و روشنی اش، آن را به آب تشبیه نموده است.
۸۶۹- «از خود» لطافت ایهامی دارد: ۱٫به معنی خود( ضمیر مشترک) که فاعل برای روزی است ۲٫ از روی قصد و به اختیار.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۸۷۰- گوی گریبان: تکمه گریبان است که در حلقه اندازند تا بسته شود. (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دکمه یقه. به نقل از ( دهخدا، ۱۳۸۵: ۲۴۷۰)، (برهان، ۱۳۶۲: ۱۸۶۴)
یعنی گردی که بر باد می رود بویی ندارد.
۸۷۲- تشریف : بزرگوار گردانیدن ، خلعت دادن.(فرهنگ فارسی معین)
به طهــارت گذران منزل پیری و مکن خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
(حافظ)
رهآورد: سوغات، هدیه ،تحفه.(فرهنگ فارسی معین)
چشم داشتن: توقع و امید داشتن.(فرهنگ فارسی معین)
رو بر رهــش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
(حافظ)
معنی بیت: همه دوستان تمایل دارند که خلعتی برای آنها بیاورند من به جز دیدار دوستان انتظار هیچ سوغاتی دیگری ندارم.
۸۷۳- معنی بیت: هر داغی را که عاشقان تو در اثر آتش عشقت بر سینه شان می گذارند، بی گمان در بزرگی، با مهر نبوت پیغمبر (ص) مقابله و برابری نماید.
مفهوم بیت: مبالغه در بیان شأن و شکوه داغ عشق.
ترک ادب شرعی در این بیت صورت گرفته است.
می ترسم: با توجّه به « کم گرفت» در علم معانی ، « یقین دارم و بی گمان» معنا می شود.
۸۷۴- فاعل فعل «افتاده است»: مجنون
«بر سر کسی آمدن»، به معنی به دیدار کسی آمدن، از ویژگی های زبانی غنی است.
۸۷۵- ساعت و ریگ درون آن (ساعت شنی) یکی از مضمون سازترین اشیاء نزد غنی است.
۸۷۶- چشمه : در این بیت منظور زخم است که خون از آن تراوش می کند.
جو : در این بیت اشاره دارد به داغ (زخم)که خونابه از آن روان است.
۸۸۰- معنی بیت: ته نشین شرابی که پر از نشاط است ، آخر آن درد ماتم و غم است مثل رنگ حنا که در آخر دست را سیاه می کند.
ایهام دو گانه خوانی: دُرد ( ته نشن شراب) و دَرد(رنج، محنت).
۸۸۳- به خاطر زرد رنگ بودن هلال ماه، آن را به آب زر نسبت داده است.
۸۸۴- از آن جایی که پر طاووس به کار بالش می آید، می گوید که از نا به کار آمدن و بی مصرف بودن خود داغم ؛یعنی، اندوهگین و متأسفم.
۸۸۵- معنی بیت: مرا کسی به خاطر کم رتبگی و بی اعتباری به یاد ندارد و شعرم را یاد نمی گیرد، و به تعبیر دیگر آن که: شعری که من گفته ام بی همتاست و مشابه آن را کسی به یاد ندارد.
بیت دارای آرایه ذو وجهین است یعنی مضمون این بیت هم فخرفروشانه و هم متواضعانه است.
۸۸۶- یعنی ماه از پرتو رخسار محبوب آن چنان منوّر می شود که هاله گرداگرد آن مثل مشعل بسیار گردنده، روشن و درخشان به نظر می آید.
۸۸۸- تشبیه دام به چین به خاطر شکن در شکن بودن آن است.
معنی بیت: وقتی چین و چروک در صورتم ظاهر شد، رنگ چهره ام همچون پرنده ای وحشی که از دام گریزان است از لابه لای چین و شکن پوست صورتم می پرد.
۸۹۰- بخیه بر لب زدن : کنایه از خاموش کردن کسی . ( آنندراج)
۸۹۱- معنی بیت: بخت بد من برای بردن خواب از مردمک چشمم سیاهی و نحوست می خواهد، همانطورکه دزدان برای دزدی کردن از مردم در سیاهی و تاریکی شب اقدام می کنند.
ایهام تناسب: میان مردم و چشم .
۸۹۲- یعنی زلیخا که ادّعای پاکدامنی می کرد، چاک پیراهن یوسف بر دعوی او می خندد و او را تحقیر می کند.
تشبیه چاک پیراهن به خنده.
۸۹۵- معنی بیت: به خاطر گران بودن کالای من، می ترسم که خریدار قیمت را بشکند و پول کمی بدهد و یا به تعبیر درست تر : می ترسم از هول و حیرت گرانی قیمت متاع من، رنگ از روی خریدار بپرد.
این بیت دارای یک پیچیدگی معنایی خاص است. رنگ … بشکند؟! یا؛ رو…بشکند؟! رو(روی) خود به تنهایی به معنی رونق است. بنابراین مراد، شکستن رونق مشتری است که چندان مفید معنا نمی نماید. امّا «رنگ…بشکند» شکستن رنگ، به معنی پریدن رنگ یا رنگ باختن، مسبوق به سابقه است.
۸۹۷- معنی بیت: به جز کیسه پول طلا و نقره ام که به واسطه بخشیدن و خرج کردن خالی می شود ، هر مفلس و درویشی که در نزدیکی من است به خاطر یاری و سودی که به او می رسانم توانگر و ثروتمند می شود.
مفهوم کلی بیت: بخشش بسیار.
ایهام تناسب : در لفظ غنی ( تخلّص شاعر) با توانگر.