این روی خوب تو سبب زندگانیم
یک روزه وصل تو طرب جاودانیم
جز با جمال تو نَبُوَد شادمانیم
جز با وصال تو نبود کامرانیم
بی یاد روی خوب تو ار یک نفس زنم
محسوب نیست آن نفس از زندگانیم
دردی نهانیست مرا از فراق تو
ای شادی تو آفت درد نهایتم
درون مایه اصلی غزل:
در این غزل کوتاه، شاعر در مقام عاشق روی سخنش با معشوق زیبا روی است، عاشق تمام زندگی و شادی و خوشحالی اش را حول وجود معشوق و در داشتن و وصال او می بیند، و زندگی اش را در گرو یاد معشوق می داند. و در بیت آخر به دردی اشاره می کند که از فراق یار در دل دارد و آفت آن، خشنود بودن معشوق است. به اندازه ادبیات و به قدر کفایت، آرایه های ادبی در این غزل مراعات شده است که به آن پرداخته می شود.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول :
ای کسی که چهره نیک تو مایه وعلّت زنده بودن و زندگی کردن من (عاشق) است، حتی یک روز، رسیدن و بودن در کنارتو باعث شادی همیشگی من است. ای : ندا، روی خوب تو : منادا (منظور از کنایه معشوق است)/رویِ خوب تو: اضافه توصیفی/ سبب: مایه / علت باعث/ زندگانیم: زندگی و زنده بودن من / یک روزه وصل تو: حتی یک روز، وصال و رسیدن به تو/ وصل تو: اضافه تخصیصی / طربِ جاودانیم: شادی همیشگی ام، اضافه توصیفی/
بیت دوم :
به غیر از زیبایی تو (ای معشوق) برای من خوشحالی وجود ندارد، و به غیر از وصل و رسیدن به تو برای من پیروزی نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بیت سوم:
بدون یاد آوری و خاطره چهره نیک تو (ای معشوق) اگر یک نفس بکشم، یک نفس جزو زندگی و زنده بودن من به حساب نمی آید. (بی یادِ رویِ خوبِ تو): تتابع اضافات / ار : اگر/ یک نفس زنم : یک نفس بکشم/محسوب نیست : به حساب نمی آید/ نفس: دَم و بازدم، جناس تکرار/رویِ خوب: اضافه توصیفی/ زندگانیم: زندگانی من، زنده بودن من/
بیت چهارم :
از دوری و هجران تو برای من درد پنهانی وجود دارد، ای کسی که خوشحالی تو برای ناراحتی پنهانی من بلا محسوب می شود. نهانیست: پنهانی است، مخفی است / فراق تو : اضافه تخصیصی/شادی تو:اضافه تخصیصی/ آفت درد نهانتم: بلای ناراحتی پنهانی من/آفت: بلا، آسیب، ضرر/ نهانیم: پنهانی من/
وزن غزل :
(این غزل بروزن مفعول و فاعلاتُ مفاعلُ فاعلن و بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوب سروده شده است.
قافیه :
قافیه های این غزل عبارتند از: (زندگانیم، جاودانیم، کامرانیم، زندگانیم، نهانیم)
ویژگی های سبکی غزل:
شاعر در مقام عاشق در این غزل با معشوق بطور غیر حضوری درد و دل کرده است، غزل حال و هوای خبری دارد و در هر بیت شاعر از احساسات خود صحبت کرده و با معشوق اتمام حجّت کرده است. غزل در نگاه اول ساده است امّا از ویژگی های سبک عراقی بهره برده است که در بافت ادبی و آرایه ها، شرح داده شده است.
۴-۲-۴۱٫
درمان دل خود از که جویم
افسانه خویش با که گویم
تخمی که نروید آن چه کارم
چیزی که نیابم آن چه جویم
آورد فراق زد رویی
دور از رُخت ای صنم به رویم
ای یوسف عصر بی رخ تو
بیت الاحزان شدست کویم
اندر ره حرص باد و همراه
چون بیم امید چند پویم
من تشنه بر آن لبم و گر چند
بر چهره همی رود دو جویم
بی سنگ شدم فرقت آری
وقتست اگر نه سنگ و رویم
درون مایه اصلی غزل :
انوری در این غزل، روی سخنش یا معشوق است، انوری در مقام عاشق از دست معشوق دلگیر و ناراحت است، از اینکه محرم رازی نیست، تا درد دل خویش را از غم معشوق بگوید دوری و بیم و امید اشک دو چشم. این غزل دارای صناعات معنوی و آرایه های ادبی خاص خودش است، و باید مورد بررسی قرار بگیرد.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول :
داروی دل خویش را از چه کسی جستجو کنم، داستان خودم را با چه کسی بگویم . درمانِ دلِ خود: اضافه توصیفی / جویم : جستجو کنم / از که : از چه کسی/افسانه خویش : داستانِ خویش، اضافه تخصیصی / با که : با چه کسی/گویم : تعریف کنم/
بیت دوم :
تخمی که روییده نشود برای چه بکارم، وقتی چیزی را پیدا نمی کنم، برای چه جستجویش کنم. تخم ، روییدن، کاشتن : مراعات نظیر / چه : برای چه، جناس تکرار/
بیت سوم :
دوری و هجران (از چهره تو ای معشوق من) صورت زرد و بیمارگونه برای چهره من به ارمغان آورد. زرد رویی : روی زرد رنگ، چهره زرد، کنایه از بیمارگونه بودن / فراق و دوری : مترادف/ای : ندا، صنم : منادا / رویم : صورتم، چهره ام/
بیت چهارم :
ای کسی که در زمانه حالا یوسف به حساب می آیی (از زیبایی و جمال)بدون چهره تو، کوی من، خانه من، خانه غم شده است. بیت تلمیح دارد به شخص حضرت یوسف (ع) / عصر : زمانه/یوسف : حضرت یوسف پیامبر، کنایه از زیبایی و شکوه و جمال/بی رخ تو : بدون سیمای تو / رخِ تو : اضافه تخصیصی / بیت الا حزان : قید مکان خانه غم و اندوه / کویم : کوچه ام، راهم/
بیت پنجم :
در راه طمع با دو تا همسفر، مانند ترس و امید، چقدر بپیمایم، و طی کنم/رَهِ حرص: راه حرص وطمع / بیم و امید: تضاد، آرایه جمع/ چند: چقدر/پویم: جستجو کنم/