«ان العبد لیذنب الذنب فید خل به الجنه یکون نصب عینیه تایبا فارا حتی یدخل به الجنه» ؛ بنده گناهی می کند وبه وسیلۀ آن به بهشت می رود زیرا گناه پیوسته در خا طر اوست و وی توبه کنان و از گناه گریزان است(پاینده،۱۳۶۷، ص ۱۳۱).
۲ـ ۶ـ۱۱ توبه و عفو خدا
توبه دری به سوی گذشت و عفو خداست.
«انت الذی فتحت لعبادک بابا الی عفوک فسمیته التوبه»؛تویی که برروی بندگا نت دری به سوی بخشش گشودی وآن را توبه یا (بازگشت)نامیدی (مصباح المنیر، ۱۳۷۴، ص۱۶۲).
۲ـ ۶ـ ۱۲ توبه و نعم الهی
گناهان مانع رزق بندگان است؛ برای آنکه از گناهان توبه کنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«ان الله یبتلی عباده عند الاعمال سیئه بنقص الثمرات و حبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تایب»)؛ خداوند بندگان خود را که گناه کارند، با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات، و بستن در گنجهای خیرات آزمایش می کند برای آن که توبه کننده ای بازگردد. (دشتی،۱۳۷۶ ص۷۲ )
۲-۶-۱۳ توبه وسعۀ رحمت
گناهان اگر به آسمان هم برسد خداوند توبه را می پذیرد.
«لوا خطاتم حتی تبلغ خطایاکم السماء ثم تبتم لتاب الله علیکم»؛ اگر آن قدر خطا کنید که خطا ها یتان به آسمان برسد و سپس توبه کنید خدا توبۀ شما را می پذیرد (پاینده، ۱۳۶۷، ص ۴۸۹).
« قد جعل الله سبحا نهُ الاستغفار سبباّ لدرورالرزق ورحمه الخلق»؛هما نا خدا استغفار وآمرزش خواستن را وسیلۀ دائمی فرو ریختن روزی و مو جب رحمت آفرید گان قرار داد(دشتی ،۱۳۷۶،ص۷۲)
۲-۶-۱۴توبه ودرمان
گناه بیماری ودوای آن توبه است.
«الذنوب الداء والدّواء الاستغفار والشفاءان لا تعود»؛گنا هان دردند وداروی ان استغفار است وشفا ی این بیماری آن است که دیگر به گناه باز نگردی(رسولی محلّاتی،۱۳۸۵،ص۵۱)
۲-۷سر گذ شت تو به کنند گان درقرآن کریم
در قرآن مجید سر گذشت توبه کنندگان بیان شده است؛ مانندتوبۀآدم(ع)و توبۀ یونس(ع) و قوم او،توبۀ ابو لبابۀ انصا ری ،که درذیل به بعضی از آن ها اشاره می شود:
۲ـ ۷ـ۱ توبۀ انبیاء(ع)
۲-۷-۱-۱توبۀآدم (ع)
خداوند تبارک وتعالی آدم (ع) را دربهشت ازنزدیکی به درخت نهی کرد امّا شیطان،آدم(ع)را فریب داد؛با ترک اولی و استفادۀ از میوۀ آن، از بهشت رانده شد؛به زمین آمدوسال های بسیاری گریه کرد.
آن حضرت خدا را به حق خمسۀ طیّبه یعنی محمّد (ص) ،علی(ع) فاطمه (ع)،حسن (ع)وحسین (ع)سوگند دادکه توبه اش را بپذیرد و خداوند توبۀ او را پذیرفت (مقتبس ازرسولی محلّاتی،۱۳۷۳،ص۲۳).
۲-۷-۱-۲توبۀیونس(ع)
یونس(ع) درسرزمین نینوا بیش از صد هزار نفر را به توحید و پرستش خدای یگانه دعوت کرد؛گویادو نفر به او ایمان آوردندوگروه کثیری دعوتش را نپذیرفتند.
یونس(ع)دیگرنتوانست تحمّل کند، آن هارا نفرین کردوعذاب الهی نزدیک شدحضرت ازمیانۀ قوم خودخشمناک بیرون رفت تا به دریا رسید ،سوار برکشتی، که نهنگی مانع حرکتش شد ؛ به قید قرعه حضرت یونس (ع)را به دریا انداختند. نهنگ یونس(ع) را بلعید؛خداوند به ماهی وحی فرستاد هیچ استخوانی را از او مشکن و هیچ پیوندی را از او قطع مکن.
یونس(ع)به سبب ترک اولی درپیشگاه پروردگارصدا زد «لا اله الّا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین»(انبیاء،۸۷)؛جز تو معبودی نیست ،منزّهی تو!من از ستمکاران بودم.
دعایش اجابت شد و از غم نجات یافت .قوم او نیز بعد از بت پرستی همگی موحد و خدا پرست شدندودعوت او را پذیرفتند. (مقتبس ازطبا طبا یی،۱۳۶۶،ج۱۷،ص۲۸۸).
توبۀ انبیاء (ع) باتوبۀ عوام تفا وت داردکه توضیح آن بعداّ خواهد آمد.
۲-۷-۲توبۀ جوانان
۲-۷-۲-۱توبۀ بهلول
جوانان بسیا ری از گنا ها ن تو به کرده اندکه راه ورسم بندگی خدای- عزّ وجل- را به رهروان آموخته اند ؛ پیامبر گرامی اسلام فرمود: «ما من شیءٍ احبُّ الی الله – تعالی- من شابٍ تائب» ؛ هیچ کس پیش خدای والا محبوب تر از جوان توبه گر نیست(پاینده،۱۳۶۷،ص۵۵۴).
یکی ازآن جوا ن ها ،بهلول نبّاش است؛او جوانِ زیبایی بود. روزی گریان نزد رسول خدا (ص)آمد وسلام کرد؛حضرت جوابش رادادوفرمود:« ای جوان برای چه گریه می کنی؟»اوگفت:«چگونه گریه نکنم با این که گنا ها نی مرتکب شده ام که اگر خدای عزّوجلّ مرا به برخی ازآن ها مؤاخذه کند به دوزخم خواهد برد.
حضرت فرمو د: « وای بر تو ای جوان آیا نمی خواهی یکی از گناهانت را بگویی» جوان گفت : «یارسول الله می گویم» او گناهِ خود را شرح داد .رسول اکر م (ص) بسیارنارا حت شدند واو رابه شدّت از نزد خود راندند . جوان گنهکار برای توبه به کوه های اطراف مدینه رفت و مدت چهل شبانه روز به گریه و زاری مشغول شد؛ سپس خدای مهربان این آیه را نازل کرد:« و الذین اذافعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکرواالله فا ستغفروا لذنو بهم ومن یغفرالذنوب الاّ الله…» (آل عمران، ۱۳۵)؛و کسانی که هر گاه مرتکبِ عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند خدا را یاد کرده و برای گناهان خود طلب آمرزش کنند وکیست جز خدا که گناهان را ببخشد.
چون آیه نازل شد،
« حضرت با اصحاب به راه افتادند وبه کوهی که جوان درآن بود آمدند وجای او را پیدا کردند.دیدندکه میان دو سنگ ایستاده ودست های خودرا به گردن بسته ورو یش –ازشدّت آفتاب-سیاه شده و مژگانش-از گریۀبسیار-ریخته و با زاری به در گاه خداوند چنین می گوید:«ای آقای من مرا خوشروی وزیبا آفریدی ،ای کاش می دانستم در بارۀ من چه اراده داری می خواهی مرا در آتشت بسوزان
ی یا در پناه خویش مأوا دهی؟ تو احسان فراوان به من کردی و نعمت بسیار به من دادی؛ای کاش می دانستم سر انجام به بهشتم می بری یا به سوی دوزخم می رانی؟خدایا !خطای من از آسمان ها،زمین ،کرسی وعرش عظیم توبزرگ تر است؛ای کاش می دانستم که خطایم رابخشیده ای یا روز قیامت مرا رسوا می کنی. پیوسته این سخنان را می گفت و می گریست و خاک بر سر می ریخت در حالی که درندگان در اطراف او اجتماع کرده وپرندگان بالای سرش صف زده بودند. در این وقت رسول خدا(ص) پیش رفت و دست های او را از گردنش گشود و خاکِ روی سرش را پاک کرد وبه او فرمود:ای بهلول !مژده که از آتش دوزخ آزاد گشتی. آن گاه رو به اصحاب خود کرده وفرمود :شما نیز ما نند بهلول گنا ها ن خودرا جبران کنیدوآیه ای را که خدا در بارۀ او نازل کرده بود برایش خواند و او را به به بهشت نوید داد(رسولی محلّاتی،۱۳۸۵،ص۷۲).
۲ -۷-۳ توبۀمتخلّفان
دریکی از جنگ های صدر اسلام رسول اکرم(ص)با گروهی از مسلمانان برای دفاع از سر زمین مسلمانان عازم تبوک شدند.
گروهی از مردم و منافقان و سه نفر از آن ها به نام های مراره، کعب و هلال، از شرکت در جنگ خودداری کردند. پس از بازگشت مسلمانان ازجنگ، آن سه نفر برای عذرخواهی به نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتند .
امّا نه تنها پیامبر خدا(ص)، بلکه مردم نیز از سخن گفتن با آنها خودداری کردند و زندگی بر آن سه نفر بسیار سخت شد تا حدی که آنها مجبور شدند برای توبه به کوه های اطراف پناهنده شوند. پنجاه روز طول کشید تااین آیه نازل شد:« و علی الثلاثه الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم …»(توبه،۱۱۸)؛وهم چنین آن سه نفرکه (از شر کت در جنگ تبوک) تخلّف جستند (ومسلما نان با آنان قطع رابطه نمودند)تا آن جا که زمین با همه وسعتش تنگ شد. و خداوند توبه آ ن ها را پذیرفت. (مقتبس از رسولی محلّاتی،۱۳۸۵،ص۶۸) .
۲ -۷- ۴سرگذشت توبه کنندگان در احادیث معصومین(ع)
۲-۷-۴-۱ توبۀراهزن
مردی با خا نواده اش به سفر دریایی رفتند.در راه کشتی آن ها شکست وتنها زن آن مرد خود را به ساحل رساند.راهزنی زن رادیدوخواست با او بیامیزد.
زن به سبب گناه ازخداوند ترسان بود ومی لرزید. راهزن ازآن با خبرشد و بدون آن که با او کا ری انجام دهد، برخاست و تصمیم گرفت توبه کند.و آن چنان قربی نزد پروردگار یافت که گناهان گذشتۀ او آمرزیده ومستجاب الدعوه شد(مقتبس از کلینی،ج۳،ص۱۱۱) .
۲-۷-۴-۲توبۀ مردگنهکار
روزی مردی نزد امیر مؤمنان علی(ع) آمد وبه عمل بسیارشنیعی اعتراف کرد. آن مرد سه مرتبه اقرار خود راتکرا رکرد در مرتبۀ چهارم حضرت فرمود :
« پیامبر (ص)دراین واقعه سه حکم فرموده است هریک را می خواهی اختیار کن :یکی این که دست وپا یت را ببندند و از کوه پرتابت کنند یا ان که با شمشیر ترا بکشند یا با آتش ترا بسوزانند»او گفت :«سوخته شدن با آتش راانتخاب کردم ».
گودالی پر از آتش برایش مهیّاکردند؛درحالی که آن مرد گریه می کرد برخا ست و درمیان آتش نشست.حضرت امیر المؤمنین گریه کردند ودیگران نیز گریه کردند سپس آن حضرت فرمود :«بر خیز ای مرد که ملائکه آسمان وزمین را به گریه درآوردی به درستی که خداوند تو به ات را پذیرفت»( مقتبس از دستغیب،۱۳۸۸،ص۲۲۷) نتیجه این که توبه درقرآن کریم ، بازگشت از جمیع گناهان است ؛آن چه رضای خدا در آن نباشد، توبه از آن لازم است توبه از عدم پرداخت زکات ،توبۀ فرار از جهاد،توبه از خوردن مال یتیم،توبه ازنافرمانیِ خدا ورسول او، توبه از پیروی هوای نفس ،توبه ازشایعه پراکنی وا نتشارسخنان بی اساس توبه ازتوجیه گناه،وگناهان بسیارِ دیگرکه آثار زیّان بار اجتماعی وفردی آن را نمی توان از نظر دور داشت. اگر در قرآن توبه از گناهان خاصی مطرح شده است آن ها از مصادیق توبه است؛دامنۀ توبه زمان ، مکان را در می نورددوگستره ای به وسعت حیات بشریّت را در بر می گیرد. هر کس به اندازه بینشِ عر فا نی خود از توبه استفاده می کند ؛ سالک با عبودیّت مراتب توبه را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد تا به مراحل با لای توبه نائل شود. خداوند تبا رک و تعالی می فرماید : « والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا…»(عنکبوت،۶۸)؛آنها که درراه ما(با خلوص نیّت) جهاد کنند قطعاً به راه های خود هدایت شان خواهیم کرد. توبه بزر گ ترین جهاد ،مبارزه بادشمن ترین دشمنان ، یعنی بت نفس است «واجعل نفسک عدواّ تجا هده «؛ نفس خویشتن را دشمنی قرار ده که با او مبارزه می کنی ( همان،ص۷۴). و حاصل این پیکار لقای پروردگار است «من کان یرجوا لقاء ربۀ فلیعمل عملاّ صالحا ولا یشرک بعباده ربّۀ احدا»(کهف،۱۱۰)؛هرکس که به لقای پروردگارش امید دارد باید کا ری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در در عبادت پروردگا رش شریک نکند.آراءِ مفسرین نیز مشابه یکدیگراست و تفاوت چندانی با یکدیگرندارند.
فصل سوم
تحلیل عرفانی توبه
درآمد
در این فصل آثار بزرگان و مشایخ عرفان و تصوف در کتاب های منثور بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. به همین علت فصل جداگانه ای برای آن در نظر گرفته نشده و در پایان حکایت های توبه کنندگان آمده است. البته باید به این نکته توجه داشت که تا پایان قرن ششم بحث گسترده ای درباره توبه نشده، مطالب، مجمل و سربسته ارائه شده است و هر یک به گوشه هایی از بحث اشاره کرده اند.
۳ـ ۱ تعریف توبه
۳ـ ۱ـ ۱ توبه در لغت
معانی متعددی برای توبه آمده است: