“
یکی از روش های تربیتی که در قرآن بیان شده تذکر است، که مربی با رفتار و گفتار متربی را آگاه کند و شیوه هایی بر طبق این روش بیان کردهاست: توصیه، موعظه، مواجهه با وجدان، انذار، برخورد قهری شدید، سختگیری.
۷– معین (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان «راهکارهای تربیتی قرآن در شکوفایی انسان» به این نتیجه دست یافت که عوامل موکرد و شکوفایی انسان از دیدگاه قرآن را حیات طیبه، عمل صالح، عدالت گرایی، میانه روی و اعتدال، قانون گرایی، توحید باوری و ولایت مداری در نظرگرفت .
۸ – قطبی (۱۳۸۹) در تحقیقی تحت عنوان «راهبردهای قرآنی تربیت دینی» بیان کرد که راهبردهای در نظر گرفته عبارتنداز : تعظیم، تکریم، تبیین، و تبشیر و تحذیر که تعیین کننده جهت گیری فعالیت ها و اقدامات تربیتی هستند.
۹- علوی (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان «تربیت در قرآن و نهج البلاغه» نتایج تحقیق خود را این چنین بیان میکند : نتایج تحقیق مبین آن است که قرآن و نهج البلاغه هر دو دارای آرای و نظرات قابل توجهی در خصوص ویژگی های خدا انسان، طبیعت، دنیا، و مرگ میباشند که می توان از آن ها به عنوان مبانی تربیت استفاده نموده و از آن ها اصول، رهنمودها و نکات تربیتی را به منزله استلزامات تربیتی مبتنی بر آن مبانی، استخراج و استنتاج نمود. با توجه به اینکه هدف غائی تربیت، سوق دادن مترّبی به سوی خدای واحد و یکتاست و مربی تلاش خود را میکند با توجه به مبانی تربیت که در بالا مطرح شد، متربی را به سوی کمال پیش ببرد.
۱۰ – بهروان (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان «مقایسه مرگ اندیشی در نهج البلاغه و مینوی فرد و بهره های تربیتی آن» نتیجه های تربیتی اندیشیدن به مرگ را این چنین بیان میکند :
۱ – «آماده شدن آدمی برای مرگ و باز داشتن او از غفلت از مرگ و وسوه ی شیطان» (خطبه: ۶۳).
۲ – «مبادرت به انجام کارهای نیک و شتاب در آن ها» (حکمت : ۳۰).
۳ – «غرق نشدن در آرزوها و رویاهای دروغین» (خطبه :۱۱۳ و حکمت: ۹۸).
۴ – «بازداشتن از کارهای ناپسند» (خطبه: ۹۸).
۵ – «خوار کردن دل» (نامه ی :۳۱).
۶ – «غنیمت شمردن فرصت ها» (خطبه: ۷۵).
۷ – «آماده شدن برای سفر آخرت و آباد کردن جهان واپسین» (خطبه: ۲۳۰).
۸ – «بازداشتن آدمی از غفلت» (خطبه: ۶۳).
۹ – «رهنمون کردن آدمی، به سوی آنچه از جانب پروردگار خویش بدان مامور است»(خطبه: ۲۳۰).
۱۱ – جاویده کلاته جعفرآبادی (۱۳۸۵) مقاله ای تحت عنوان «تربیت عقلانی و تربیت معنوی در نهج البلاغه» هدف اصلی در این مقاله این است که جنبه ی عقلانی و معنوی دو ساحت مهم شخصیت آدمی را شکل میدهند. از دیدگاه امام علی (ع) عقل ثروت وجوی انسان و پشتیبان او در زندگی است ؛ امام علی (ع) معتقد است عقل حجت باطنی حیات فردی و اجتماعی انسان است و عقل را عامل نجات انسان، شرط تمییز حق از باطل و مایه بینایی آدمی می دانند و تربیت معنوی از ابعاد مهم شخصیت انسان است، ایمان به خدا، تقوی، عدالت، جهاد و پیروی از سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار از مهمترین جلوه های جنبه معنوی به حساب میآیند و مهمترین ابزار تربیت امام علی (ع) پیروی از سیره نبوی و ائمه معصومین میداند که وسیله رستگاری انسان است.
۱۲ – محمدی (۱۳۷۵) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «بررسی تربیت اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه» اینگونه نتیجه گیری میکند که اولاً مفهوم تربیت اجتماعی از نظر نهج البلاغه متفاوت از سازگاری اجتماعی است. ثانیاًً اهداف تربیت اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه متفاوت از اهداف سازگاری اجتماع باشند، ثالثاً روش های تربیت اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه متفاوت از روش های سازگاری اجتماعی هستند.
۱۳ – بهشتی و افخمی اردکانی (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان «تبیین مبانی و اصول تربیت اجتماعی در نهج البلاغه» به این نتیجه رسیدند که تربیت اجتماعی مورد نظر علی (ع) انسان ها افرادی مسئولیت شناس و کمک کار خداوند بار می آورد و انسان را از هر گونه لطمه زدن به آحاد جامعه باز میدارد. تربیت اجتماعی در نهج البلاغه همان یادگیری برقراری رابطه صحیح با مردم و با خدا، بر کسب رضایت خدا میباشد. به عبارت دیگر، تربیت اجتماعی فرا گردی است که به فرد کمک میکند تا با ارزش های اجتماعی که فی نفسه معقول و مطلوب اند آشنا شده و با آن دسته از امور و ارزش ها و وظایفی که بر خلاف تربیت اسلامی است قطع رابطه کند.
۱۴ – عابدی (۱۳۸۵) در مقاله ای تحت عنوان «روش های تربیتی از منظر نهج البلاغه» در این مقاله روش هایی که در جهت خود سازی انسان بیان کردهاست که عبارتنداز :
۱ – ارائه الگو و سر مشق به منظور آشنایی افراد با نمونه های عملی و مجسم آموزه ها.
۲ – موعظه و نصیحت به منظور هدایت و راهنمایی افراد.
۳ – امر به معروف و نهی از منکر به عنوان گامی در جهت نحوه ی انجام این امر مهم در جامعه.
۴ – عبرت گرفتن از سرگذشت اقوام در این امر و فراهم سازی یک کحیط مساعد تربیتی.
۵ – انتخاب همنشین و هدایت افراد در این امر و فراهم سازی یک محیط مساعد تربیتی.
۶ – اعمال پاداش برای رفتارهای مطلوب فرد و استفاده از تنبیه برای آگاه ساختن ایشان از خطای خویش.
۷ – ذکر مرگ و ایجاد روحیه عاقبت اندیشی در فرد.
۸ – عطوفت و مهربانی به منظور تحکیم رابطه عاطفی بین افراد.
۱۵ – عسکری زاده (۱۳۹۱) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «تربیت در نهج البلاغه» به چنین نتیجه ای رسید که: تربیت یافته ی مکتب نبوی (ص) دنیا را مسافرخانه ای بداند که با طهارت و پاکیزگی در مهمانخانه آن، زندگی را با نرمی، مهربانی و اعتدال پیش ببرد و با تهذیب و تزکیه از پیروی هواهای نفس اجتناب ورزد و با پیروی از فرامین الهی خود را برای میقات با پروردگار خویش آماده سازد.
۱۶ – ثقفی (۱۳۸۴) در مقاله ای تحت عنوان «روش تربیتی در نهج البلاغه» چنین میگوید : روش های تربیت در نهج البلاغه که در آن روش هایی که در جهت تربیت فرزندان است بیان می شود که به عهده اولیاء بخصوص پدر است تا فرد را به سمت انسان کامل بودن پیش میبرد.
۱۷ – بهشتی (۱۳۸۶) در پژوهشی تحت عنوان «تربیت فرزند در اندیشه والای علوی» چنین بیان میکند: اگر بخواهیم کودکی را مطابق برنامه تربیتی اسلام که در رفتار و گفتار علوی به طور کامل تجلی یافته است پیرو رانسیم، باید پنج اصل را مورد توجه کامل قرار دهیم :
اصل اول، سلامت بدن است ؛ بدن، ابزار تکامل و به منزله ی مرکب برای جان و روح انسان است. چگونه می توان بدون یک مرکب سالم، تکامل یافت و به هدف نهایی خلقت، نائل شد ؟ اصل دوم، سلامت روح است. روح، کانون عقل و عاطفه است. از روح ناسالم، عقل و عاطفه ی سالم پدید نمی آید. از کزه همان تراود که در اوست.
اصل سوم، فکر سالم است. فکر کودکان را باید پرورش داد و راه و رسم درست فکر کردن را باید به آن ها آموخت.
“