در قرن هجدهم دانشجویان پزشکی دانشگاه پنسیلونیا موضوع موسیقی درمانی را در مقاله و رساله های خود مطرح کردند و پس از آن این موضوع محور تحقیقات گوناگونی در آمریکا و اروپا شد.
در قرن نوزدهم برخی آموزشگاه ها در توانبخشی ناشنوایان و نا بینایان از موسیقی بهره گرفتند و پس از آن مراکز دیگر نیز این روش را به کار بستند. در قرن بیستم همگام با توسعه فناوری پزشکی و ابزار های صوتی و شنوایی ، روش های کنترل تاثیر موسیقی افزایش یافت و پژوهش های آزمایشگاهی و تجربی نیز برای استفاده از موسیقی در درمان، قوت بیشتری گرفت. بعد از جنگ جهانی اول و دوم تحقیقات جامعی در پزشکی و روانپزشکی موسیقی انجام گرفت استفاده از موسیقی در بیمارستانهای روانی از جمله بیمارستانهای کشور آمریکا رایج شد. در این زمان چهار شخصیت علاقمند به موسیقی درمانی به نامهای اسیلیوس (۱۹۱۸) که موسیقی را برای بیماریها و عواطف مختلف طبقه بندی کرد، هاریک ایرسیمور، و ویلهم وان دووال (۱۹۳۶) و ایرام التشولو (۱۹۴۸) ظهور کردند. موسیقی درمانی به بیمارستانها و مراکز علمی راه یافت وزمینه لازم برای تأسيس مراکز و مؤسسه های موسیقی درمانی فراهم شد. پس از تشکیل انجمن ها و مراکز علمی موسیقی درمانی، راه عنوان شدن موسیقی درمانی در قالب رشته ای دانشگاهی نیز هموار گردید. این رشته در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس تأسيس و واحد های درسی آن مشخص گردید. در واقع در دهه (۱۹۵۰) موسیقی درمانی به صورت رشته ای مستقل، فارغ التحصیلاتی به نام موسیقی درمانگر (موزیک تراپیست) وارد جامعه بیمارستانها و مراکز پزشکی وتوانبخشی مشغول به کار شدند
در حال حاضر آنچه در روانشناسی به عنوان موسیقی درمانی نام برده می شود عبارت است از بهره گیری از روشهایی که با گوش دادن و توجه به موسیقی به عنوان یک درمان جانبی و اغلب در کنار درمانهای دارویی مورد استفاده قرار میگیرد.
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که غده تالاموس به عنوان مهمترین غده در مغز انسان محرکهایی صوتی را به وسیله سیستم های عصبی دریافت و در کنار حافظه و تخیل به آن ها پاسخ میدهد. غده هیپوفیز نیز که از غده تالاموس فرمان میگیرد به محرکهای صوتی موزون پاسخ میدهد و موجب بروز ترشحاتی می شود که نتیجه آن آزاد سازی ماده آرام بخش به نام آندروفین خواهد بود. با توجه به اینکه مهمترین اثر ماده مذبور تسکین درد در انسان است به سادگی می توان به ارزش موسیقی درمانی که عملاً موجب آزاد سازی ماده اندروفین ، که علاوه بر تسکین درد موجبات انبساط و شادی را در انسان فراهم میسازد، پی برد.
موسیقی باعث می شود که ترشح و آزاد سازی این ماده ی اضطراب زا کاهش یافته و در نتیجه میزان ضربان قلب و فشار خون پائین آمده به حالت عادی بر گردد. (دکتر علی زاده محمدی، ۱۳۸۱) تحقیقاتی که توسط کولن در سال ۱۹۹۲ در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان سنت جرج لندن صورت گرفته نشان میدهد که موسیقی به میزان قابل توجهی در تسکین و تقلیل وضعیت بحرانی بیماران که در بخش ای سی یو بستری بوده اند تاثیر داشته است زیرا ثابت شده که سیستم اعصاب انسان به محرک های موزیکال پاسخ مثبت میدهد و عملا موسیقی در تغییر حالات بیماران مؤثر میباشد. پژوهش هایی که روی دو گروه بیمار موردعمل جراحی ، قرار گرفته بودند، انجام شده تاثیر موسیقی را نشان میدهد؛ روی دسته اول بیماران از موسیقی استفاده نشد ولی برای گروه دیگر اقدام به پخش موسیقی گردید. کاهش فشار خون و ضربان قلب برای گروهی که از موسیقی استفاده کرده بودند کاملاً مشهود بود و آزمایش ها نشان داده که موسیقی بیشترین اثر را در ایجاد رابطه مثبت وموثر بین بیمار و پزشک و پرستار و اطرافیان بیمار دارد. (تد اند روزف ۱۳۸۰) در حال حاضر ممکن است تصورات قدیمی از صدا و موسیقی نزد افراد عادی جای خود را به افکار آگاهانه داده باشد ولی واقعیت این است که قدرت شفا بخشی موسیقی کما کان توسط افراد تجربه می شود. بار ها اتفاق افتاده که با شنیدن آهنگی قدیمی برای چند لحظه به همان زمان که این موسیقی را شنیده بودیم. بر گشته ایم، و بار ها ناگهان غمگین یا خوشحال شده ایم این ها فقط بازتاب های کوچکی از افسون و قدرت صدا است. دکتر علی زاده محمدی روانشناس بالینی و متخصص موسیقی درمانی است که بیش از دو دهه به فراگیری ردیف موسیقی ایرانی ونوازندگی ساز اصیل مشغول بوده است و با این آغاز ، به توسعه دانش موسیقی درمانی در ایران پرداخته است. دکتر علی زاده محمدی با نگرشی وحدتی به انسان و جهان، موسیقی را ابزار ی عاطفی برای وحدت و همبستگی احساس بشر به عشق ورزی میداند و فضا های هارمونی موسیقی را مناسب ترین بستر ذهنی و روحی برای تمرین همدلی و دوستی و تفاهم اجتماعی وجهانی می انگارد. (کاربرد های موسیقی درمانی، ۱۳۸۱)
پزشکی و موسیقی درمانی :
نخستین حیطه تخصصی کاربرد موسیقی درمانی پزشکی است و بسیاری از مطالعات این رشته ازکاربرد های متنوع موسیقی درمانی در پزشکی منتج میگردد در مجموعه های پزشکی، موسیقی درمانگران با تنوعی از نیاز های بیماران سر وکار دارند و میتوانند در بخشهای مختلف بیمارستانی , CCU , ICU و بخش های پیش و پس از عمل جراحی ، در مدیریت درد های مزمن ، مراقبت های قلبی، زنان و زایمان، اورژانس، کودکان، توانبخشی جسمی و درمان های سر پایی خدماتی ارائه میدهند.
برخی موسیقی درمانگران نیز به طور خصوصی و مستقل و برخی طبق تعرفه های بیمارستانی کار میکنند. امروزه به علت نگرش علمی و روشمند به موسیقی در درمان امراض مختلف، موسیقی درمانی به عنوان رشته مستقل مورد توجه قرار گرفته و در حکم روشی مکمل برای درمان های رایج پزشکی تعریف شده است که منظور از آن استفاده تجویز شده از تحریکات موسیقیایی یا فعالیت های آن برای کاهش ناتوانی و بیماری و تغییر حالات ناسازگار از طریق توانبخشی، و توقف و درمان علائم بیماری است که زیر نظر پرسنل آموزش دیده صورت میگیرد.
در مورد کار کرد موسیقی در پزشکی پژوهش های گوناگون و معتبری صورت گرفته است که تعدادی از آن ها بر روی علائمی چون ضربان قلب، فشار خون، درد های گوناگون، تنفس، واکنش های پوستی، هورمون های آدرنالین ، امواج مغزی، استروئید ها و عوارض جانبی داروها، مدت استفاده از داروها، مدت بستری بودن و بسیاری موارد دیگر متمرکز بوده است. موسیقی درمانی با فرو نشاندن درد وکاهش استرس و اضطراب بیمار به تغییرات فیزیولوژیکی از قبیل موارد زیر منتج میگردد:
نفس بهتر، فشار خون پایین تر ، برون ده قلبی بهتر، کاهش ضربان قلب،و آرامش عضلانی.
موسیقی درمانی تاثیر قابل توجهی بر اثر بخشی درمان بیمار، گزارش های شخصی نسبت به کاهش درد، تن آرامی، ریتم تنفسی، سطوح اضطراب مشاهده شده در رفتار و انتخاب بیمار نسبت به بیهوشی و مقدار بی حسی دارد، همچنین جنبه ی مهم دیگر کاربرد این روش در وضع حمل و اتاق زایمان و آموزش افراد برای رسیدن به آرامش و کاهش درد زایمان است.
( پژوهشنامه سال دوم شماره ی ۵ و ۶ و ۱۳۸۱)
کاربردموسیقی درمانی :
موسیقی درمانی به عنوان یک انتخاب درمانی معتبر وموثر برای بیماران با تشخیص های مختلف خود را نمایانده است و برای نیاز های بیماران با درد های مزمن ، بیماریهای تنفسی، انواع سر درد، بیماری های قلبی، جراحی بیماری های زنان و زایمان و توانبخشی جسمی کاربرد دارد.
“