مبحث اول: تاریخچه و تبیین سیاست جنایی
ابتدا سیر تاریخی کوتاهی از سیاست جنایی، توسعه و پیشرفت آن به عنوان علمی جدید و میان رشته ای بیان شده، سپس تفکیک میان علم سیاست جنایی، نظام سیاست جنایی و سیاست جنایی به عنوان جزء و عنصری از نظام مزبور و در پایان تبیین عناصر تشکیل دهنده سیاست جنایی در معنای سوم(جزئی از نظام) در این فصل مطرح می شود.
در باب سیر تحول معنایی اصطلاح«سیاست جنایی» سخن بسیار رفته است. به طور خلاصه می توان گفت واژه فوق ابتدا به مفهوم سیاست کیفری، سپس در معنای سیاست جنایی به مفهوم یکی از عناصر نظام پیشگیری هر جامعه که از نظر کمّی دارای بیشترین میزان بکارگیری است و نهایتاً به مفهوم نظام سیاست جنایی مورد عنایت اندیشمندان علم جنایی قرار گرفت.
همان گونه که بارها گفته شده، اصطلاح سیاست جنایی به فوئر باخ در سال ۱۸۰۳ نسبت داده می شود، با اینحال گرچه وی نخستین مبتکر این اصطلاح به شمار می رود ولی منظور وی از سیاست جنایی«سیاست کیفری» است.
دوندیو دوابر سیاست جنایی را« هنر و فنی می داند که موضوع آن کشف روشهایی است که مبارزه موثر علیه جرم را میسّر می سازد» و در توضیح این تعریف، بیان می دارد که منظور او مفهوم مضیّق سیاست جنایی یعنی«سیاست کیفری» است.[۱۳] اگر چه تعریف مزبور بیش تر بیانگر معنای دوم است. این معنا در توضیح ذیل صریحاً ذکر شده است.
سیاست جنایی از یک سو، با تجزیه و تحلیل و فهم یک امر خاص در جامعه، یعنی پدیده مجرمانه و از سوی دیگر، با عملی ساختن یک استراتژی(راهبرد) به منظور پاسخ به وضعیت های بزهکاری یا انحراف، در ارتباط است.[۱۴]
تا اواسط سده بیستم، مفهوم مضیّق سیاست جنایی، بدون تفکیک میان مفهوم سیاست جنایی و نظام سیاست جنایی مورد توجه اندیشمندان علوم جنایی بود. در این هنگام با همّت مارک آنسل، بر ضرورت عدم تلقی سیاست جنایی تنها در حدّ حقوق و سیاست کیفری تأکید شده و ضمن برجسته کردن ویژگی مضاعف آن یعنی - علم مشاهده و مطالعه و هنر، فن یا استراتژی روش مند واکنش علیه جرم- پیشنهاد کرد سیاست جنایی را، واکنش سازمان یافته و سنجیده جامعه علیه فعالیتهای مجرمانه، منحرفانه یا ضد اجتماعی تلقی کنیم.
نگرش سیستمی به مجموعه سیاست ها با پژوهش های استادان میری دلماس مارتی و کریستین لازرژ، رشد و توسعه یافت. در این قسمت به یک نمونه از تعاریفی که بیانگر نگرش سیستمی به سیاست جنایی است بسنده شده، توضیحات بیش تر در مباحث بعدی ارائه می شود.
«فون لیست در کتاب رساله مفصّل حقوق کیفری آلمان، سیاست جنایی را مجموعه ی منظم اصولی می داند که دولت و جامعه به وسیله آن، مبارزه علیه بزه را سامان می بخشد.» [۱۵]
امروزه سیاست جنایی در سه مفهوم دانش سیاست جنایی، نظام سیاست جنایی و سیاست جنایی به مفهوم یکی از عناصر نظام سیاست جنایی، به کار می رود. با ذکر نمونه هایی از تعاریف پژوهشگران این حوزه، به تبیین سیاست جنایی به معنای جزئی از نظام پرداخته می شود.
«دانش سیاست جنایی شامل مطالعه اقدام ها و تدبیرهای متنوعی که دولت و جامعه مدنی (از طریق اجزاء مختلف تشکیل دهنده خود) اختصاصاً برای سرکوبی پدیده مجرمانه، پیشگیری از آن، حمایت از بزه دیدگان مستقیم و غیر مستقیم بزهکاری در نظر گرفته و در قالب آیین ها و روش های مختلف، به عنوان پاسخ به وضعیت های پیش جنایی یا ماقبل بزهکاری، جرایم ارتکابی و نیز ترمیم آثار زیان بار جرم از جمله پیشگیری از تکرار جرم اعمال می کنند»[۱۶]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نکات قابل توجه در این تعریف، تفکیک سه مرحله: موقعیت ماقبل بزهکاری، حین ارتکاب جرم و ترمیم آثار پدیده مجرمانه از یکدیگر و قابلیت اعمال سیاست در قبال بزه کار و بزه دیده هر دو است.
کوش، دانشمند فرانسوی سیاست جنایی را به عنوان علمی کاربردی که هدف آن موفقیت عملی در سازمان دهی عقلانی و مؤثّر مبارزه با جرم، تعریف می کند.[۱۷]
سیاست جنایی را می توان از حیث مرجعی که از آن اخذ می شود به سیاسی جنایی علمی یا پوزیتیو[۱۸] و سیاست جنایی ایدئولوژیک یا هنجاری (نرماتیو[۱۹]) تقسیم بندی نمود.[۲۰]
در عبارت فوق منظور نویسنده نظام سیاست جنایی است.
حال که مفاهیم از یکدیگر تفکیک شده و دانش سیاست جنایی نیز تعریف شد به مفهوم سیاست جنایی به عنوان عنصری از نظام سیاست جنایی می پردازیم.
مبحث دوم: ویژگیهای سیاست جنایی در مفهوم عنصر نظام سیاست جنایی
همان گونه که گفته شد یکی از مفاهیم سیاست جنایی، سیاست جنایی به عنوان جزء و عنصری از نظام سیاست جنایی است که در این قسمت با ذکر تعاریفی از پژوهشگران این حوزه به این مفهوم می پرداریم.
«سیاست جنایی از یک سو، با تجزیه و تحلیل و فهم یک امر خاص در جامعه، یعنی پدیده مجرمانه و از سوی دیگر، با عملی ساختن یک استراتژی (راهبرد) به منظور پاسخ به وضعیت های بزهکاری یا انحراف، در ارتباط است»[۲۱]
به عبارت روشن تر کشف و تبیین مسئله و ارائه راه حل مسئله دو فرایند هستند که برآیند آن ها سیاست جنایی ست.
در توضیح کشف و تبیین مسئله به این مثال توجه کنید: دو شخص که موقتا باید در یک اتاق بسر برند، در مورد باز یا بسته بودن پنجره مشاجره می کنند. شاید در وهله اول به نظر برسد چون پنجره را نمی توان همزمان باز یا بسته، نگه داشت چاره ای جز تماشای مشاجره نیست و باید سعی کنیم یکی از آن ها را راضی کنیم…
در واقع مسئله باز یا بسته بودن پنجره نیست! گرم یا سرد بودن هواست. با تبیین مسئله به این شکل، عملکرد به شکل های دیگری مثل دادن لباس گرم به یکی ازاین دو شخص تغییر می کند. بدین معنی که برای رسیدن به نتایج بهتر و تشخیص مناسب ترین استراتژی(راهبرد) حل مسئله ابتدا باید فهم درستی از ماهیت واقعی مسائل پیدا کرد. مثال مناسب در حوزه حقوق خانواده، بدهکاران مهریه هستند؛ تجربه قضات دادگاه های خانواده بیانگر آن است که زنان اغلب از مهریه، به عنوان ابزار فشاری جهت جدایی و طلاق بهره می گیرند. به عبارت دیگر مسئله، تیره شدن روابط زوجین و نارضایتی زن است. به همین دلیل بسیاری از زنان با رضایت شوهر به طلاق دادن، از حقوق مالی خود- من جمله مهریه- چشم پوشی می کنند بنابراین راهکاری چون بیمه مهریه و یا پرداخت صد و ده سکه نمی تواند مسئله را حل کند.
از سوی دیگر در تعیین وکشف راه حل ها و راهبردهای حل مسئله نیز باید به امکانات و محدودیت های موجود در جامعه و محیطی که قرار است راهبردها در آن پیاده و اعمال شوند توجه داشت. با این توضیح که هر راهبردی قابلیت اعمال در هر جامعه ای را ندارد. چه بسا راهبردی در جامعه ای خاص منجر به پیشگیری از وقوع جرم شده و در جامعه ای دیگر به فزونی ارتکاب جرم بیانجامد. بنابراین در ادامه فرایند کشف مسئله و تلاش برای حل آن بایستی گفته شود «سیاست جنایی، شناخت ]قابلیت[ وسایل و امکاناتی است که قانون گذار می تواند بر حسب آمادگی و امکانات خاص حکومت متبوع، به منظور جلوگیری از ارتکاب جرایم و حمایت از حقوق طبیعی تابعان خود بیابد»[۲۲]
در واقع هنر طراح سیاست جنایی در این است که از کلیه امکانات و وسایل موجود، ابزارهایی برای اعمال یک سیاست جنایی مطلوب استخراج کند. در این معنا گاهی سبک معماری یک ساختمان، با تشخیص تأثیری که در پیشگیری از جرم دارد، یا رنگ پوشش خانم ها، با توجه به این که در روان شناسی از برخی رنگ ها به عنوان رنگ های خنثی با قوه دافعه یاد می شود، به ترتیب دو ابزار سیاست جنایی در زمینه پیشگیری از جرایم علیه اموال و منافی عفت است.
علاوه بر این سیاست جنایی همان طور که برخی نویسندگان متعرض این نکته شده اند مفهوم استراتژی را نیز به ذهن متبادر می کند؛« سیاست جنایی یک راهبرد (استراتژی) حقوقی و اجتماعی، مبتنی بر گزینه های سیاسی، برای پاسخ دهی همراه با واقع بینی به مسائل ناشی از پیشگیری و سرکوبی پدیده مجرمانه در معنای وسیع آن است»[۲۳]
در تعریف استراتژی باید گفت:«استراتژی عبارت است از بهره گیری از کلیه امکانات به منظور تعیین اولویت اهداف و اجرای آن ها به نحوی که احتمال شکست به حداقل و احتمال موفقیت به حداکثر برسد. استراتژی الگو یا طرحی است که هدف ها، سیاست ها و زنجیرهای عملیاتی یک سازمان را در قالب یک کل به هم پیوسته ترکیب کند»[۲۴].
به عبارت دیگر، استراتژی در سیستم معنا پیدا می کند. سیستم مجموعه ای از استراتژی هاست. از همین روست که نگرش سیستمی به مجموعه سیاست جنایی ها امری اجتناب پذیر است.
سیاست دقیقاَ تفکر را نشانه می گیرد؛ یک مرحله قبل از عمل را، و آن دخالت در اندیشیدن و گزینه های مورد نظر شهروندان است. فرض کنید در یک موقعیت، مجری سیاست جنایی دارای چهار گزینه به این ترتیب است: دور، نزدیک، نزدیک تر و نزدیک ترین. منظور از عبارت «نزدیک ترین» همان نتیجه مورد انتظار سیاست جنایی است و منظور از واژه «دور» ارتکاب بزه می باشد. کارکرد سیاست جنایی کارآمد تنها این نیست که شهروند گزینه دور را برنگزیند؛ بلکه این است که شهروند ابتدا گزینه «نزدیک ترین» را مدنظر قرار داده، و چنانچه امکان انتخاب این گزینه را به هر علّتی نداشته باشد به گزینه های بعدی -نزدیک تر و نزدیک - متمایل شده، از ارتکاب بزه انصراف پیدا کند. بدین معنی که سیاست جنایی از یک روش سلسله مراتبی تبعیت کند.
مثال مناسب در این مورد، تشکیل خانواده با ازدواج دائم است که سیاست مطلوب ماست .ازدواج موقت را می توان گزینه نزدیک و رابطه نامشروع را گزینه دور که همان ارتکاب بزه است، معرفی کرد.
بنابراین سیاست جنایی دارای دو عنصر کشف و تبیین مسئله و راه حل مسئله است. حل مسئله شامل تشخیص قابلیت پدیده ها در رساندن ما به هدف و کیفیت مرحله اجرا با کم ترین هزینه و بیشترین اثر و بازدهی ست.
حال که منظور از استراتژی و نظام سیاست جنایی روشن شد می خواهیم بدانیم نحوه کارکرد سیاست جنایی برای پیشگیری از ارتکاب جرائم مرتبط با نهاد خانواده چگونه است؟ چه الگوی رفتاری مناسبی را می توان برای استقرار یک سیاست جنایی مطلوب در این خصوص پیشنهاد کرد؟
گفته شد کیفیت اجرای راه حل مسئله، مهم ترین رکن سیاست جنایی است. حال به نحوه استقرار یک الگوی رفتاری مطلوب- سیاست جنایی کارآمد- در جامعه می پردازیم. اصول حاکم بر کیفیت اجرای یک سیاست را می توان از نمونه های موجود در منابع دینی- قرآن و سنت- استنباط نمود.
اجرای یک سیاست باید مبتنی بر عناصر زیر باشد:
۱٫ نهادینه کردن فرهنگ مطلوب سیاست جنایی بصورت چند مرحله ای: بدین معنی که سیاست جنایی باید متناسب با سطح برداشت و پذیرش عمومی، بصورت تدریجی به جامعه تزریق شود نه ناگهانی و با تحمیل زور و فشار. جامعه باید به مرور زمان و طی مراحل کاملاً کنترل شده و دقیق به طراحی نهایی مورد نظر سیاست جنایی نزدیک شود نه ابتدا به ساکن و مقطعی. تدریج و تدرج بدین معنا نیست که اصلاً از ابزار مجازات بهره ای برده نشود، بلکه نهایتاً مجازات شدید یا همان سیاست کیفری اشدّ قابل بکارگیری است منتها بصورت پلّکانی، بدین معنا که از همان آغاز نمی توان با تعیین مجازات شدید به برخورد با خاطیان پرداخت. حتی نفس تعیین چنین مجازاتی و قانونگذاری آن باید در زمانی انجام شود که جامعه به آن سطح از ظرفیت پذیرش و نهادینه شدن سیاست جنایی رسیده باشد که چنین برخوردی با خاطیان را غیر انسانی و نامطلوب تلقی نکند هر زمان که رفتار اغلب شهروندان، از الگوی رفتاری مطلوب فاصله بگیرد، بایستی به این شکل عمل شود.
بر همین اساس بازداشت زنانی که تنها از الگوی پوششی غالب پیروی کرده اند، فاقد مبنای شرعی بوده، نه تنها نمی تواند سیاست موفقی باشد، بلکه جرم زا بوده، لذا بهتر است از سیستم خارج شود.
باید توجه داشت مسأله مهم در زمینه سیاست جنایی، قابلیت اجرا و کار آمدی نوع استراتژی و راهبردی است که می خواهیم پیش گیرنده و سرکوبگر باشد. در خصوص تصویب و اجرای قوانین بصورت پلکانی می توان قانون جزای فرانسه و تصویب شدن پی در پی قوانین این کشور مطابق با سازمان و نظم داخلی فرانسه را مثال زد.[۲۵]
۲٫ تکریم شهروندان(مجریان سیاست جنایی): سیاست جنایی صرف نظر از ایدئولوژیک بودنش، باید بر مبنای تکریم شهروند باشد؛ چرا که نهادینه کردن یک سیاست و پیشگیری رشد مدار جز با تکریم، پایدار نیست.
۳٫ درگیر کردن نفع مجریان سیاست جنایی: به معنای ارائه معایب الگوی غالب و محاسن الگوی پیشنهادی و آزاد گزاردن ایشان در سنجش و گزینش. این مرحله به معنای تمهید و بستر سازی است. یک اقدام کاملاَ فرهنگی و به دور از هر گونه اجبار؛ نوعی دعوت به اندیشیدن و تفکر.
۴٫ گستردگی پاسخ ها و سیاست ها در برابر پدیده های مجرمانه: سیاست جنایی کاملاَ انعطاف پذیر است و می تواند بسیار متنوع باشد. سیاست جنایی مشارکتی می تواند در سطحی وسیع و در قالب هایی متعدد و متنوع نمود یابد.[۲۶]ضمن این که اصولاً باید سیاست هایی را که جنبه حمایتی دارند، از اختیارات مشترک نهادها قرار دهیم. به عنوان مثال در زمینه ارائه خدماتی (نظیر مشاوره قبل از ازدواج و طلاق، داوری اختلاف زوجین و…. ) همزمان نهادهای دولتی، جامعه مدنی و شوراها فعالیت کنند. می توان در اقدامی مشابه خانه های عدالت و حقوق در حقوق خانواده را نیز پیاده کرد. با این تفاوت که به جای محله، حوزه آن خانواده شبه گسترده باشد. در خصوصا این نوع از خانواده در مباحث بعدی توضیحات لازم داده خواهد شد.
در خصوص توضیح بیش تر تنوع و گستردگی مثالی از نظام حقوقی فرانسه ذکر می شود. در فرانسه قانون به دادگاه صغار این امکان را می دهد که به صغیر پیشنهاد انجام یک اقدام یا یک فعالیت برای کمک رسانی یا جبران خسارت در مقابل بزه دیده یا به نفع جامعه بدهد.[۲۷] ملاحظه می شود که قانون گذار چگونه هوشمندانه چندین گزینه در برابر یک پدیده مجرمانه پیش بینی نموده است. ترکیب هوشمندانه ی پیشگیری، ضمانت اجرا، سرکوبی، مجازات) و بازپذیرسازی (.[۲۸]
بنابر این یک سیاست در مرحله اجرا بایستی واجد ویژگی های مذکور باشد.
مبحث سوم: سیاست جنایی به مفهوم نظام
همان طور که گفته شد امروزه یکی از معانی سیاست جنایی، نظام سیاست جنایی است. در این قسمت ابتدا به تعریف نظام سیاست جنایی سپس به ارکان و ویژگی های اساسی آن، پرداخته می شود.
همان طور که گفته شد تا اواسط سده بیستم، مفهوم مضیق سیاست جنایی، بدون تفکیک میان مفهوم سیاست جنایی و نظام سیاست جنایی مورد توجه اندیشمندان علوم جنایی بود. با گذشت زمان از آن جا که«اغلب در بیان سیاست های جنایی، بی نظمی، نابسامانی و پراکندگی مفرط مشاهده می شد»، تبیین ماهیت سیستماتیک نظام سیاست جنایی به منظور ایجاد انسجام بین اجزای سیستم و پرهیز از نابسامانی مزبور،امری ضروری و اجتناب ناپذیر می بود[۲۹].. در این هنگام با همت« مارک آنسل»، بر ضرورت عدم تلقی سیاست جنایی تنها در حد حقوق و سیاست کیفری تأکید شده و ضمن برجسته کردن ویژگی مضاعف آن یعنی - علم مشاهده و مطالعه و هنر، فن یا استراتژی روش مند واکنش علیه جرم- پیشنهاد کرد که سیاست جنایی را، واکنش سازمان یافته و سنجیده جامعه علیه فعالیتهای مجرمانه، منحرفانه یا ضد اجتماعی تلقی کنیم. به عبارت دیگر از این زمان بود که با اشاره به ماهیت سیستماتیک این نظام و تنوع و گستردگی عناصر آن که محصور در نظام کیفری نبود(یعنی کلیه ی امکانات و ابزارهای جزایی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و…)، نظام سیاست جنایی مطرح گردید.
علم مشاهده و مطالعه بیانگر تبیین مسئله و منظور از واکنش سازمان یافته، ترکیب سیاست ها در قالب یک کل بهم پیوسته است.
ماهیت سیستماتیک یا همان تجزیه و تحلیل مبتنی بر سیستم، روشن ساختن ساختارهای عمده و اساسی است که بیش تر تبیینی، تعلیلی و استدراکی هستند تا توصیفی و در زمینه سیاست جنایی، آن را نسبت به یک محتوا تعریف نمی کند، بلکه به عنوان نقطه ی تلاقی مجموع روابط دوستی و جامعوی می پندارد که سازمان دهی پاسخ های هیأت اجتماع به پدیده مجرمانه را بیان می کند.[۳۰]
ساختارهای عمده و اساسی روابط پایه هستند که از ثبات نسبی برخوردارند برخلاف آن چه که در مورد سیاست جنایی گفته شد که باید متعلق به زمان و مکانی باشد که اجرا می شود، روابط پایه به مفهوم«احکام اولیه» نزدیک می شود که ویژگی اساسی آن دائمی و غیر قابل تغییر بودن است[۳۱]. ما در نظام سیاست جنایی اسلام از رابطه پایه که اراده شده است رابطه های جزئی تر را کشف می کنیم. [۳۲]
رویکرد سیاست جنایی، چند مبنایی و چند رشته ای است. گرایش به تنوع بخشی به رویه هایی که در پاسخ به پدیده مجرمانه معمول است؛ یعنی گرایشی «مرکز گریز» که نوعی پراکندگی و ناهمگونی را در بطن حقوق جزا مشخص می کند. (مثلاَ وجود ضمانت اجراهای سنتی حبس و جریمه و ضمانت اجراهای جدیدتری مانند خدمات عمومی و….) گرایش مبنی بر ترکیب دوباره این رویه ها حول اصول راهبردی فرا تقنینی.[۳۳]
«گرایش دوم برعکس گرایش اول، مرکز گراست؛ زیرا مقوله های حقوقی را که در گذشته، جدای از هم بودند مانند حقوق کیفری و اداری حول اصول راهبردی، بهم نزدیک می کند.