شکل ۲-۳ رشتههایی را که گمان میرود با قلمروی سیستمهای اطلاعاتی در ارتباط هستند، نشان میدهد.
نمودار ۲-۳- ارتباط رشتههای دیگر با قلمرو سیستمهای اطلاعاتی
باسکرویل و مایرز (۲۰۰۲)
۲-۳-۲- تعریف سیستمهای اطلاعاتی
سازمانها به دنبال “سیستمهایی” هستند که دستاوردهای عینی از حیث هزینه، کارآیی و اثربخشی یا خیلی خاصتر، از هر سه جهت داشته باشد. مدیریت سیستمهای اطلاعاتی عبارت از طراحی، توسعه و مدیریت راه حل های مبتنی بر فناوری برای مشکلات شناسایی شده است، در حالیکه به آن به عنوان تلاشی غالباً فنی مینگرند؛ با وجود این، مدیریت سیستمهای اطلاعاتی باید در چارچوب اجتماعیِ مشخصی کار کنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نخستین تعریفی که از سیستمهای اطلاعاتی ارائه میشود توسط اویسون و فیتزجرالد (۲۰۰۳) مطرح شده است:
” طراحی، ارائه، بکارگیری و تاثیر اثربخش (موثر) فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در سازمانها و جامعه.”
این تعریف به بخش بسیار مهمی از سیستمهای اطلاعاتی اشاره دارد که همانا توسعه کاربردهای فناوری اطلاعات در زمینه سازمانها و جوامع میباشد. قلمروی سیستمهای اطلاعاتی در ابتدای شکلگیری خود بیشتر فناوری محور بود اما با گذشت زمان و توسعه آن به قلمرویی یکپارچه و به هم پیوسته از فناوری، مدیریت، سازمان و اجتماع تغییر یافته است.
مرجع دیگری (AS 4390) سیستمهای اطلاعاتی را چنین تعریف نموده است:
نام رسمی برای بخش دادهپردازی یک شرکت با علامت اختصاری IS و نامهای دیگر آن:
Data Processing, Information Services, Information Technology, Information Processing, Management Information Systems, Management Information Services,
میباشد و عبارت است از مجموعهای به هم پیوسته و ساختارمند از سختافزارها، نرمافزارها، خطمشیها، رویهها و افراد که کار ذخیره، پردازش و دسترسی به اطلاعات را قادر میسازند. (AS 4390 Part 1 Clause)
-
- ۲-۳-۳- سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
واقعیت این است که سیستمهای اطلاعاتی سالها پیش از اختراع واژه فناوری اطلاعات در سازمانها حضور داشتند و حتی امروز نیز حضور دارند. در حالی که فناوری اطلاعات به طور خاص به فناوری مانند سختافزارها، نرمافزارها و شبکههای مخابراتی اشاره دارد، که هم میتواند قابل لمس (مانند سرور، کامپیوتر شخصی، رهیاب، و کابلهای شبکه) و هم غیرقابل لمس (مانند انواع نرمافزارها) باشد. فناوری اطلاعات اخذ، پردازش، ذخیره، تحویل و به اشتراکگذاری اطلاعات و دیگر محتواهای دیجیتالی را امکانپذیر ساخته و تسهیل میکند. در اتحادیه اروپا از واژه فناوری اطلاعات و ارتباطات[۲۵] به جای فناوری اطلاعات برای تشخیص و تمایز آن از تلقی سنتی از فناوری اطلاعات و مخابرات استفاده میشود.
برنامههای کاربردی[۲۶] که از این پس به اختصار آنرا «کاربردها» مینامیم نیز واژهی دیگریست که از آن بسیار استفاده خواهد شد. در اصل کاربرد اشاره به استفاده از فناوری اطلاعات در فرآیندها و فعالیتهای کسبوکار دارد. برنامههای کاربردی مطابق نمودار ۲-۴ به دو دسته تقسیم میشوند.
نمودار ۲-۴- انواع کاربردها
کاربردها به شکل بستههای نرمافزاری آماده یا به صورت برنامههای ویژه برای پوششدهی به مقاصد خاص برنامهنویسی تهیه میشوند.
چکلند و هولوِل (۱۹۹۸) به این نکته اشاره کردهاند که بسیاری از مردم درک تفاوت میان سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات برایشان بسیار مشکل است، به این دلیل که فناوری سبب میشود برداشت سختافزاری از آن داشته باشند و به سیستمهای اطلاعاتی نیز تعمیم دهند در حالی که فناوری پشتیان سیستمهای اطلاعاتی محسوب میشود.
چکلند (۱۹۸۱) همچنین متذکر شده است که علت وجودی سیستمهای اطلاعاتی ارائه خدمت، کمک و پشتیبانی از مردم در زندگی روزمره است. او خاطر نشان کرده است که برای خلق یک سیستم که به نحو مؤثری از کاربر پشتیبانی کند، ابتدا لازم است تا مفهومسازی و مشخص شود که چه چیزی باید پشتیبانی شود (سیستم اطلاعاتی) و سپس بر اساس آن تعیین شود که چگونه از آن حمایت شود (فناوری اطلاعات).
۲-۴- نگرش استراتژیک به سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
۲-۴-۱- تعریف مدیریت استراتژیک
مانند سایر مباحث مدیریت، تاکنون تعاریف و برداشتهای متعددی از مفهوم مدیریت استراتژیک ارائه شده است. در اینجا به تعریف فرد آر. دیوید[۲۷] اشاره میشود: مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چندگانهای است که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد (دیوید، ۱۳۸۲، ۲۴). همانگونه که در تعریف مشخص شده است، مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی نیاز به هماهنگ کردن کارکردها و وظایف گوناگون سازمان مانند بازاریابی، تولید و عملیات، مالی و حسابداری، تحقیق و توسعه و دیگر وظایف سازمانی دارد.
۲-۴-۲- فرایند مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریت استراتژیک در برگیرنده سه مرحله اساسی است: تدوین استراتژی، اجرای استراتژی و کنترل (ارزیابی) استراتژی. تدوین استراتژی که به آن برنامهریزی استراتژیک هم گفته میشود، شامل تعیین و تدوین ماموریت و چشمانداز سازمان،تعیین اهداف استراتژیک، تحلیل عوامل خارجی مؤثر بر سازمان برای شناخت فرصتها و تهدیدهای محیطی و همچنین تحلیل عوامل داخلی برای شناخت نقاط قوت و ضعف سازمان و در نهایت انتخاب استراتژیهای برتر برای ادامه فعالیت میباشد.
نمودار ۲-۵ - فرایند مدیریت استراتژیک (دیوید ۱۹۹۹)
اجرای استراتژی اشاره به تعیین اهداف کوتاه مدت و سالیانه منبعث از اهداف استراتژیک، تعیین سیاستها و ایجاد انگیزه و تخصیص مناسب منابع برای تحقق استراتژیها و دستیابی به اهداف دارد.
کنترل یا ارزیابی استراتژی مرحله آخر فرایند مدیریت استراتژیک میباشد که شامل سه فعالیت عمده است، ارزیابی و پایش عوامل داخلی و خارجی که پایهی استراتژیهای کنونی است؛ محاسبه و سنجش عملکردها و اقدامات اصلاحی برای اصلاح انحرافات و انجام تغییرات در صورت نیاز. الگوی جامع مدیریت استراتژیک در نمودار ۲-۶ نشان داده شده است.
نمودار ۲-۶ - الگوی جامع مدیریت استراتژیک (دیوید: ۱۹۸۸)
۲-۴-۳- سطوح مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریت استراتژیک دارای سه سطح میباشد. بدین معنی که در سازمانهای بزرگ با ساختارهای بلند، استراتژیها در سه سطح از سازمان/ شرکت تعیین میشوند؛ در سازمانهایی که کوچک بوده و از ساختار تختتری برخوردارند، ممکن است در دو سطح تعیین شوند (معمولاً سطح کل سازمان/ شرکت و سطح واحدهای کسب و کار یکی است).
سطوح سهگانه مدیریت استراتژیک عبارتند از:
سطح کل سازمان/ شرکت[۲۸]: هدف از تدوین استراتژی در این سطح، هدایت کل مجموعه و تخصیص بهینه منابع در آن است. در واقع جهت حرکت کل گروه سازمانی در این سطح مشخص میشود و اهداف و مقاصد عمومی به منظور نیل به آنها تعیین میشوند. استراتژیهای این سطح را استراتژیهای کل شرکت/سازمان[۲۹] مینامند.
سطح بخشی/ واحد کسبوکار استراتژیک[۳۰] : در سازمانهای بزرگ که دارای واحدهای مستقل مختلفی هستند، در راستای اهداف و استراتژیهای سطح کل سازمان، برای هر کدام از بخشها یا کسبوکارهای استراتژیک سازمان نیز اهداف و استراتژیهایی تعیین میشود. به استراتژیهای این سطح استراتژیهای کسب و کار[۳۱] اطلاق میشود.
سطح وظیفهای/کارکردی[۳۲]: در این سطح نیز بر اساس اهداف و استراتژیهای سطوح بالاتر برای هر کدام از وظایف واحدهای کسبوکار استراتژیک، استراتژی وظیفهای تعیین میشود. مسئولیت بزرگتر و اصلی مدیران این سطح، اجرا یا پیاده کردن استراتژیها و برنامههای استراتژیک سازمان است. برای سطح وظیفهای ممکن است مجموعهای از استراتژیها وجود داشته باشد که هر کدام در جهت استفاده بهینه از منابع در دسترس به منظور کمک به استراتژیهای واحد کسبوکار تدوین میشوند. استراتژیهای این سطح را استراتژیهای وظیفهای[۳۳] میگویند.
باید توجه داشت که بین سه سطح سازمانی، واحد کسب وکار و وظیفهای، تعامل و وابستگی بسیار نزدیکی وجود دارد و باید بهصورت یک کل[۳۴] در نظر گرفته شوند تا منجر به موفقیت سازمان شوند و نیز باید هدفهای همدیگر را پوشش دهند و میانشان سازگاری و هماهنگی برقرار باشد. این سه سطح در نمودار ۲-۷ نشان داده شده است.
نمودار ۲-۷ - سطوح مدیریت استراتژیک
نگرش استراتژیک را میتوان یک نگرش عام دانست زیرا به مقوله ها و موضوعات گوناگون میتوان از منظری استراتژیک نگریست. به طور مثال میتوان به اقتصاد، پزشکی و یا اداره یک کشور از منظری استراتژیک نگریست و همینطور به فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی. یکی از نتایج نگرش استراتژیک به مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را میتوان در جدا نمودن آن به دو سطح استراتژیک و عملیاتی دانست (البته این جدایی انتزاعی است). از ویژگیهای بارز سطح استراتژیک مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات، آیندهنگری، آرمانگرایی و بلندنظری است و از ویژگیهای سطح مدیریت عملیاتی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات، کوتاه مدت بودن، حال بینی و حال نگری است. تفاوت این دو سطح، در نمودار ۲-۸ مشخص شده است.
نمودار ۲-۸ - نگرش استراتژیک به مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
۲-۵- چارچوبها و الگوهای استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
چارچوبها و الگوهای گوناگونی تاکنون برای تحلیل، برنامهریزی و مدیریت استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات فراهم شده و توسعه یافتهاند. با بررسی ادبیات این موضوع برخی از پرکاربردترین و معتبرترین چارچوبها و الگوها در این فصل گردآوری و تشریح شدهاند. این چارچوبها و الگوها عبارتاند از:
-
- چارچوب وارد و پپارد
-
- ماتریس سولیوان
-
- شبکه استراتژیک[۳۵]
-
- سبد کاربردها[۳۶]
- استراتژیها عمومی پارسونز