۴- جداسازی با بهره گرفتن از ذرات جامد ( جذب سطحی)
۵- جداسازی به وسیله میدان مغناطیسی یا الکتریکی
جذب سطحی
جذب سطحی نوعی فرایند جداسازی است که در آن برخی از اجزای یک فاز سیال به سطح جاذب منتقل می شود. به طور کلی در مواد جامد، ساختار سطح با ساختمان توده جامد متفاوت است، به طوریکه سطح از لحاظ انرژی کاملاً اشباع نبوده و زمانیکه جامد در معرض یک گاز قرار می گیرد، مولکولهای گاز به مراکز موجود در سطوح متصل شده و جذب می گردند، این پدیده جذب گاز توسط جامد[۱] نامیده می شود.
یک دستگاه ساده جذب سطحی متشکل از یک سیلندر است که جاذب در آن قرار گرفته، و جریان گاز و مایع بر روی آنها برقرار است. در حالت معمول، ذرات کوچک جامد در یک بستر، ثابت نگه داشته می شوند و گاز به طور پیوسته از آن بستر عبور می کند. در نهایت جامد تقریباً اشباع شده و جداسازی دیگر قابل انجام نیست. در این هنگام، جریان به بستر دوم انتقال می یابد تا اینکه جاذب اشباع شده، تعویض یا احیا شود.
جذب سطحی به عنوان مهمترین فرایند در جداسازی برای غلظت های پایین مطرح می شود. در جذب سطحی بر خلاف فرایند جذب که در آن جداسازی در توده ی سیال اتفاق میافتد جداسازی در سطح جامد صورت می پذیرد،.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نکته مهمی که در جذب سطحی باید مورد توجه قرار گیرد این است که این شیوه جداسازی زمانی به عنوان یک روش کارامد مورد استفاده قرار می گیرد، که جداسازی در غلظت های پایین مدنظر باشد. از آنجا که ذراتی که در جذب سطحی مورد استفاده قرار می گیرند پس از مدتی اشباع شده و توانایی جذب اولیه را از دست می دهند، بنابراین این روش در غلظت های بالا کاربرد چندانی ندارد زیرا جاذب ها به سرعت اشباع شده و قابلیت خود را از دست می دهند. اکثر جاذب ها موادی بسیار متخلخل هستند و جذب سطحی عمدتاً روی دیواره حفره ها یا مکان های مشخص در داخل ذره صورت می گیرد. از آنجایی که حفره ها عموما بسیار کوچکند، مساحت سطح داخلی چندین مرتبه بزرگتر از مساحت سطح خارجی بوده و تقریبا بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متر مربع بر گرم می رسد. اختلاف در جرم مولکولی، شکل و یا قطبیت، باعث می شود برخی مولکول ها محکمتر روی سطح حفظ شوند. همچنین ممکن است حفره ها کوچکتر از آن باشند که مولکول های درشت تر را بپذیرند، در نتیجه مواد از هم جدا می شوند. در بسیاری از موارد، جزء جذب شونده به اندازه کافی محکم نگه داشته شده و جدا سازی کامل آن جز از سیال همراه با جذب بسیار کم سایر اجزا ممکن می باشد. در این صورت می توان با احیا جاذب، ماده جذب شده را به صورت غلیظ یا تقریبا خالص فراوری کرد.
کاربردهای جذب سطحی در فاز بخار شامل بازیافت حلال های آلی به کار رفته در رنگها، مرکب چاپ و محلولهای مورد مصرف برای چدن ریزی است.
از جذب سطحی روی کربن برای جدا کردن مواد آلوده کننده ای مانند CO2،N2O و دیگر ترکیبات بدبو از هوا استفاده می شود به طوریکه در اکثر اتومبیل های جدید از قوطی های زغالی استفاده می شود تا مانع ورود بنزین به هوای داخل ماشین شود. خشک کردن گازها اغلب با جذب سطحی آب روی سیلیکاژل، آلومینا یا دیگر جامدات متخلخل معدنی صورت میگیرد. زئولیت ها یا غربالهای مولکولی، آلومینا و سیلیکاتهای طبیعی یا مصنوعی هستند که در تهیه گازهای با نقطه شبنم پایین مؤثرند. از جذب سطحی روی غربالهای مولکولی برای تفکیک اکسیژن و نیتروژن، تهیه هیدروژن خالص به منظور تفکیک پارافین های معمولی از پارافین های شاخه دار و ترکیبات آروماتیک نیز استفاده می شود.
جهت انتقال جرم در این فرایند، از فاز سیال به فاز جامد است و عکس آن، به فرایند دفع سطحی مشهور است. به منظور بازیابی برخی مواد ارزشمند (نظیر فلزات گرانقیمت) از سطوح جاذب، فرایند دفع با راندمان مناسب کاربرد فراوان دارد.
سرعت جریان گاز و زمان مورد نیاز برای چرخه مطلوب، اندازه بستر جاذب را تعیین می کند. با بهره گرفتن از بسترهای طویل تر، چرخه جذب را می توان به چند روز افزایش داد ولی افزایش افت فشار و سرمایه گذاری اولیه بالاتر ستون جذب، آن را غیر اقتصادی خواهند کرد.
فرایندهای جداسازی از طریق جذب سطحی تقریباً مشابه هستند، به این ترتیب که مخلوطی که باید جدا شود در تماس با یک فاز غیرقابل حل (جاذب) قرار گرفته و توزیع ناهماهنگی از اجزاء اصلی بین فاز جذب شده روی سطح جامد و توده سیال اتفاق افتاده و جداسازی انجام می شود. دو نوع جداسازی در جذب سطحی مطرح است:
-۱ جذب سطحی فیزیکی یا واندروالس
-۲ جذب سطحی شیمیایی
جذب سطحی فیزیکی یا واندروالس
این نوع جذب مربوط به فرایند برگشت پذیری است که نتیجه جذب از طریق نیروهای بین مولکولی بین جامد و مواد جذب سطحی شده حاصل می شود. به عنوان مثال، زمانیکه نیروهای بین مولکولی بین یک جامد و یک گاز بزرگتر از نیروهای بین مولکولی گاز به تنهایی باشد، حتی اگر فشار گاز پایین تر از فشار بخار در دمای جامد باشد، مولکول های گاز روی سطح جامد جذب می شوند. این جذب شدن معمولاً با گرما همراه بوده و کمی بزرگتر از گرمای نهان تبخیر است. ماده جذب شده در ساختمان کریستالی جامد جایگزین نشده و در آن حل نمی شود بلکه به طور کامل روی سطح جامد باقی می ماند.
در بیشتر مواقع در حالت تعادل، فشار جزئی ماده جذب شده مساوی با فشار فاز گاز در حال تماس بوده و با پایین آوردن فشار گاز یا با افزایش دما، گاز جذب شده به راحتی دفع می شود. جذب فیزیکی اختصاصی نمی باشد و مانند چگالش بطور کلی با هر سامانه گاز جامد اتفاق می افتد و به نوع جاذب یا جذب شونده بستگی ندارد به شرطی که ترکیب دما و فشار مناسب باشد. جذب سطحی برگشت پذیر (فیزیکی)، به گازها محدود نمی شود بلکه در مایعات نیز مشاهده شده است.
جذب شیمیایی
جذب سطحی شیمیایی یا جذب سطحی فعال شده، نتیجه پیوند شیمیایی بین جامد و ماده جذب شده است. قدرت پیوندهای شیمیایی متفاوت بوده و ممکن است ترکیبات شیمیایی تشکیل نشوند، اما در هر صورت نیروی چسبندگی در این نوع جذب از جذب فیزیکی بیشتر است. به دلیل واکنش شیمیایی، گرمای آزاد شده در طی جذب شیمیایی معمولاً بزرگتر از جذب فیزیکی است. این فرایند غالباً برگشت ناپذیر بوده و در مرحله دفع، مواد اصلی اغلب دچار تغییر شیمیایی می شوند. جذب شیمیایی بیشتر در کاتالیزورها مشاهده می شود.
مقدار گرمای جذب فیزیکی با مقدار گرما برای مایع شدن گاز جذب شده برابر است در حالی که گرمای جذب شیمیایی تقریبا با گرمای واکنش شیمیایی برابر است. از سوی دیگر فرایند جذب شیمیایی معمولا توسط مقاومت واکنش سطحی کنترل می شود و سرعت جذب با افزایش درجه حرارت افزایش می یابد.
در جداسازی و خالص سازی مواد، جزء مورد نظر توسط جاذب، جذب می گردد و در نزدیکی نقطه اشباع بستر دیگر کارایی لازم را جهت جداسازی مطلوب نخواهد داشت در این مرحله بستر بایستی توسط روش های دفع سطحی احیاء گردیده و سپس جاذب مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه کلی انواع جذب سطحی
مقایسه خصوصیات جذب فیزیکی و شیمیایی ما را به تفاوت های زیر بین این دو نوع سازوکار رهنمون می سازد.
جذب فیزیکی پدیده ای برگشت پذیر است در صورتی که جذب شیمیایی برگشت پذیر نمی باشد.
در جذب فیزیکی تمام سطوح جامد در عمل جذب دخالت می کنند.
گرمای جذب فیزیکی کمتر از گرمای جذب شیمیایی است.
جذب فیزیکی می تواند در دماهای پایین صورت گیرد زیرا انرژی فعالسازی جذب فیزیکی کم می باشد.
جذب فیزیکی به نوع جاذب و نوع جذب شونده بستگی ندارد و در هر حالتی ممکن است انفاق بیافتد ولی جذب شیمیایی هم به نوع ماده و هم به نوع جاذب بستگی دارد. در جذب فیزیکی همیشه می توان جاذب را بازیابی کرده و دوباره استفاده کرد.
معیار انتخاب فرآیندهای جذب سطحی
مقایسه بین فرآیندهای مختلف جداسازی در جهت انتخاب مناسب ترین فرایند، از اهمیت خاصی برخوردار است. سهولت جداسازی توسط تقطیر بوسیله ضریب فراریت α مشخص می شود که برای یک مخلوط دوتایی ایده آل نسبت بین فشار بخارهای دو جزء می باشد. علی رغم فواید تقطیر، اساساً این فرایند انرژی زیادی مصرف می کند.
مواردی که فرایند جذب نسبت به تقطیر دارای ارجحیت است مشتمل بر موارد زیر می باشد:
۱- جداسازی ترکیباتی که ضریب فراریت اجزای کلیدی آنها در حدود ۵/۱ یا کمتر باشد. مانند جداسازی ایزومرهای مختلف یک ترکیب.
۲- در صورتی که جریان خوراک ارزش کمی داشته باشد. در این موارد مقدار جزء غیرفرار بالا بوده و غلظت محصول موردنظر نسبتاً کم است، بنابراین جریان برگشتی از نسبت بالایی برخوردار است و در نتیجه نیاز به انرژی زیاد خواهد بود.
۳- برای جداسازی دو گروه از اجزاء که محدوده جوش آنها دارای محدوده هم پوشانی باشد. در این موقع حتی اگر ضریب فراریت نیز بزرگ باشد به چندین ستون تقطیر نیاز داریم.
۴- جداسازی در دمای پایین و فشار بالا که در عملیات تبدیل گاز به مایع مورد نیاز است.
۵- موارد خاص جداسازی که در آنها هزینه فرایند جذب به مراتب کمتر از هزینه فرایند تقطیر خواهد بود.
پارامترهای مؤثر بر جذب
بر طبق تئوریهای موجود، ظرفیت جذب تعادلی به عوامل زیر بستگی دارد:
نوع جاذب
نوع جذب شونده
شرایط فرایند
تأثیر نوع جاذب
جاذبها مواد جامد خلل و فرج داری هستند که بدلیل خاصیت جذبی که روی سطح خود دارند اجازه می دهند مولکولهای برخی مواد روی آنها مجتمع شده و جذب گردند. این خلل و فرج به شکل ها و اندازه های متفاوتی بوده و به شدت در میزان جذب و نوع ماده ای که می تواند جذب کند تاثیر دارد.
نوع جاذب به دو صورت بر ظرفیت جذب مؤثر است:
۱-حجم کل حفره جاذب
هرچه حجم حفره بیشتر باشد جذب شونده بیشتر جذب می شود و اگر جریان گاز (یا هوا) به طور کامل با جذب شونده اشباع باشد، ظرفیت جذب تعادلی ماکزیمم حاصل می شود.
۲-توزیع اندازه حفره
مطابق تقسیم بندی IUPAC که بر اساس سایز حفره ها می باشد حفره ها را براساس قطر به سه گروه زیر تقسیم کرده اند:
- میکروپور: حفره های ریز با قطر کمتر از ۲ نانو متر
- مزوپور: حفره های متوسط با قطر بین ۲ تا ۵۰ نانو متر
- ماکروپور: حفره های بزرگ با قطر بیشتر از ۵۰ نانو متر
جذب واقعی تقریباً فقط در حفره های ریز اتفاق می افتد. حفره های متوسط وظیفه انتقال جذب شونده را از فاز گاز به حفره های ریز بر عهده داشته و حفره های بزرگ قابلیت دسترسی جاذب را تعیین می کنند. در غلظتهای پایین جذب شونده، جذب تقریباً فقط در کوچکترین حفره های ریز اتفاق می افتد که بالاترین انرژی جذب را دارا هستند.